یکی از رسومی که در گذشته در بخش چهاردانگه همانند سایر نقاط استان مازندران برگزار می گردید ، جشن تیر ما سیزده شو بود. متاسفانه این رسم سنتی نیز مانند بسیار دیگر رسوم کهن، کم فروغ شده است. اما در بعضی از روستاه برگزار می گردد. در این نوشته سعی شده است این جشن سنتی مازندران معرفی شود.
خاستگاه مراسم تیرماه سیزده :
تیرما سیزه شو بازمانده جشن تیرگان است که از دوره هند و ایرانی در میان بومیان شمال شرقی ایران برگزار می شده و اکنون نیز در نقاطی از شمال ایران، به ویژه توسط کوه نشینان مازندران در ۱۳ آبان هر سال برپا می شود. مورخان قدیم با تکیه بر روایت بیرونی در آثار الباقیه، برای جشن تیرگان دو مناسبت ذکر کرده اند:
۱- تیراندازی آرش کمانگیر؛
۲- مبارزه با خشکسالی و باران خواهی.
پژوهندگان متاخر خاستگاه این جشن آریایی را در اسطوره آرش، کشت و طلب باران، هم زمان با طلوع ستاره تیشتر، دانسته اند. فرضیه اساسی مقاله حاضر آن است که این جشن پیوندی ریشه ای با اسطوره آرش ندارد، بلکه خاستگاه آن جنبه آیینی اسطوره تیشتر، ستاره و ایزد باران است، مطابق این اسطوره هند و ایرانی، تیشتریه اوستایی، همتای تیشیه ودایی، با دیو خشکی می جنگد، بر او غلبه می یابد و آب ها را آزاد کرده، در جهان می پراکند. بن مایه باروری و باران خواهی در تابستان چندان اهمیت داشته که اسطوره تیشتر در نزد هند و ایرانیان کارکردی آیینی یافته است و اهمیتش طبعا بیش از اسطوره آرش بوده است. ( ابو القاسم اسمعیل پور مطلق ، مجله علوم اجتماعی ، تابستان ۸۱ ، شماره ۱ )
در گاه شماری ایرانی، روزهای ماه یک نام ویژه دارد و نام هر یک از ماه های دوازده گانه نیز در شمار روزهای ماه جای داشت برای نمونه:
روز نخست هر ماه اورمزد،دوم هر ماه بهمن ، سوم هر ماه اردیبهشت ، هفتم هر ماه امرداد ، روز دهم هر ماه مهر، روز سیزدهم هرماه تیر ، در۱۹هر ماه فروردین و روز بیست و سوم، باد نام دارد.طبق نظریه های باستانی نام ها متعـلق به سی فرشته نگاهبان روزها و ماه ها بوده است.
هرگاه ماه و روز همنام می شدند به یمن این همنامی جشنی بر پا می شد. برای نمونه فروردینگان در روز فروردین و ماه فروردین ( ۱۹ فروردین )، خردادگان، روز خرداد در ماه خرداد و مهرگان در روز مهر از ماه مهر ( ۱۰ مهر ) برگزار می شد.
تا هنگام گاهشماری خیام در گاه شماری، ماههای ۳۱ روزه نبود. همه ماهها ۳۰ روزه بودند و پنج روز و شش ساعت بازمانده را به نام « پنجه» در پایان سال جای می دادند. از زمانی که ماههای بهار و تابستان ۳۱ روزه شد پس از ماههای فروردین روزهای ماههای گاه شماری پیشین یک روز جابجامی شود. به همین علت میزان روزهای ماه های باستانی به شمار ماههای پشت سر گذاشته روز ها نیز جابجا شدند. برای نمونه روزهای اردیبهشت ماه که یک ماه ۳۱ روزه را پشت سر گذاشتند یک روز جابجا شدند. روزهای خرداد دو روز، تیرسه روز، امرداد چهار روز، شهریور پنج روز و ماههای مهر تا اسفند که هر کدام شش ماه ۳۱ روزه را پشت سر گذاشته اند شمار روزهایشان شش روز جابجا گشته است. از این روی تیرگان بجای آنکه در ۱۳ تیر کنونی برگزار شود، سه روز زودتر در دهم تیر برگزار می شود. و مهرگان بجای آنکه در ۱۶ مهر برگزار شود، شش روز زودتر در دهم مهر برگزار می شود. نباید دهم تیر ماه کنونی که تیر نام دارد با دهم مهر که مهر نام دارد یکسان شمرد. زیرا ده تیر همان ۱۳ تیر باستانی است و ده مهر همان ۱۶ مهر باستانی است.
دو جشن هستند که هنوز پس از گذشت هزاران سال، در مازندران برگزار می شوند و در دیگر جاهای ایران به دست فراموشی سپرده شدند. یکی جشن مردگان است و جشن مردگان برابر با پنج روز آخر سال تبری است « پتک تبری یا پنجیک دیلمی » که در پیوند با بازگشت فروهر درگذشتگان است. در این گاه ، مردم به گورستان ها می روند و برای آمرزش روان مردگان خویش خوراک می دهند شناخته می شود و دیگری جشن تیرگان است که به نام «تیرماه سیزده شو» در سیزدهمین روز تیر ماه تبری برابر با ۱۲ آبان برگزار می شود.
عکس: بازسازی آیین تیرماسیزده شو، روستای میرارکلای لفور سوادکوه، استاد احمد طاهرپور
چرا تیرماه تبری در آبان ماه شمسی قرار دارد ؟
چگونگی جابجا شدن زمان برگزاری جشن را باید در چگونگی گاه شماری تبری جست. در گاهشماری تبری، دیلمی، سنگسری و ارمنستانی…شش ساعت بازمانده آخر سال در شمار نمی آمد و پیامد آن در هر چهار سال ۲۴ ساعت( یک روز) گاه شماری جابجا می شد ( همان سال کبیسه ). با گذشت ۱۲۰ سال از انباشت این شش ساعت های بازمانده در آخر سال یک ماه بدست می آمد که در گاه شماری باستانی این یک ماه را در هر ۱۲۰ سال بر شمار ماههای سال می افزودند و سال سیزده ماهه پدید می آوردند تا ماههای سال به گردش در نیایند. ایرانیان، ماه افزون شده را آنچنان با جشن و شادی و آفرین یزدان سپری می کردند که همگان را آرزو بر این بود که در جشن ۱۲۰ ساله زنده باشند و آن شادمانی را ببینند. و این جمله که « الهی ۱۲۰ ساله شوی » از این جا برخاسته است.
نقل است که در گاهشماری تبری، ارمنی، دیلمی این شش ساعت های بازمانده آخر سال، روز یا ماه به شمار نمی آمد و در پیامد آن ماهها به گردش در می آمدند از اینروست که تیرگان در مازندران در آبان و نوروز ماه (عئید ماه) در تیر ماه پدیدارمی شوند.اما برای ماندگاری تیرماه تبری در آبان ماه شمسی در روایتی آمده است که در دوران صفویه و با پایان یافتن فرمانروایی تبری ها بر سرزمین خویش، اختر بینی به فراموشی سپرده شد و تیرگان و نوروز برای همیشه در آبان و تیر نگه داشته شدند ؛ در روایتی دیگر نقل شده است که از زمان خسروپرویز، در پی نابسامانی های کشور، محاسبهً کبـیسه به دست فراموشی سپرده شد و در نتـیجه، با گذشت زمان آغاز سال، یعـنی فروردین از اول بهار ( ورود خورشید به برج حمل)به اول تابستان (ورود خورشید به برج سرطان) کشانده شد. اما در این زمینه ابوریحان بیرونی می نویسد :
ایرانیان وقتی که سالهای خود را کبـیسه می کردند، فصلهای چهارگانه را با ماههای خود علامت می گذاشتـند. زیرا این دو بهم نزدیک بودند؛ فروردین ماه اول تابستان، تیرماه اول پائیز، مهرماه اول زمستان و دی ماه اول بهار بود و روزهای خاص در این فصل داشتـند که بر حسب فصلهای چهارگانه، به کار می بستـند و چون کبـیسه اهمال شده، اوقات آنها بهم خورد
اسامی ماه های تبری که آغاز آن از دوم مرداد ماه شمسی است به ترتیب عبارتند از : ۱ – فردینه ماه ۲ – کرچه ماه ۳ – هر ماه ۴ – تیرماه ۵ – ملارماه ۶ – شروینه ماه ۷ – میر ماه ۸ – اونه ماه ۹ – ارکه ماه ۱۰ – د ماه ۱۱ – وهمنه ماه ۱۲ – نوروز ماه .
اسامی ماه ها در گاه شمار دیلمی یا گیلانی کمی متفاوت است آغاز سال دیلمی از هفدهم مرداد است و ماه های آن به ترتیب عبارتند از : ۱ – نوروزماه ۲ – کورچ ماه ۳ – اریه ماه ۴ – تیرماه ۵ – مردال ماه ۶ – شریر ماه ۷ – امیرماه ۸ – اول ماه ۹ – سیاماه ۱۰ – دیاماه ۱۱ – ورفنه ماه ۱۲ – اسفندارمد ماه.
لازم به ذکر است تیرماه در تـقویم مازندرانی (مانند تـقویم فرس قدیم ) مصادف با آبان ماه در تـقویم جلالی (تـقویم شمسی) است و آغاز سال در مرداد ماه مانده است اما مردم آن پنج روز و شش ساعت باقیمانده را که در تبری به نام پتک است از اول فروردین تا ۵ فروردین شمسی پس از پایان « اونه ماه » و در دیلمی از ۱۶ تا ۲۰ فروردین ماه شمسی و پس از پایان « اول ماه » حفظ کرده اند. « جشن مردگان » در این زمان برگزار می شود.
جشن تیرماه سیزده :
در ایران از کهن ترین زمان، در هر ماه جشنی که نام آن ماه را داشت، برگزار می شد. از این جشن های دوازده گانه تـنها جشن تیرگان با نام تیرماه سیزه شو ( شب سیزده تـیرماه) هنوز در مازندران برگزار می شود. ولی برگزاری جشن های دیگری چون فروردین گان، اردیبهشت گان و.. به دست فراموشی سپرده شده است. جشن تیرگان روز سیزدهم ماه تیر ( روز تیر ) است.
افزون بر یکی بودن نام روز و ماه ، جشن تیرگان را سالروز حماسهً معـین کردن مرز ایران با تیراندازی آرش و شب تولد حضرت علی ( ع) همزمان می دانند و می گویند پیروزی کاوه بر ضحاک نیز در این روز اتفاق افتاده است.
از اتفاقات یاد شده تعیین مرز ایران توسط تیراندازی آرش مشهور تر است بطوری که ابوریحان بیرونی در التفهیم آورده است : … بدین تیرگان گفتـند، که آرش تیر انداخت از بهر صلح منوچهر که با افراسیاب ترکی کرده است، بر تیر پرتابی از مملکت؛ و آن تیر گفـتـند : او از کوه های طبرستان بکشید تا بر سوی تخارستان. ابوریحان پیدایش جشن تیرگان و شرح برگزاری آن را در آثارالباقیه به تفضیل آورده، و برای پـیدایی آن دو سبب نقل کرده است؛ یک سبب تیراندازی آرش برای مرز ایران و توران بود که.. کمان را تا بنا گوش خود کشید و خود پاره پاره شد. و تیر از کوه رویان به اقصای خراسان که میان فرغانه و تخارستان است.
نشانه های برگزاری جشن تیرگان، از قرن ششم به بعـد در سند های تاریخی اندک است. در روزگار ما، فقط در شهرهای مازندران مراسم « تیرما سیزه شو » بر جای مانده است. . محاسبه فصل ها، فعالیتهای کشاورزی و جشنهای کهن بر پایهً تـقویم محلی مازندرانی تا یک نسل پیش رایج بود.
مراسم ویژه ی « تیرماه سیزده شو»
لال بازی :
یکی از رسوم ویژه ی این شب است ؛ شگون چوب خوردن از لال نیز از دیگر مراسم مخصوص این جشن است، به گونهای که در برخی از شهرها این مراسم به « لال شو = لال شب » معروف است. بدین ترتیب که شخصى که او را خوشقدم مىدانند، در این شب با لباس مبدل، دستمالی به سر بسته و صورتش را سیاه میکند و مانند لالها با کسی حرف نمیزند و چند نفر او را همراهی می کنند. این شخص که او را لال، لال مار و لال شیش میگویند با همراهی چند نفر وارد خانههای محل میشود و با چوب و ترکهای ( شوش یا شیش ) که از درخت داغداغان (تهدانه) در دست دارد ، ضربهای به ساکنان خانه میزند. او ( لال ) مخصوصاً به سراغ زنان نازا، حیوانات اهلی نازا، دختران شوهر نکرده، و درختان بی میوه می رود و با ترکه به آنها می زند. یک نفر از حاضران پا در میانی کرده و ضمانت می کند که مثلا : این زن یا آن درخت یا آن دختر را نزن. من ضمانت می کنم که باردار شود، میوه بدهد، به خانه شوهر رود. صاحب خانه ها، به آنان شیرینی، گندم برشته، برنج، گردو یا خوراکی دیگر می دهند و آمدن لال را به خانه و کاشانه خود به فال نیک می گیرند و باور دارند که «لال»هر کس را بزند تا سال دیگر مریض نمیشود در بعضی از نقاط مازندران پس از رفتن لال، صاحب خانه ترکه ” توت شیشک ” را ( که لال در همه ی خانه ها می گذارد) در بـین چوب های سقـف خانه گذاشته و معـتـقدند که برکت بام را زیاد و حیوانات موذی مثل موش و سوسک و … را دفع می کند. در حین انجام این مراسم کسى نباید صحبت کند، زیرا جریمه مىشود.
همراهان لال این اشعار را می خواندند:
لال انه لالک انه ( لال می آید لال کوچک می آید)
کل کل با لک انه ( با دست های کوچک می آید)
بوم زنبه پر با بوو ( بام را می زنم پر بار شود)
گو ره زنبه تر نمار بوو ( گاو را می زنم تا بزاید)
زن ره زنبه وچه مار بوو ( زن را می زنم تا بچه به دنیا آورد)