پایگاه خبری چهاردانگه نیوز:
خبرگزاری فارس ـ عمران اکبرنژاد| الگوها و افراد محترم مورد وثوق در هر گروه، محله، روستا، شهر، استان و کشور و یا دین و مسلک وجود دارند که مایه مباهات و افتخار آن جمع هستند و تقدیر از چهرههای ماندگار هم اقدامی قابل تحسین برای گرامیداشت هویت است که عدم اجرای مستمر آن به همراه شاخصهای مشخص و کارشناسی از فضاهای خالی فرهنگی و اجتماعی استان مازندران و شهرستان سوادکوه است.
معرفی الگوها به روشنشدن مسیر موفقیت علاقمندان دارای برنامه برای زندگی کمک میکند و خدمتی برای آیندگان محسوب میشود.
*آغاز روشندلی
علی محمودی دبیر بازنشسته سوادکوه و از اولین دبیران دبیرستانهای شهرستان است که متولد ۱۳۱۹ در قادیکلای زیراب شهرستان سوادکوه و از خانواده نیمهکارگری و نیمهکشاورزی است.
کلاس سوم ابتدایی مدرسه عبدالحق زیراب در حال مطالعه در کلاس بود که احساس تاریکی چشم کرد و فکر کرد که به خاطر خستگی چشم است و کتاب را بست
کلاس سوم ابتدایی مدرسه عبدالحق زیراب (دولتی سابق) در حال مطالعه در کلاس بود که احساس تاریکی چشم کرد و فکر کرد که به خاطر خستگی چشم است و کتاب را بست ولی فردا صبح در راه مدرسه که عموما دانش آموزان در مسیر مدرسه مشغول مطالعه کتاب بودند تاریکی چشمش بیشتر شد و مرحوم شیرزاد گرجینژاد مدیر مدرسه نامهای به بهداری معدن زیراب نوشت و همراه با مرحوم اسماعیل نبوی نزد دکتر رفتند.
هفته بعد به بیمارستان قائمشهر رفت و پزشکان آنجا مراجعت به تهران را پیشنهاد کردند و دارو گرفتند و همچنین نزد برخی از پزشکان سنتی هم رفت و چشمهایش کمی روشن شد.
در بیمارستان فارابی تهران پزشک فرانسوی به آنها گفت که به چشم ضربه خورده و پس از چندی چشمش تاریک شد و به جرگه روشندلان پیوست؛ در آن زمان فکر کرد که آینده چه خواهد شد و رگههای تیره و تار زندگی بر او نمایان شد ولی تصمیم گرفت مسیر تحصیل را ادامه دهد.
*انگیزه زندگی
مرحوم سرهنگ داوری از بستگان استاد محمودی که ساکن تهران بود مجلهای برایش آورد که سرگذشت یک فرد نابینا که ماشیننویسی میکرد را برایش خواند و به او گفت که این فرد مادرزاد نابینا بود ولی در حال زندگی است و همین باعث شد که او انگیزه زندگی بیشتری پیدا کند.
تقاضای تدریس همزمان با تحصیل
ششم ابتدایی را در قائمشهر امتحان داد و محمدعلی یگانگی مدیر مدرسه عبدالحق زیراب برای برخی از روزها او را برای مدیریت کلاس به عنوان معلم استفاده میکرد و روزی نامهای برای مدیرکل
در بیمارستان فارابی تهران پزشک فرانسوی به آنها گفت که به چشم ضربه خورده و پس از چندی چشمش تاریک شد و به جرگه روشندلان پیوست؛ در آن زمان فکر کرد که آینده چه خواهد شد و رگههای تیره و تار زندگی بر او نمایان شد ولی تصمیم گرفت مسیر تحصیل را ادامه دهد
آموزش و پرورش وقت مازندران نوشت که هنگام عبور این مدیر از مسیر سوادکوه به او داد که تقاضای تدریس در مدارس بود که وی هم موافقت کرد.
در دبستان عبدالحق به عنوان معلم و روزمزد تدریس میکرد و همچنان متوسطه را میخواند و سپس به مدرسه امیرمعزی منتقل شد و تدریس هم میکرد و اول و دوم متوسطه را امتحان داد و قبول شد و کلاس دهم را در خرداد و کلاس یازدهم را در شهریور یکساله اخذ کرد.
به دلیل اشتغال پدرش در زغال سنگ البرز مرکزی تقاضای استخدام در مدرسه امیر معزی کرد که تقاضای او با موافقت مواجه شد و به استخدام درآمد.
*قبولی در دانشگاه تهران
سپس برای دانشگاه آزمون داد که سال اول رد شد و سال دوم در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در رشته تاریخ قبول شد.
یکسال رفت و آمد به تهران داشت و سپس با نامه دکتر خانلری که سابقه وزارت آموزش و پرورش را داشت به بخش یک تهران منتقل شد و در دبیرستان بابک تدریس میکرد و به دانشگاه میرفت و در سال ۱۳۴۸ از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران لیسانس گرفت و با خواهر دوستش ازدواج کرد از دوستش خواست که نقش برادرش را برایش ایفا کند.
مرحوم اسرافیل نعمتمیر از او خواست تا برای تقویت دبیرستان سوادکوه به زیراب بیاید و او تقاضای انتقالی کرد و در دبیرستان امیر معزی تدریس میکرد تا اینکه در سال ۱۳۷۵ بازنشسته شد.
* گلایه از کملطفیها
نسلهای مختلفی از دانشآموزان سوادکوهی در مقاطع مختلف تحصیلی از استاد علی محمودی به عنوان الگوی دانش، معرفت و فروتنی یاد میکنند.
سه فرزند دارای تحصیلات کارشناسی دارد و با اشاره به اینکه ۳۸ سال تدریس کردم و بسیاری از شاگردانم دارای مناصب مهم و تخصصی هستند، می گوید: هیچکدام از فرزندانم استخدام دولتی نشدند که این را کملطفی میدانم و از این قضیه گلایه دارم.
این استاد روشندل همچنین ششماه در خوزستان و در دوران دفاع مقدس برای رزمندگان تدریس کرد تا رزمندگان در دوران خدمت مقدس از علم و دانش جا نمانند.
* نگارش کتاب «سواد کوه در پهنه تاریخ»
وی با بیان اینکه در حال نگارش کتاب «سوادکوه در پهنه تاریخ» است که هنوز تکمیل نشد و با سعدی قاسمنژاد همکاری مشترک دارد، گفت: در کتاب «سوادکوه در پهنه تاریخ» به دوران باستان و دوران معاصر سوادکوه میپردازم و در ضبط صوت هم هر روز مطالب را با ذکر تاریخ ثبت میکنم.
استاد محمودی دغدغه خود را توسعه شهرستان سوادکوه و شهر زیراب ذکر کرد که سابقه تمدنی کهن دارند و با بیان اینکه وضعیت عقبماندگی آنها برایم دردآور است و سوادکوه مظلوم و محروم است و زیراب هم محرومتر و مظلومتر است از مدیران استانی، ملی و شهرستانی و نمایندگان مجلس به عنوان معلم بازنشسته انتظار نگاه ویژه به توسعه شهرستان و شهر دارم.
*عصای سفید خاص روشندل سوادکوهی
استاد روشندل سوادکوهی از عصای سفید خاص خود نام برد که در فراز و نشیبهای زندگی در کنارش بود، گفت: همسرم عصای سفید من است و در طول زندگی و با شرایطی که داشتم همواره همکار و کمککار من بود.
همسرم عصای سفید من است و در طول زندگی و با شرایطی که داشتم همواره همکار و کمککار من بوده است
*احساس مسؤلیت استاد محمودی
سوری رستمیالاشتی همسر استاد محمودی با اشاره به اینکه برادرم زمینه ازدواج من و استاد محمودی را فراهم کرد و در شهریور ماه ۱۳۵۱ مراسم عروسی ما برگزار شد، گفت: احساس مسؤولیت، صبوری و مردمدوستبودن استاد محمودی همواره مورد احترام همگان است.
همسر استاد علی محمودی با اشاره به اینکه محرومیت زیراب سوادکوه همیشه استاد محمودی را رنج میدهد، افزود: جایگاه استاد بسیار بالایت، من شاگرد ایشان هم نمیشوم و خانواده من بیشتر از من، ایشان را دوست دارند.
وی با بیان اینکه ایشان برای پیشرفت سوادکوه از تهران انتقالی گرفتند و به زیراب آمدند و همواره دغدغه کاهش مشکلات شهرستان را دارند، گفت: یادم میآید برای پیگیری وضعیت شهرستان تا بامداد پدران شهید و بزرگان شهر زیراب در منزل ما برای نگارش نامهها و گزارش ها جلسه داشتند و با هم به تهران میرفتند تا پیگیر مسائل شهرستان باشند.
/۸۶۰۱۵/ج/و