در پی جستجو برای دانشگاه جامع ساری در رسانهها، به مقاله زیر که در ۱۹ آبا ۱۳۸۸ در شمال نیوز منتشر شده است، رسیدم. مقاله را مطالعه کردم دیدم همه آن مشکلاتی که در ۱۴ سال پیش نویسنده برای مازندران و ساری ذکر نموده اند، الان هم بسیاری از آنها حل نشده باقی مانده اند و یا مشکلات جدیدی مانند، ساخت سد فینسک، آلودگی هوا، ترافیک آزار دهنده تر از گذشته در تمام سطح شهر و… هم به آن اضافه شده است.
در این مقاله نویسنده در ۱۴ سال پیش از نبود دانشگاه جامع در ساری گلایه می کند و کماکان ساری تنها مرکز استانی است که فاقد دانشگاه جامع است. متاسفانه این امر مهم علمی و فرهنگی هیچ وقت از دغدغه ها مدیران شهرستان و نمایندگان ساری در مجلس شورای اسلامی نبود. اگر در این مدت دغدغه بود الان باید شاهد وجود دانشگاه جامع در ساری بودیم. حتی استان های که در دو دهه اخیر تشکیل شده اند مراکز آنها دارای دانشگاه جامع و تخصصی است.
تعداد محدودی مشکلات ذکر شده در این مقاله در مدت این ۱۴ سال حل شده و بعضی موارد مانند احداث پالایشگاه کیاسر کاملا منتفی شده است.
با هم این مقاله را مطالع می کنیم.
اختصاص شمال نیوز: وقتی مازندران را با استانهای همترازش مقایسه میکنم،فاصله ها آنچنان مشهود است که حالا حالاها برای جبران این عقب افتادگیها نمی توان امیدوار بود!چرا که نه پروژه مهم و درآمدزا و اشتغالزای به مازندران داده اند و نه طرح مناسب رفاهی و توریستی در اینجا جان می گیرد!خلاصه هچل هفتی است که نگو و نپرس!بزرگراه تهران- شمال که پس از دو دهه کمتر از ۱۰٪ رشد داشته! تعطیلی یا بلاتکلیفی و رکود خزرخز تنکابن و حریربافی چالوس و نساجی بابکان آمل و نساجی و گونی بافی قائمشهر و نساجی چوخا و تخته سه لا و کولرگازی ساری و چیت بهشهر و…نمونه هایی از این بی مهری اند!
یادم می آید که حضرت آیت الله طبرسی نماینده محترم ولی فقیه در مازندران در مراسم استقبال گسترده مردمی از حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی در زمان ریاست جمهوری اش(۷۳) که در استادیوم شهید متقی ساری انجام می شد،در بیان تلخی گفته بود که مازندرانی که قبل از انقلاب در ردیف استانهای اول کشور بوده،الان فقط در اخبار هواشناسی اول است!
نکته بسیار مهمتر اینکه رهبری معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در سفر سال۷۴ به مازندران نقل به مضمون فرموده بودند که محرومیت مازندران در پشت رنگ سبز شمال مخفی شده است! اگر اعتبارات سفر معظم له به استان نبود،الان ما کجا قرار داشتیم؟!
دولت نهم طی ۲ سفر به مازندران صدها مصوبه داشته که اخیراً هم اعلام شد که بالای ۹۰٪ آنها اجرایی شده اند!اگر چنین است چرا محرومیت و عقب ماندگی مازندران همچنان استمرار یافته است؟!
رامسر با آن همه استعداد توریستی که شهرت جهانی اش گوش فلک را کر کرده،در یک رشد لاک پشتی کندترین حرکت رو به جلو را در مقایسه با رشد انفجاری مناطقی مثل کیش و قشم داشته و اگر عنایات خدادادی مثل دریا،جنگل و اقلیم زیبا نبود،الان نام آن نیز از صفحات توجهات ملی و جهانی خط میخورد!
تنکابن با ۶ شهر توریستی و شهرک صنعتی، شهر متروکه ای را می ماند که غبار غربت او را می آزارد و چاره ای جز نگاه گدامنشانه به جیب مسافران پرپول و دلخوش بودن در رویای استان شدن ندارد!
چالوس و نوشهر نیز فاقد پروژه های قابل اعتنایند و مردم آن که قربانی زمینخواران غیر بومی اند، به بلند کردن تابلوهای ویلا و اتاق خالی! اشتغال که نه،اما اشتهار توخالی یافته اند!کشاورزان دیروزند که …!
نور و محمودآباد و فریدونکنار و بابلسر در یک سرنوشت مشترک،چشم امید به درآمدهای ویژه نوروز و سه ماهه تابستان دوخته تا سوت و کور بازار و درآمد کساد ۹ماهه را جبران نمایند و وای اگر مسافران نیایند!
آمل وضعش بد نیست،بالاخره آملی های مستقر در تهران و مناصب استانی تا حدودی به شهرشان رسیدند که البته هم جای شکر دارد و هم جای تامل! ولی با این حال،هنوز از ایده آلها خیلی دور است!
بابل از دوران طلایی اش که حالا نوبت آملی هاست خیلی فاصله گرفته و این روزها حال و روز خوبی ندارد و جز کارخانه خودروسازی نیم بند و دو فقره پل روگذر و یک بیمارستان،سهم زیادی از دریافتی ها ندارد!
قائمشهر،سوادکوه و جویبار با همه وسعت و جمعیت،هنوز محرومیت می کشند و حرکت بزرگی در این شهرها دیده نمی شود!نه البرز مرکزی حال و روز خوبی دارد ونه نساجی! وسایپا دیزل هم که ….!
نکا و بهشهر و گلوگاه تا حدودی کاستی های خود را در بندر امیرآباد و کشتی سازی صدرا و حفاری شمال جبران کرده اند،اما مشکلات خیلی فراتر از این حدودند و مطالبات بی پاسخ زیادند!
و اما از هر چه که بگذریم ساری مظلوم ترین شهر استان در مقایسه با مراکز استانهای کشور است!فرصتهای شغلی گذشته غالباً با پدیده تعطیلی مواجه شده و فرصتهای جدید نیز ایجاد نشده اند! غیر از پالایشگاه نیم بند کیاسر عملاً پروژه های بزرگی در این سالها به ساری اختصاص نیافته و امروز می توان گفت که ساری یک شهر سنتی فلک زده ای است که :
۱-ترافیک در این شهر در تمام ساعات روز غوغا کرده و تردد شهری را به مرز فلج شدن رسانده است!
۲-باران پاییزی و زمستانی اهالی این شهر را محاصره کرده و زندگی مردم را کاملاً مختل می سازد!
۳-سارویهاسهم زیادی در مدیریت استان ندارند و محیطهای شهری ساری نیز در انحصارشان نیست!
۴-توریسم ساری(گردشگری،میراث فرهنگی)فاقد اولویتند و در حد بلاد کوچک به آن توجه می شود!
۵-کمربندی شمالی ساری پس از گذشت بیش از یک دهه،هنوز نیمی از راه را نرفته است!
۶-ساری نه تنها در لیگ برتر که حتی در لیگ دسته اول فوتبال هم نماینده ای ندارد!
۷-غیر از یک پل روگذر،هنوز پل دیگری به ساری اضافه نشده است!
۸-ساری فاقد یک دانشگاه جامع دولتی به عنوان مرکز استان است!
۹-ساری فاقد شهرکهای صنعتی قابل اعتناست!
۱۰-ساری فاقد یک بندر اقتصادی با توجه به برخورداری از ظرفیت های لازم است!
۱۱-بافت قدیمی شهر ساری همچنان گره کور باقی مانده و متولی قادری ندارد!
۱۲-ساری فاقد حتی یک پارک بازی مجهز برای بچه ها در سطوح متداول است!
۱۳-سواحل ساری ضمن عقب نشینی ناقص،سازماندهی نشده و در بی جاذبگی کامل رها شده اند!
۱۴-فرودگاه و ایستگاه راه آهن ساری ار توسعه مطلوب برخوردار نشده و رشد ضعیفی داشته اند!
۱۵-دانشگاه مازندران و شیلات مازندران در بابلسر،مخابرات مازندران،دانشگاه صنعتی مازندران،سازمان
تبلیغات اسلامی مازندران، سازمان بنادر در نوشهر، نمایشگاه بین المللی در قائمشهر و…. همه حاکی از محوریت زدایی از مرکز استان هستند!
۱۶-عدم برخورداری از کارخانه کمپوست و فقدان امکان بازیافت و یا حتی دفن بهداشتی زباله شهری
البته همچنان می توان این مقاله و مقوله را استمرار داد،اما به همین مقدار کفایت می گردد تا مسئولان ارشد نظام و استان از زاویه دیگری به مازندران و نیز به ساری توجه و عنایت نموده و به با تعالی بخشی به مرکز استان،صلاحیت ملی مازندران را ارتقاء دهند.
در پایان جا دارد متذکر شوم که خیلی کارها در مازندران انجام شده،اما حرف ما مقایسه بین نداشته های ما با داشته های سایر استانهاست که آمارش تکان دهنده است!
یک دلسوخته ساروی