پایگاه خبری چهاردانگه
بخش چهاردانگه شهرستان ساري

معرفي امامزاده محمود مير عمادلدين – روستای وری

1

 

در اين مطلب به زندگي امامزاده محمود ميرعمالدين كه از نوادگان امام موسي كاظم(ع) است مي پردازيم. قبل از پرداختن به زندگينامه محمود ميرعماد الدين ابتدا به معرفي هزار جريب و  روستاي وري مي پردازيم.

 

mir-emad-al-din-1

 

هزار جريب

هزارجریب نامی است که از دیرباز تاکنون به منطقه ای مشتمل بر مناطق کوهستانی شهرستان های بهشهر، نکاء، ساری، و شرق سوادکوه در استان مازندران و قسمتی از ناحیه کوهستانی شهرستان های سمنان و دامغان اطلاق می شود.

هزار جريب يا هزار گري دومين بخش قارن كوه است و از مشرق به شاه كو و غرب به سوادكوه و شمال به شهر هاي  ساري ، بندگز و از جنوب به سمنان ، دامغان و بستام محدود است.( التدوين – اعتماد السلطنه ، ص 73 )

هزار جريب به محدوده ي وسيعي از مناطق كوهستاني گفته مي شد كه از مشرق به گرگان، از مغرب به سوادكوه و از شمال به قائم شهر و ساري و بندر گز و از جنوب به سمنان، دامغان و بسطام محدود بود.( برزگر،اردشير. تاريخ تبرستان ج 2 ص 47 و 48)

هزار جريب ناحيه اي است كوهستاني در مازندران كه از مشرق به شاهكوه، از مغرب به ساري و سوادكوه و از جنوب به سمنان و از شمال به اشرف محدود است. رود نيكا در شمال آن از مشرق به مغرب جاري است و قسمت علياي رود تجن از مركز آن مي گذرد و آن را به دو قسمت دو دانگه و چهاردانگه تقسيم مي نمايند.( جغرافياي طبيعي كيهان) . از توابع مازندران و داراي معدن مس و ذغال سنگ است.(جغرافياي اقتصادي) . نام يكي از دهستان هاي چهارگانه شهرستان ساري است كه جنگل هاي انبوه دارد. آب آنجا از چشمه سار ها و محصول آن غله، ديمي، ارزن، لبنيات و عسل است. زارعت برنج هم در برخي از قراء معمول است. اين دهستان 54 آبادي و در حدود 15 هزار تن سكنه دارد. قراء مهم آن عبارتندداز: پابند، ارم، كچب محله، پوروا، متكازين ، ولامده و آكرد.( فرهنگ جغرافيايي ايران ج3،  ص325)

 

مازندران به سيزده ناحيه تقسيم شده است كه عبارتند از: تنكابن، كلارستاق، كجور، نور، آمل، ، بارفروش، مشهد سر،ساري،  فرح آباد، اشرف، لاريجان، سوادكوه و هزار جريب.(رابينو ، ص 25)

هزار جريب محدود است از مشرق به ساور و دامغان، از جنوب به سمنان از مغرب به فيروزكوه و سواد كوه. از شمال به بلوك متعدد استر آبادو اراضي جلگه ي مازندران. (رابينو ص 96)

هزار جريب منطقه اي بسیار وسیعی است كه در جنوب اولین رشته تپه هائی كه به منطقه مسطح مازندران وصل می شود، ‌واقع است. من از این منطقه بازدید نكرده ام ولی گفته می شود كه از شرق به فیروزكوه، سوادكوه و رودخانة‌ كوندآب كه این منطقه را از ساور (Saver) جدا می سازد واز جنوب  به دامغان و  سمنان و از شمال به علی آباد، ساری ، اشرف و استرآباد محدود می شود. (سفر نامه ابوت)

هزار جريب بلوكي است بسيار معتبر هم دهات قشلاقي و هم دهات ييلاقي دارد. از طرف ساري كه بخواهند آنجا روند كوههاي بلند و راههاي سخت دارد. دهات و خاكش منصل به دهات سمنان و دامغان مي شود.فولاد محله يكي از دهات معتبر آنجاست.

بلوك هزار جريب مشتمل بر دودانگه و چهاردانگه است كه هر محل حاكمي دارد.( افضل الملك – ركن الاسفار ص 144)

مورخ ارزشمند مهجوري به نقل از ابن رسته  در مورد هزار جريب در جلد اول كتاب تاريخ مازندران چنين مي نويسد:

« طبرستان چهارده بخش داشته كه هر يك مسجد جامعي مي داشته اند، اين چنين: آمل، ساريه ، مامطير، ترنجه،  ربست، ميلا، هزار گريب، مهروان ، تميش، تمار، ناتيل، چالس، رويان و كلار» (مهجوري ،ج 1 ص 38)

سه منطقه عمده ي  كوهستاني در مازندران وجود داشته:1- كوهستان ونداد هرمز  كه شامل هزار جريب بود 2- كوهستان وندا سنجان بن الندابن قارن 3- كوهستان شروين بن سرخاب كه شامل قسمت جنوب شرقي مازندران بوده است.(ستوده – ار آستارا تا استر آباد ج 3 ، ص 10 -11)

آيت الله سيد حسين بنافتي كه از نوادگان مير عمادالدين است در كتاب شجرة الامجا في تاريخ مير عماد در مورد محدوده هزار جريب چنين مي نويسد:« هزار جريب قبل از مير عمادالدين حد فاصل ، از فريم، رود سعيد آباد و پروريج آباد از آسران رستاق ، قلعه ي سلطان ميدان و از مازندران، انتهاي كوه مازندران و از استر آباد ، كوه انزان بود.

مير عماد الدين پس از فتح هزار جريب ناحيه فريم و قسمت عمده ي اسران رستاق را جرء هزار جريب نموده ، كه فعلا باقيست.

در عصر حاضر قراء و دهات هزار جريب در حدود سيصد قراء است .»( شجرة الامجا في تاريخ مير عماد – حسين نبافتي – ص 25)

منوچهر ستوده در كتاب از آستارا تا استر آباد حدود هزار جريب را چنين معرفي مي نمايد:

«هزار جريب كه نام آن در كتب تاريخي مازندران به صورت هزار گري آمده است، سرزميني است كوهستاني كه حدود چهارگانه آن از اين قرار است. از طرف جنوب به رشته كوههاي اصلي البرز و از شمال به رشته كو ههاي جهان مورا و از طرف مشرق به كوه هاي خوش انگور و يانه سر و سرخ گريه  و از مغرب به رشته كوهي كه در امتداد رود خانه تالار در شرق آن است. در اين بخش جغرافيايي كه زيباترين و يهناورترين و آباد ترين ناحيه كوهستاني رشته كوه البرز است رودخانه مهم تجن با شاخه هاي طولاني  وممتد آن و رود خانه نكا از ميان آن مي گذرد.»( ستوده – از آستارا تا استرآباد ج 5 )

آقاي حسين اسلامي مورخ و محقق بومي جايگاه هزار جريب را براي مازندران و ساري اظهار نظر مي كند:

«هزار جريب(دودانگه و چهاردانگه) به سبب شرايط خاص اقليمي – كوه و جنگل امكان دفاع و تهام را بيشتر داشت و آسيب پذيري اين منطقه به نسبت قسمت دشت ساري كمتر بود، به همين سبب در طول تاريخ توانسته از ساري دفاع كند، تا نيست و نابود نشود و با فراز و نشيب هاي فراوان همچنان بماند در اين گردش طولالاني و پر افت و خيز اين مسئوليت و سيادت تاريخي به عنوان ميراث همچنان حفظ كند و مركز اصيل طبرستان بماند.»( اسلامي – جغرافياي تاريخي ساري ص 189)

 

روستاي وري

روستاي وري در 70 كيلومتري جنوب شهر ساري دردامنه كوه تاجدارم قرار گرفته و با در آغوش گرفتن تربت پاك دو سيد جليل القدر سيد عزالدين و پسرش مير عماد الدين به خود مي بالد.

وري دهي است از دهستان زير كوه سورتيچي بخش چهاردانگه شهرستان ساري ، شمال كياسر و بقعه مياركه امامزاده عماد الدين درروستاي وري مي باشد.( فرهنگ جغرافياي ايران جلد سوم ص 318)

در اثر رانشي كه در فروردين 1361 اتفاق افتاد اكثر خانه هاي اين روستا تخريب و به محل جديد تغيير مكان دادند.

وجه تسميه وري

پيشينيان اين روستا به علت نامعلومي از «ورا» يا وريون در قلب جنگل هاي مجاور شهر كياسر در غرب كوه تاجدارم- هنوز مكان هاي و تپه هاي تاريخي به اين نام وجود دارد- كوچ كرده اند و در اين مكان ساكن شده اند . لذا اين روستا را« ورا » ناميدند و بعد از گذشت زمان به «وري» تغيير يافت.

 

نسب محمود ميرعمالدين

نام مير عماد الدين محمود است پسر سيد عزالدين حسن بن شرف الدين علي بن سيد تاج الدين محمد ين سيد حسام الدين علي بن سيد تاج الدين نزار بن سيد شمس الدين بن سيد برهان الدين حسن بن سيد شمس الدين بن سيد امين الدين محمد بن سيد كمال الدين بن سيد محمد بن سيد وجيه الدين علي بن ابي علي القاسم بن محمد بن ابي القاسم قاسم الاشجع نقيب طبرستان بن ابو احمد ابراهيم العسكري بن موسي ابي سبحه بن ابراهيم المرتضي بن امام موسي كاظم (ع)

مير عمادالدين با 18 واسطه به امام موسي كاظم مي رسد.(1-  تاريخ مازندران  جلد دوم – شايان ص 1 – 2-  شجرة الامجا ء – حسين بنافتي – 3- تاريخ مازندران ، مهجوري)

در كتب تاريخي اطلاع چنداني از سال تولد و مرحله اوليه زندگي او دردست نيست.

پدر محمود مير عماد الدين

پدر محمود مير عماد الدين سيد عزالدين است كه در كسوت علماي دين بود و در روستاي وري  زندگي مي كرد و به انجام امور شرعي اشتغال داشت و مردم آن سامان ارادت خاصي به وي داشتند. پس از مرگ وي كه در همان روستاي وري اتفاق افتاد مردم به پشرش محمود مير عمادلدين گرويدند. مرقد او در اين روستا زيارتگاه عاشقان به خاندان عصمت و طهارت است.

ميرعمادالدين پس از مرگ پدر با نهايت خلوص و دلسوزي به خواسته هاي آنها رسيدگي مي كرد و در حل مشكلات مردم يار و مددكار آنان بود. در ابتدا مير عمادالدين در فكر رياست و زعامت نبود و بيشتر به انجام امور ديني مي پرداخت و عاملي كه باعث شد او را به اين پايه بزرگي برساند اتفاق ناگواري بود كه در منطقه هزار جريب روي داد.

 

mir-emad-al-din-2

 

درخشش محمود مير عمادالدين

 هزار جريب در آن روزگار در قلمرو قدرت سياسي استر آباد (گرگان) بود و امير ولي پسر شيخعلي هندو، يكي از امراي طغاتيمور يكي از سركردگان معتبر مغول بود كه سر بداران را بر انداخت فرمانرواي آن سامان شد. اما مردم آن سامان خود را جز لاينفك مازندران مي دانستند و نمي خواستند امير ولي بر آنان حكومت كند. به اين ترتيب براي رهايي، دست به شورش مي زدند ولي موفق نمي شدند تا اينكه جمال با كمال مير عماد طلوع نمود و روزگار هم با او يار شد و بهار آزادي هزار جريبي هاي حق طلب دميدن گرفت.

روستاييان ستم ديده هزار جريب كه پناهي جز مير عماد الدين نداشتند، براي رهايي از جور و ستم دست نشاندگان مغول تيموري، پيوسته به او مراجعه مي كردند و خواستار كوتاه كردن دست آنان مي شدند. پيشامد ناگوتري رخ داد و پيروزي گوارايي را به ارمغان آورد و آرزوي ديرين آرزومندان هزار جريبي ها  بر آورده شد.

شرح واقعه چنين است:

محمود مير عماد الدين در يكي از سفر ها كه از وري به پريم مي رفت در روستاي سركام از اسب بر زمين افتاد و دستش شكست و به ناچار در روستاي سركام ماند. گروهي از نوكران خود كامه امير ولي، زني از روستاي انگپام را با  سگي ، بر درختي بستند و زن را بدين سان شكنجه مي نمودند، خواهش مردم را براي رهايي زن نپذيرفتند و مردم به ناچار براي رهايي اين زن به محمود مير عمادالدين پناه بردند.

محمود مير عماد الدين براي ميانجيگري ، نزد نوكران امير ولي رفت و خواهش كرد تا زن را آزاد نمايند. تركان با ريشخند پاسخ دادند كه براي رهايي زن دست به دامان امامان خود متوسل شود. سيد با اندوه فراوان بر گشت و بر آن شد تا مردم را بر آنها بشوراند. اما بيم يورش امير ولي و قتل و غارت او،  منصرف شد. اما به خواب ديدن حضرت علي (ع) سبب شد تا به تحريك و تبليغ مردم بپردازد .

سيد براي بار دوم نزد نوكران امير ولي رفت، ولي پاسخي جز پرخاش نشنيد اين با ر سيد مردم  را  براي انتقام خواهي و رزم فرا خواند. مردم هم كه بر اثر سال ها تحمل ستم دل پرخوني داشتند، به گماشتگان امير ولي حمله كردند و آنها را تار و مار نمودند و زن را از دست آنها نجات دادند و چند تني كه زنده ماندند فرار نمودند.

كم كم مردم سراسر هزار جريب بر ضد مغولان برخاستند و كار محمود مير عماد الدين با لا گرفت  و هزار جريب از چنگ مغولان رها شد.

هزار جريبي ها با اين پيروزي با اخلاص به سيد گرويدند و ديگر در سراسر هزار جريب از گماشتگان امير ولي اثري نبود.

در همين سال بزرگان هر آبادي از دور و نزديك به سيد گرويدند به ويژه از دو آبادي پر جمعيت  نوده و بولا هفتاد تن از مردان جنگي به او پيوستند كه مشهور ترين آنها امير فخر الدين بو لايي بود. كم كم همه مردم هزار جريب پيرو و فرمانبردار او شدند.

سيد چون همه مردم هزار جريب را موافق خود ديد به  سوي استر آباد حركت كرد تا دشمن خود امير ولي را نابود سازد. او با سه هزار سواره و پياده بدان سو حر كت نمود. امير ولي زماني به خود آمد كه از هر شو دچار حمله مير عمادالدين شد.

امير ولي از معركه گريخت  و سيد بلافاصله به هزار جريب بر گشت تا دچار حمله امير ولي نشود. لذا در سامان خود سنگر گرفت. امير ولي با لشكر مجهز براي سركوبي مير عمادالدين آمد اما مردم هزار جريب مردانه مبارزه كردند و سپاه امير ولي را درهم شكستند و امير ولي بعد از اين شكست سنگين گريخت و از آن پس يادي از هزار جريب ننمود. (اين واقعه به احتمال قريب به يقين در سال 775 هجري قمري اتفاق افتاد و اين سال ، سال قيام محمود مير عماد الدين مي باشد.)

 

( منبع: كتاب محمود ميرعماد الدين سر دار مبارزه با مغولان در هزار جريب  نويسنده : حامد خليلي ازني)

 

 نويسنده مقاله : حامد خليلي ازنی، پژوهشگر

 

منبع : وبلاگ چهاردانگه ساري با تاريخ كهن

 

1 نظر
  1. mohammad می گوید

    خیلی عالی بود.با اجازتون میخوام این صفحه رو تو وبلاگم بزارم.

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.