پایگاه خبری چهاردانگه
بخش چهاردانگه شهرستان ساري

پسرم را با سابقه چندین‌سال کار در شهرداری و ریاست سازمان آتش‌نشانی قائم‌شهر برکنار و خانه‌نشین کرده‌اند

ما به جایی وصل نیستیم و فقط خواستار زندگی معمولی و مردمی هستیم، از فرزندان مستعد شاهد استفاده نمی‌کنند، روزبه‌روز نفاق و دورویی بیشتر می‌شود، خواص ما عوام و‌ عوام ما خواص شده‌اند و هر کس به‌دنبال پست و مقام خویش است.

1
 

 
به گزارش پایگاه خبری چهاردانگه:  ظهر سوم دی‌ماه ۱۳۶۵، تنها چند روز مانده به عملیات کربلای ۴، خورشید هفت‌تپه «سردار شهید حاج جعفر شیرسوار» فرمانده گردان ویژه شهدا لشکر ویژه ۲۵ کربلا در پادگان هفت‎تپه مقر طلایه‌مردان لشکر عشق، با بمباران بمب‌های خوشه‌ای هواپیماهای نیروهای بعثی، غروبی عارفانه کرد و اینگونه شد که مردی از تبار عیاران مازندران در حال نجات نیروهایش در خون خود غلتید.
حاج‌جعفر یا همان بهروز، فرزند چهارراه حسن‌آباد قائم‌شهر، در نخستین روز آبان ۱۳۳۴ در پاییزی هزاررنگ چشم به جهان گشود و با منش پهلوانی و جوانمردی از اوان کودکی، خو گرفت.
 
به گفته‌ دوستان قدیمی فردی عیارمنش و لوطی‌مسلک بود تا اینکه در سال ۱۳۵۵ صراط اصلی زندگی‌اش را با آشنایی با شهید نجفعلی کلامی پیدا کرد؛ زین‌پس تحولی عظیم در او ایجاد شد و دیانت را با مردانگی و فتوتش عجین کرد.
 
آقانجف پای وی را به جلسات هفتگی و مساجد مهدیه و سجادیه باز کرد و او عضو ثابت نماز جماعت مساجد قائم‌شهر شد.

حاج‌جعفر حضوری مستمر در فعالیت‌های انقلابی دوران طاغوت داشت و بعد از پیروزی انقلاب با تشکیل سپاه پاسداران قائم‌شهر، جنگ‌های پارتیزانی علیه گروهک‌های معاند را آغاز کرد.

 

 

شیرسوار در تیرماه ۵۹ با دخترخاله خود «سوسن ملکیان» ساکن خلیف‌آباد هشت‌پر ازدواج کرد، با همسری که همپای وی در فعالیت‌های انقلابی شرکت کرده بود و در آشنایی او با کتاب‌های مذهبی و افکار سیاسی و انقلابی، نقشی ممتاز داشت.

با آغاز جنگ تحمیلی٬ با گروه ۱۲ نفره‎ای از یاران قدیمی به تیم شهید چمران پیوست و همچنین در ادامه دوران دفاع مقدس در سمت فرمانده و جانشین در گردان‎های ویژه شهدا و حمزسیدالشهدا (ع)٬ در عملیات‌های مختلف شرکت داشت و در آخرین حضورش در میعادگاه رزمندگان لشکر ویژه ۲۵ کربلا «هفت‌تپه» آسمانی شد؛ از او دو یادگار به‌نام‌های محمدعلی و زینب باقی مانده است.

* مسئولان دستان فرزندان شهدا را رها نکنند

سوسن ملکیان همسر شهید شیرسوار، امروز کارشناس ارشد ادبیات مقاومت است و در حال حاضر به‌عنوان مربی پرورشی در دبیرستان‌های قائم‌شهر مشق عشق را برای دخترکان سرزمینش سرمشق می‌کند.

در بیست و نهمین سالروز شهادت همسرش، مهمان مدرسه قدیمی که به نام شهید شیرسوار مزین است، با کودکانی از جنس عاطفه و غیرت٬ یادی از شهید می‎کند.

بعد به جست‌وجوی خاطرات خود با همسرش در کوچه‌های قدیمی چهارراه حسن‌آباد به راه افتاد و در پی خانه‌ قدیمی که هنوز پابرجاست و با گل‌های پیچک و عشقه محصور شده است، ردپای حضور پرشور مرد زندگیش را در آن می‌یابد و در این گشت‌وگذار عاشقانه، سر صحبتش را با من باز می‌کند.

 

 

بهروز، محمدعلی را خیلی دوست داشت ولی هیچ‎گاه با او در کوچه‌های شهر با لباس‌های زیبا و نو قدم نمی‌زد، او همیشه شرم‌سار خانواده‌های شهدا بود ولی امروز کسی خانواده‌ شهید را جز در پوششی از منافع مادی نمی‌بیند٬ امروز دیگر کسی مسئول خانواده شهدا نیست، مگر نه اینکه اگر شهدا حق‌اند، فرزندان‌شان هم حق هستند؟

وی با اشاره به بخشی از وصیت‌نامه شهید شیرسوار خطاب به فرزندش محمدعلی، گفت: امشب وارد عملیات می‌شوم، اگر کشته شدم که به هدفم رسیده‌ام٬ اگر مجروح شوم، با ایمان بیشتری به انقلاب پایبند می‌مانم٬ اگر سالم بمانم، با تجربه بیشتری خدمت خواهم کرد و اگر قدرت فعالیت نداشتم، فرزندم را تربیت اسلامی می‌کنم تا با تمام جان و مال در خدمت اسلام باشد و با اسرائیل بجنگد.

همسر شهید از درخواست پسرش برای قرار گرفتن در خط مدافعان حرم سخن گفت و افزود‌‌: فرزندانم را همان‌گونه که همسرم خواسته بود تربیت کردم ولی بعد گذشت سال‌ها وقتی زندگی حال و آینده عزیزانم را نظاره می‌کنم، آزرده‌خاطر می‌شوم.

وی همسرش را مرد حماسه می‌خواند که علتش به تعصب، غیرت، مردانگی و عشق حاج‌جعفر به مردم دیارش برمی‌گردد و در این مورد بیان می‌کند: شهید از وجود خودش می‌کاست تا بر دیگری بیفزاید، من حماسه‌ ازخودگذشتگی‌های او را به همراه حب وطن و خدمت به انسان و اسلام که ارثیه و یادگار ذاتی پدر بود، به پسرم آموختم.

ملکیان به روزهای بی‌شمار دلتنگی‌هایش اشاره کرد و از تعهداتش به همسر و فرزندانش گفت، از آموزش آموزه‌های دینی به آنها و اینکه چگونه در روزهای تنهایی وصیت و منش پدر را در گوش یادگاران شهید نجوا کرده است.

وی گفت: هیچ توقعی از کسی نداریم، دل دوست را شاد کردیم و دنبال منفعت نبوده‌ایم، همیشه در گذشته زندگی کردیم، چرا که مرور زمان‌های قدیم، عزم‌مان را برای زیستنی پاک و سخاوتمندانه دوچندان می‌کند.

ملکیان از نگاه جامعه به خانواده ‌شهدا دلگیر است، از اینکه نگاه مردم، نگاه عادی و سهمیه‌ای شده و نظام برای ارزش‌گذاری‌ها دنبال راه حل نیست.

از دست دادن جایگاه و خون شهدا نگرانش کرده است و از اینکه برخی فرزندان شهدا به‌خاطر بیکاری و بی‌پناهی روزگار ناخوشی دارند، دلگیر است.

وی بیان کرد: نظام باید قدر ما را بداند، قدر بازماندگان عیاران و جوانمردان را که آگاهانه در خط انبیا قرار گرفتند و از جان و خون خود عاشقانه گذشتند، از عشق‌ها و لبخندها، از چشم‌های همیشه چشم‌براه همسران و کودکان‌شان؛ مسئولان نظام باید قدر بازماندگان آنهایی را که شتابان در خط پرواز قرار گرفتند و نگاه‌شان به پشت‌سر قاب شد٬ بدانند، باید به سراغ یادگاران بیایند، هم آنانی که همچنان قلب‌شان برای اسلام و آرمان‌‌های شهیدان می‌تپد.

همسر شهید شیرسوار تأکید کرد: هم‌سالان فرزندان شهدا همیشه سهمیه خانواده شاهد را دستاویزی برای ضربه زدن و به رخ کشیدن مزایا به آنان قرار داده‌اند، من به آنان خواهم گفت، بیایید پدر بدهید خودتان را عمری یتیم و چشم‌انتظار قرار دهید تا به شما سهمیه بدهند، بیایید روزهایی را مثل فرزندان ما زندگی کنید.

 

 

او همچنین به نگاه مردم به همسران شهید اشاره کرد که آنها را نمی‌شناسند و آنان را در میان زنانی گوشه‌گیر٬ منزوی٬ بیمار و با گیسوانی سفید جست‌وجو می‌کنند، غافل از اینکه آنها هم در گوشه‌ای از شهر٬ زندگی را نفس می‌کشند و دل زنده‌تر از خستگان شهرند.

وی به پسرش محمدعلی اشاره کرد که لحظاتش با ذکر پدر سپری شد و ادامه راه پدر را درپیش گرفته و زندگی او را از بر کرده است و از اینکه با مدرک کارشناسی ارشد و سابقه چندین‌سال کار در شهرداری و ریاست سازمان آتش‌نشانی قائم‌شهر روزبه‌روز به انزوا کشانده می‌شود و از کار بیکارش کرده‌اند، دلخور است.

ملکیان خاطرنشان کرد: ما به جایی وصل نیستیم و فقط خواستار زندگی معمولی و مردمی هستیم، از فرزندان مستعد شاهد استفاده نمی‌کنند، روزبه‌روز نفاق و دورویی بیشتر می‌شود، خواص ما عوام و‌ عوام ما خواص شده‌اند و هر کس به‌دنبال پست و مقام خویش است، افراد را از پشت نقاب‌ها نمی‌شود شناخت، کسی مظلومیت و صداقت فرزندان ما را به تصویر نمی‌کشد.

وی افزود: وقتی پسرم را خانه‌نشین کرده‌اند و با وجود استخدامش در شهرداری جلوی حضورش در محل کارش را گرفته‌اند و برای تحقیرش هر روز پست‌های پایین را به او پیشنهاد می‌کنند، بر خودم خرده می‌گیرم که ای‌کاش فرزندم را اینگونه صادق و مظلوم تربیت نمی‌کردم تا دنبال حقیقت و ادای دین نرود٬ من مانده‌ام که چرا مسئولان دست کسی را که در راستای حق و خدمت حرکت می‌کند، نمی‌گیرند تا عرصه بروز خود را در مکانی امن بیابد و به خود و نظام خدمت کند.

ملکیان بیان کرد: همسرم مرا در حالی با فرزندانم رها کرد و به جبهه رفت که معتقد بود، فرزندان شهدا و بسیج اجازه ظلم و حق‌کشی را در مملکت اسلامی به احدی نخواهند داد ولی امروز شاهدم که کسی خانواده‌های ما را نمی‌بیند و مدیران استانی و شهری همچنان نظاره‌گر حق‌کشی‌ها و بی‌عدالتی‌ها بر فرزندان ما هستند و آب از آب تکان نمی‌خورد.

 

 

* جوانمردی و از خودگذشتگی پدر را مشق می‌کنم/ نادیده‌گرفتن انحرافات اخلاقی ننگ است

محمدعلی شیرسوار در گفت‎وگو با فارس‌ از پدرش سخن می‌گوید، از اینکه لقب پدر٬ حُر لشکر ۲۵ کربلا است، به‌خود می‌بالد و او را شخصیت خودساخته و جریان‌ساز می‌شناسد که با زندگی در کف مردم و‌ داشتن شخصیت مردم‌دوست، خود را به عرش خدا وصل کرد.

وی اظهار کرد: از پدرم آنچه به‌‌یاد مانده دست‌های نوازشی است که بر سرم کشید و آغوشی که مرا کمتر دربر گرفت، چون پدرم می‌گفت: من ماندنی نیستم و نباید محبتم به تو آسیب برساند.

شیرسوار که مدتی با بیماری صعب‌العلاج دست و پنجه نرم کرد، هم‌اینک از حال جسمانی خوبی برخوردار است و با شروع تصدی‌گری شهردار فعلی قائم‌شهر از سمت ریاست سازمان آتش‌نشانی برکنار شد و به بخش خدمات شهری انتقال یافت و روند کش‌و قوس‌های مدیر شهر با وی تا اخراج ضمنی همچنان ادامه دارد.

وی با بیان اینکه نمی‌توانم نسبت به بی‌عدالتی‌های اجتماعی٬ عدم تکریم ارباب رجوع٬ عدم پرداخت حقوق پرسنل٬ ناحقی‌ها در حق پرسنل و … بی‌تفاوت باشم٬ خاطرنشان کرد:  چطور می‌شود جلوی فساد اداری را گرفت، در حالی‌که ۸۰۰ هزار تومان از حقوق کارکنان شهرداری کم شده و بیمه و مالیات از حقوق پرسنل کسر و به سازمان بیمه پرداخت نمی‌شود و ده‌ها نفر نیروی بدون مجوز استانداری وارد مجموعه شهرداری شده‌اند.

وی با طرح این پرسش که نمایندگان مجلس شورای اسلامی، شورای اسلامی شهر و فرماندار این شهر به‌عنوان ناظران عملکرد شهرداری کجا هستند٬ بیان کرد: وقتی پرسنل یک مجموعه توسط مسئول‌شان دزد خوانده می‌شود، قبح عمل دزدی با گفتار زیاد می‌شکند، وقتی کارمند تکریم نشود، ارباب رجوع هم رنگ احترام را نمی‌بیند.

 

 

 

شیرسوار افزود: کل خانواده شهدای کشور از پدر٬ مادر٬ همسر و فرزند نزدیک به ۵۰۰ هزار نفر هستند و همین شمار محدود هم دیگر دیده نمی‌شوند، فرزندان شهیدی که نگاه نقادانه به نفع مردم و عدالت اجتماعی دارند و دولتی را که منتقد دولت قبلی از بُعد ضعف عدالت بود، به چالش می‌کشند را نادیده گرفته، به حاشیه می‌کشانند.

وی اضافه کرد: ما از شهدای‌مان تنها کتابچه‌ای کوچک و‌ کوچه‌ای به نام‌شان داریم و وصیت‌نامه‌ای سترگ برای حفظ خط حزب‌الله و ولایت فقیه که میراث ماست.

شیرسوار ادامه داد: راهم را پدر تعیین کرده و مسیرم مشخص است، نامهربانی‌های مسئولان خللی در عقیده‌ام ایجاد نمی‌کند، سستی در ادامه راه شهید یعنی نادیده گرفتن خونی که در راه کشور و اسلام ریخته شد.

وی به آرزوی قرار گرفتن در صف مدافعان حرم اشاره کرد و تحقق آن‌ را تجربه‌ای دلنشین و درک فضای معنوی جبهه‌ای بیان کرد که پدرش را وادار به ترک جهان مادی کرده بود.

شیرسوار با اشاره به گفتار پدرش که رسالت انسان را در اندیشیدن و ازخودگذشتگی می‌دانست، اظهار کرد: مردم به بی‌تفاوتی مبتلا شده‌اند، بی‌تفاوتی اجتماعی ناشی از عدم تعلق است، وقتی افراد یک جامعه وابستگی به کشور و محیط پیرامون و خدای خود نداشته و بین منافع خودشان با منافع اجتماعی فاصله‌ای احساس کنند، احساس بی‌تفاوتی می‌کنند و نسبت به ایده‌آل‌های انسانی، دینی و بشردوستانه دچار تضاد و لاقیدی می‌شوند، درصورتی‌که در جامعه اسلامی، افراد در قبال یکدیگر مسئول هستند.

وی تأکید کرد: شانه‌بالا انداختن و راحت از کنار رنج‌ها و بی‌دینی‌ها گذشتن، باید به یک قبح اجتماعی و احساس وظیفه نسبت به ناهنجاری‌ها به وظیفه اجتماعی تبدیل شود، همان‌گونه که پدران‌مان‌ از جان خود گذشتند تا دین و ناموس مملکت‌شان حفظ بماند.

شیرسوار در پایان با اشاره به رفتار دوگانه فرماندار با شهردار فعلی و گذشته، نگاه سیاسی و قشری به مقوله خدمات شهری به‌دلیل عدم شناخت از محیط و اصالت شهروندان و توجه صرف وی به افراد و نظرات خاص، گفت: آقای فرماندار وقایع را به نفع شهردار تلطیف می‌کند و برخورد مناسب و پیگیرانه در امورات پرسنل شهرداری با توجه به اعتراضات و نارضایتی‌های شهروندان ندارد.

* تبلور راست‌قامتان جنگ در دستان منتقدان

سیدمحمد موسوی همرزم و یار دیرین شهید شیرسوار است، وی از اینکه تفکر حاج‎جعفر ناشناخته بماند، معذب است، او از تفکری یاد می‌کند که نقطه اوج انسانیت٬ عرفان و عیاری است و از شهید شخصیتی انحصاری می‌سازد.

دوست دوران جوانی از زمانی می‌گوید که شهید در عنفوان جوانی به اعتقاد عمیق قلبی دست یافت و هم‌کلامی و دوستی با شهید کلامی او را به اوج پختگی و پایبندی به اسلام رساند به‌طوری‌که با خدای حاج‌جعفر نمی‌شد دین‌دار نبود.

وی افزود: پدری‌ای که حاج‌جعفر برای رزمندگان می‌کرد، هیچ پدری نکرد، در جیبش پول‌های خرد و درشت بود، کمی برای خوراک٬ مقداری برای خانواده و اندکی برای لباس هم‌رزمانش ذخیره می‌کرد، در حالی‌که خود و خانواده‌اش را در رفع گرفتاری‌ها به خدا سپرده بود.

موسوی معرفت را گمشده امروز جامعه دانست و افزود: جنگ را درست تحلیل نمی‌کنند٬ شرکت در جنگ اعتقادی بود ولی بعدها با دستوری شدن برای حضور در جبهه‌ها، رنگ دولتی به خود گرفت که خود عامل مهمی در ایجاد شکاف عمیق در جامعه بود.

وی از لقب حاج‌جعفر با عنوان «ژنرال بی‌ستاره خمینی» یاد کرد و افزود: زمانی‌که نظامی‌ها می‌خواستند هم مجری و هم سیاست‌گذار باشند، شهید شیرسوار تنها به‌دنبال پیوند دو جناح و تفکر متفاوت برای پیش‌رفت جنگ بود.

 

 

موسوی با بیان اینکه شهید ناآگاهانه به جنگ نرفت و سیاست را خوب می‌فهمید، خاطرنشان کرد: ضعیف‌کشی و بی‌غیرتی نانوشته‌ترین منش در فرهنگ حاج‌جعفر شیرسوار بود.

یار و همراه قدیمی شهید، گفت: چرا فرهنگ و زیبایی‌های جنگ را گم کرده‌ایم، فرهنگ جنگ فرهنگ صداقت و معرفت است، حزب‌الله نقطه ایست دارد و ترمزش تقوا است.

وی افزود: ادبیات جنگ نباید خط بخورد، باید وصیت‌نامه و دست‌نوشته شهید بازخوانی و خوانده شود و عرفان و تعبد واقعی شهید که سرعت انتقالش هزار برابر تکنولوژی فعلی است، برای جوانان بازگویی شود.

موسوی بیان کرد: جنگ باید از تقدس خارج شده و به نقد کشیده شود، چرا که با نقد است که شخصیت‌ها زیباتر و ناب‌تر خواهند شد.

وی درباره شب شهادت حاج‌جعفر گفت: تطهیری کامل و زیبا و شبی پُرخنده داشت، ساعت دو نیمه شب همه را برای خواب به خوابگاه فرستاد و مثل شب‌های دیگر ‌تا صبح در مسجد صحرایی هفت‌تپه با ذکر حضرت زهرا (س) تعبد کرد و ظهر فردا با بمباران هواپیماهای نیروی بعث عراق در حالیکه همه نیروها را به سمت سنگرها هدایت می‌کرد، مورد اصابت بمب خوشه‌ای قرار گرفت و بر اوج افلاک و شهادت جای گرفت.

مردم قائم‌شهر شهید شیرسوار را به عیاری می‌شناسند و محله حسن‌آباد٬ پهلوان شهید خود را در قامت آزاده‌ای به بلندای آب زلال و بخشنده از یاد نخواهد برد، امید که یادگارانش در این شهر به انزوا و بی‌تفاوتی دچار نشوند.

1 نظر
  1. مطالبه گر می گوید

    کجایند مسوولان دلسوز و مقتدر که به اینگونه یکه تازی های برخی مسوولین نالایق پایان دهند ! از زمانی که سیاست و باند بازی در شهرداری ها باشد اینگونه بی عدالتی ها موج می زند . بهتر است استانداری با قدرت وارد عمل شود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.