اختصاصی پایگاه خبری چهاردانگه: با همکاری حجت الاسلام روح الله سلیمانی فرد یادگار حجت الاسلام شهید ولی الله سلیمانی فرد اولین شهید روحانی دفاع مقدس کشور، که در ۲۲ مهر ۱۳۵۹ در سرپل ذهاب به فیض عظمای شهادت نایل آمد، خاطراتی از زندگی کوتاه، اما پر بار و آموزنده آن شهید را منتشر می نماییم تا درسی برای ما بازماندگان از راه جهاد و شهادت باشد.
“شب یلدا”
الله قلی کنار بخاری هیزمی زانو غم بغل گرفته بود. مادرش علت گریه و ناراحتی را جویا شد؟
الله قلی گفت:« معلم مدرسه گفت انشاء بنویسد و من نمی دانم چه بنویسم..»
آن روز ها فلک کردن در مدارس رسم بود و فکر تنبیه در برف و سرما، الله قلی را آزار می داد.
مادر فکری به ذهنش رشید و گفت:« پسرم ناراحت نباش ، راهش رو پیدا کردم! دایی شیخ ولی الله از قم آمده و چاره مشکل پیش اونه..»
نام شیخ ولی الله که بر زبان مادر جاری شد، الله قلی بی درنگ خود را به منزل دایی رساند.
با دیدن پسر دایی ولی الله ذوق زده شده بود و بلافاصله جریان انشاء را تعریف کرد.
فکر کتک و فلک شدن در این برف و سرما هم لحظه ای از ذهنش دور نمی شد.
موضوع انشاء آزار بود…
شیخ ولی الله سرمای زمستان را دست مایه متن انشای الله قلی قرار داد!
اما این انشا با انشاهای معمولی فرق داشت و در آن صحبت از سرمای ناجوانمردانه و سوزناک زمستان بود و طولانی بودن “شب یلدای” ظلم و ستم و انتظار بهار آزادی و شکوفه دادن درخت انقلاب…
فردای آن روز که معلم انشای الله قلی را شنید دانست سراسر، فریاد مبارزه و طاغوت ستیزی است و نویسنده واقعی را جستجو کرد؟
الله قلی واقعیت رو گفت که انشا نوشته شیخ ولی الله است…
معلم که آزاد مرد بود و دل خوشی از رژیم طاغوت نداشت آرام در گوش الله قلی گفت:«انشاء علیه رژیم است.به کسی نشان نده که ممکنه خبر به ژاندمری و ساواک برسه…»
شاید آن روز ها، الله قلی که نوجوانی در روستای دور افتاده بود، درک این معانی برایش دشوار می نمود. اما بعدها چراغ راهش شد برای تعلیم مبارزه علیه رژیم ستمشاهی و انقلابی شدن…
راوی: سرهنگ پاسدار الله قلی محمدی پسرعمه شهید ولی الله سلیمانی فرد.