از شاگردان وی عبداله بن محمد اشرفی نویسنده کتاب کشکول را میتوان نام برد که این کتاب در سال ۱۲۳۵ ه.ق نگارش یافته و در فهرست کتابخانه مدرسه صدر ( خاتم الانبیاء ) ـ بابل موجود است که خود از دانشوران صاحب نام است در حاشیه اغلب نوشته های خود ، گفتار علامه تیلکی را مورد استشهاد قرار داده است.( دانشوران ساری، حسین اسلامی ،انتشارات پژوهش های فرهنگی ، ساری ۱۳۷۹ ،ص ۱۳۲)( وبسایت کنسرسیوم محتوای ملی)
از دوران اولیه زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست او بعد از تحصیل ابتدایی در زادگاه خود ره سپار نجف اشرف شد و در آنجا تحصیل نمود تا به درجه اجتهاد رسید.
وی از شاگردان برجسته آیت الله العظمی سید علی طباطبایی بود. او بعد از کسب درجه اجتهاد به جهت سرپرستی مادرش که جز او کسی را نداشت به زادگاه خود تیلک برگشت و با کار کشاورزی و دامداری ارتزاق می کرد و هرگز از منبر برای تامین معاش خود استفاده ننمود.
ملاعبدالله در بهار و تابستان در تیلک و در پاییز وزمستان در روستای تلوکلا اقامت داشت.بعضی معتقد ایشان بنیان گذار روستای تلو کلا می باشد و روستایی که بنا نمود به یاد روستای روستای سابقش تیلک کلا نامید که در اثر گذشت زمان به تلو کلا تغییر یافت.
شهرت علمی این عالم برجسته تا به حدی رسید که فتحعلی شاه قاجار به احترام او در طی فرمانی که در سال ۱۲۴۴ ه ق صادر کرد مردم تیلک را از پرداخت مالیات معاف کرد. .( فرزانگان مازندران،گلبرار رییسی،فرهنگ وارشاد اسلامی،۱۳۷۷ ، ص ۱۴۱)
یکی دیگر از ویژگی برجسته این مجتهد دائم الانتظار بودن بود او غروب هر جمعه سوار بر اسب آماده ظهور حضرت صاحب الزمان بود.تا در رکاب مولای خود قرار گیرد. نقل است او همیشه روزهای پنج شنبه اسبش را زین و شمشیر به کمر می بست و منتظر ظهور حضرت حجت بود تا در رکاب آن حضرت بجنگد.( فرزانگان مازندران،گلبرار رییسی،فرهنگ وارشاد اسلامی،۱۳۷۷ ، ص ۱۴۰)
از این عالم بزرگوار دو کتاب حجت الحق و توضیح المقاصد برجا مانده است که هنوز منتشر نشده است.خانه ملا عبدالله هنوز در تیلک باقی می باشد و هر سال تعداد زیادی به آنجا مراجعه می کنند.( نوری نظام الدین تاریخ ادبیات و فرهنگ مازندران، ۱۳۸۰ ، توحید،ص ۱۸۲)
آیت الله ملا عبدالله تیلکی فرزندی نداشت.
سر انجام این عالم وارسته در سال ۱۲۵۸ ه ش دعوت حق را لبیک گفت .اما در مورد محل دفن ایشان اتفاق نظر نیست؛ بعضی معتقدند ایشان را در روستای تلو کلا در کنار مسجدی که در کنار خانه ایشان بود دفن نمودند ولی بعضی معتقدند پیکرشان را بعد از تشیع با شکوه به مشهد مقدس انتقال دادند و در کنار اما رضا (ع) به خاک سپردند.
لازم به ذکر است بعد از فوت ایشان منزل آیت الله شریعتمدار در روستای تلو کلا به مسجد تبدیل شد و دارای کراماتی نیز می باشد.
*بعد از انتشار مقاله معرفی آیت الله ملا عبدالله تیلکی نقل قول حجت الاسلام دیانی پیرامون محل دفن ایشان و دکتر نصرالله لطیفی پیرامون داشتن فرزند به دستم رسید که نقل آنها را می آورم.
**حجت الاسلام مجید دیانی درباره محل دفن آیت الله ملا عبدالله تیلکی معروف به شریعتمدار تیلکی چنین نقل قول می کند:
علمای محل ما نقل فرمودند وقتیکه آیه الله شریعت مدار رحلت نمودند تمام مردم محل اعم از زن و مرد در بیت آقا جمع شدند و به عزا داری پرداختند در این زمان همسر حاج ملا تقی به نام بی بی لیلا که از اهل تِلِبُن ( تیله بن)بود و تازه زایمان کرده بود وقتیکه زنان برگشتند دیدند بی بی لیلا کبود شده و از دنیا رفته است. جد ما ملا تقی تصمیم گرفت که جسد مطهر مرحوم شریعتمدار را به مشهد در جوار حضرت امام رضا دفن نماید و از طرفی نسبت به این سیده علاقه مند بود لذا جنازه مرحوم شریعتمدار و مرحومه بی بی را در تابوت مهر و موم کردند و هر دو جنازه را دو طرف بالای اسب گذاشتند .
مقداری که حرکت کردند به سوی خراسان جنازه بی بی لیلا سنگین بود و جنازه ملاعبداله را میکشید مرحوم ملا تقی فرموردند بی بی لیلا هر چند که شما زریه پیغمبر و علی و زهراء و موسی ابن جعفر صلوات الله علیهم اجمعین هستید ایشان را نکشید که بسیار ولا مقام میباشند و از آن ساعت به بعد تا مشهد یکسان و هم وزن به مشهد رسیدند نزدیک مشهد که رسیدند طوفان سختی شد و کاروان به مخاطره افتادند حضرت امام رضا علیه السلام به رئیس خدام آن روز در عالم رؤیا دستور فرمودند جنازه ملا عبدالله در فلان جا میباشد و کاروان او در معرض خطر میباشند، بروید شبانه آنها را بیاورید و تولیت حرم حضرت در حال مشکوکی خوابید دوباره خواب دید و در دفعه سوم آقا فرمودند مگر نگفتم برای آوردن کاروان جنازه ملا عبدالله بروید چرا نرفتید که با دستور اکید امام علیه السلام تولیت با عده ای از خدام به محل تعیین شده رفتند و کاروان را با جنازه ها آوردند و جسد ملا عبدالله را در پشت سر حضرت امام رضا(ع)دفن نمودند و جسد بی بی لیلا را جای مناسبی دفن کردند.
بنده خودم چند نفر از علماء و روحانیون مسن را دیدم که می فرمودند تحصل ما در ایام جوانی در تیلک بوده است و بعضی از اهل علم می فرمودند پدرمان در تیلک کسب علم نموده اند لذا شاید همان درسهای حوزوی که در تیلک بود منشأ توفیق اینجانب برای ساختن حوزه و کتابخانه تیلک شده است.