ورود
ورود
بازیابی پسورد
پسورد شما به ایمیل شما ارسال خواهد شد
ضمن تشکر از آقای مرتضوی به علت نگارش این متن ارزشمند، واقعا هیچ ملتی را تاکنون ندیدم که این قدر نسبت به فرهنگ و تمدن و زبان نیاکانشان بی تقاوت و بلکه خائن باشند . تمام داشته هزاران ساله خود را در عرض چند سال به فنا دادیم.
زبانی که در بیش از 1000 سال پیش کتاب مرزبانامه را به آن نگارش شده بود، امروز دست به دست هم دادیم تا آن را از بین ببریم و در از بین بردن آن سبقت می گیریم و بعضا افتخار می نماییم.
ضربه ای که شبکه استاني سیما به زبان مازندرانی زد هیچ کس نزد .
بادرود. رسانه نقش مهمی در ترویج ایین وفرهنگ میتواند ایفا کند. شبکه های استان های دیگه با زبان محلی برنامه می سازند و حتی اخبارشان هم بازبان بومی خودشان است. خانواده هم نقش مهمی در ترویج زبان طبری باید ایفا کند. از چهاردانگه نیوز خواهشمندم برای اینکه زبان شیرین طبری زنده بماند حداقل هفته یک مرتبه کلمات واصطلاحات طبری را با معنی در سایت قرار دهد.
آقای مرتضوی دمت گرم.
با سلام … شم دست درد نکنه بابت این قشنگه مطلب … اگه کمی بین استان های دیگه و امه استان مقایسه هاکنیم فهممبه که یه استان مثلا لرستان به زبان محلی و لری خدشون اخبار ره اعلام کننه و اما به زبان فارسی … آیا این فاجعه آور نیه؟تازه از شبکه استانی اما موسیقی های زننده ای پخش وونه که فقط جای سنت و موسیقی سنتی و دلنشین اما مازندرانی ها ره گرنه … حیف … حیف این سنت اما که دره زیر پای یه افراد له وونه …
با سلام خدمت برادر بزرگوار و استاد عزیزم جناب آقای مرتضوی که چنین ژرف اندیشی به نگارش پرداختند … شاید شایدو البته شاید احمقانه ترین توجیه و خطرناک ترین بهانه برای قانع کردن خود ، این جمله است :
که همه این جورند… و مطمئن باشید این هم نوعی فقر است که خود با دستان خود بر زبان می اوریم و تمدنمان را زیر پایمان با گویش غریب له میکنیم والبته و صد البته جای افتخار هست برای ما کیاسریها که هر جا گویش محلی بکار میبریم اول سوال مخاطب این است که آیا تو بچه کیاسری………
نگارشتون زيباست .
بارها کیاسریهای که در ساری یا شهرهای مجاور زندگی میکنند رو دیدم که اگر هم محلی صحبت میکنند به لهجه ی مردم ساری .یا همون شهر…
ولی سارویها بابلیها تنکابنیا رامسریها و… در کیاسر یا هر شهر دیگر به همون لهجه ی خودشون صحبت میکنن. هم زبان و گویش ما غریب افتاده هم لهجه ی ما غریبییییییییییتر
اینکه نویسنده گفته فقط استان مازندران به زبان محلیش پشت کرده صد در صد غلطه. دور نریم در همین نزدیکی چهاردانگه شما به گویشوران زبان سنگسری و زبان سمنانی (که جفتشون هم زبان هستند نه گویش) توجه کنید. دقیقا عین ما هستند که زبان محلی خودشون رو واجد کلاس پائینتری نسبت به زبان فارسی میدونند و با بچههاشون فارسی حرف میزنند.
سنگسری و سمنانی را مثال زدم چون با اینها آشناتر بودم. اما تقریبا مطمئنم که این شرایط را دیگر زبانهای محلی هم دارند. به درست یا غلط بودن فارسیگرایی کاری ندارم اما این موضوع که فارسیگرایی فقط مختص زبان مازندرانیست به شدت غلط است.
سلام و درود ….
نکته ای که دوست عزیز آقای اصغری ذکر کرده اند کاملاً صحیح است. به نظر من این گریز از زبان مادری و محلی فقط در مازندران ما نیست و این اپیدمی پای بسیاران دیگر را نیز به گود خود کشیده است. ولی این که بلا همه گیر است و ما تنها فراموشگران زبان و آیین مادری نیستیم دردی را چاره نمی کند؛ فقط تحمل درد را کمی آسان تر می کند. شاید یکی از دلایل این گریز «ناکارآمدی و عدم غنای واژگانی این گویش ها» برای رسانایی فحواهای روز همچون «اقتصاد، سیاست، هنر، علوم اجتماعی و …» باشد. همان طور که حسین عزیز نیز برای نوشتن این مقاله مجبور به استفاده از زبان فارسی بوده است و اگر هم این مقاله به گویش مازنی نگاشته می شد حداقل بیش از نیمی از واژگان آن فارسی بود….. درود به حسین عزیز که غیرتمندانه از زبان و آیین مادری اش می گوید و می نویسد و درد می کشد….