پایگاه خبری چهاردانگه: ساری تا پیش از انقلاب، شهری به مراتب شناخته شده تر بود. رجال قدرتمند سیاسی و اقتصادی این شهر سال ها در اکثر نقاط مازندرانِ بزرگ صاحب نفوذ و ذی نفع بودند و شهرهایی نظیر چالوس و بابلسر و نوشهر و شهسوار(تنکابن) مقصد دوم گردشگری پس از ساری بشمار می آمدند. به این معنا که مسافران ابتدا به ساری می آمدند و از آنجا سفر خود را پی می گرفتند.
بعد از انقلاب و توجه ویژه حاکمیت به روستاها وشهرستان های کوچک و به طور کلی حاشیه و افزایش مهاجرت روستائیان به شهرها، ساری که سال ها بکر و شهرنشین مانده بود و از اواسط دهه پنجاه گام هایی مهم برای مدرن شدن برداشته بود؛ دچار سردرگمی فرهنگی شد.
قدرت سیاسیون اش به شدت کم شد و توسعه راه های مواصلاتی به برخی از شهرها نظیر آمل موجب شد که دسترسی به غرب مازندران از راهی به جز کندوان ساده تر شود.
ساری بعد از انقلاب تا به امروز رکورددار مهاجرت طبقه شهری به خارج از کشور است، همین تهی شدن از فرهنگ شهری باعث شد تا آداب و رسوم تغییر کرده و حس تعلق به شهر نزد شهروند کاهش پیدا کند.
حالا ساری پر شده بود از شهروندانی که کودکی شان در این شهر رقم نخورده بود، در کوچه پس کوچه هایش گل کوچیک بازی نکرده بودند، مدارس اش را به نام نمی شناختند و نمی دانستند درخت کهنسال مدرسه خسرویه خاطره مشترک چهار نسل از ساروی هاست.
این روند تا پیش از شهردار شدن «مهدی عبوری» ادامه داشت. عبوری بسیار جوان بود که پای در عمارت شهرداری گذاشت. او شعارهای بلندپروازانه ای می داد که البته با توجه به ظهور پدیده «احمدی نژاد» در ایران برای مردم غریبه نبود، اما اعتمادی به آن نداشتند.
عبوری از همان آغاز از دو ایده بزرگش رونمایی کرد. بازگرداندن ساری به دوران طلایی اش و عمل کردن به جای شعار دادن. بعدها از شهرت وی، گروهی به نام عملگرایی نیز شهره شدند، گروهی که با خطاب دادن اهالی شهر به یاری چهره کاریزماتیک عبوری ده ها هزار نفر را را در فراخوانی عمومی به جشن ها دعوت می کرد.
جالب است که احمدی نژاد هم ایده هایی از این دست داشت اما برخلاف عبوری در اجرای آن شکست خورد، زیرا او اسیر ایدئولوزی خاصی بود که «فردیت» اش را بر «جمعیتِ» کشور غالب می کرد. عبوری اما ضمن حفظ فردیت خود، تقسیم منافع را فارغ از ایدئولوژی ها و تمایلات حزبی در دستور کار قرار داد. در میان نزدیکان وی هم چهره های ریشه دارد اصلاح طلب به چشم می خورند و هم محافظه کارانی که دل در گرو پایداری دارند. شاید در نگاه اول این تناقضی ناصواب به نظر برسد اما همین تله می تواند با مدیریت درست به سکوی پرش بدل شود، درست مثل کاری که شهردار ساری کرد.
او با افتتاح ۱۰۰ روزه پارک ملل و تبلیغات حساب شده برای تحریک تقاضای شهروندان موفق شد به ناگهان به حس خودباوری شهر دامن یزند و شیوه خوشگذرانی مردم را تغییر دهد.
او از ظرفیت بکر و دست نخوره تجن بهترین استفاده را بُرد. استانی که تَنَش با رگ های جاری فراوان رودها آشناست اما از آن «سیل» صید می کند نه «سرمایه»!
تکرار سه باره موفیقت ساری، تصادفی بودن آن را منتفی کرد و نشان داد اگر هدف مشخص، نقشه(برنامه ریزی) در دست و جستجوگر؛ مرد راه باشد می توان رویاها را بدل به واقعیت کرد.
در سه سال گذشته مراکز فروش صنایع دستی در ساری رشدی چشمگیری داشته است. تا ۵ سال پیش تنها دو فروشگاه کوچک در ورودی کوچه قدیمی سردار در مرکز ساری در این حوزه فعال بود اما امروز در همان کوچه یک مغازه دیگر اضافه شده و حتی پای صنایع دستی به خیابان های گران ساری نظیر قارن و فرهنگ نیز باز شده است.
افزایش پراکنش این فروشگاه ها از جنوب تا شمال ساری نشان دهنده افزایش تمایل طبقات مرکز استان به بخش خریدهای تزئینی و هنری یا همان صنایع دستی است.
این افزایش تقاضا به تثبیت این پیشه در شهر انجامیده و آن را از فصلی بودن رهایی بخشیده است. بی شک این مسئله یکی از مهمترین دلایل حفظ جایگاه برتر ساری در میان شهرهای گردشگرپذیر کشور است.
تغییر سیمای شهر نیز از دیگر عوامل موثر در کسب موفقیت های گردشگری است. برخی از منتقدان شهردار جوان وی را به روکاری و تزئین متهم می کردند و در برابر از ضعف در ساخت و سازهای زیربنایی سخن می گفتند.
فارغ از اینکه در حوزه زیربنایی چه اقدمات بی سابقه ای در ساری صورت گرفته، افزایش زیبایی بصری شهر امری کتمان ناپذیر است. میدان های ساری دیگر جای دپو زباله و سبزه های کچل و گل های پژمرده نیست، بلکه سکوت مرگ آور فضای سبز جای خود را به نشاط المان های نوروزی بخشیده است.
از المان هایی نظیر خانه های بومی با عروسک های با لباس های محلی که به پای ثابت سلفی گرفتن مسافران بدل شده اند تا نمادها، مجسمه ها، گل آرایی ها، آذین بندی ها، پیاده روسازی ها و… همگی در راستای هدفی واحد یعنی «بدل کردن ساری به شهری زیبا» موفق عمل کردند و نشان دادند در جای خود کارهای روبنایی به اندازه فعالیت های عمرانی و پل سازی حائز اهمیت است.
اما اصلی ترین دلیل موفقیت متوالی ساری را باید در افزایش مشارکت شهروندی و حس تعلق شهروندان به ساری جستجو کرد. در بهار امسال همچون نوروز سال گذشته ساروی های بهترین راهنما برای مسافران بودند، افزایش قدرت فروش اصناف و استفاده از فرصت نوروز برای برپایی نخستین نمایشگاه ملی صنایع دستی آنهم بعد از سال ها در ساری با حمایت و استقبال مردم این شهر باعث شد که مسافران با مردمانی مواجه شوند که به شهرشان عشق می ورزند و البته ساروی ها هم حسابی خوشحال بودند که انتخاب هایشان برای تفریح فراتر از سبزه میدان و طی طریق بی حاصل از فرهنگ به قارن رفته است.
این روزها در فضای مجازی آنقدر کانال و گروه و صفحه به نام ساری ایجاد شده است که با تمامی تلاش های پیش از آن در چند سده اخیر برای تبلیغ این شهر برابری می کند.
نوجوانان و جوانان ساروی حالا سهم خود از فعالیت های شهروندی را افزایش داده اند. استقبال بافرهنگ آنها از رواج کنسرت های موسیقی و برگزاری همه آنها در نهایت آرامش حالا به شورای تامین شهرستان نشان داده است که نباید هیچ نگرانی خاصی از بابت تجمعات داشته باشند. این افزایش سطح شعور در واقع حاصل تغییراتی چشمگیر در سطح شهر است که به نوعی غرور تاریخی و هویت شهری مردمان این شهر را باز گردانده است.
عبوری تنها تلنگری به این شهر خواب زده بود و باید اذعان کرد که ساروی های نیز آماده یا بهتر است بگوئیم تشنه چنین تلنگری بودند.
از دیگر دلایل موفقیت ساری می توان به افزایش سطح مراوده شهرداری با ادارات کل ارشاد و گردشگری مازندران اشاره کرد. پیگیری شهردار ساری و معاون فرهنگی اش برای برآورده کردن تمام شرط های لازم در راستای انتخاب ساری بعنوان یکی از شهرهای برتر گردشگری کشور نشان داد که مدیریت شهری در حوزه گردشگری به ورطه روزمره گی نیافتاده که این خود یکی از مهمترین دلایل حفظ متوالی موفقیتش در حوزه گردشگری است.
ارائه ایده های جدید، استفاده از ظرفیت رسانه ها، افزایش شهرت ساری از طریق افزایش انتشار اخبار خوب در مورد این شهر در سطح کشور و تمهیداتی به شدت موثر نظیر «تورهای ساری گردی» وجشنواره های فصلی مانند «جشنواره بهارنارنج» باعث شد که ساری امروز در آستانه تثیبت جایگاه خود به عنوان یکی از نقاصد اصلی گردشگری در افق چشم انداز بیست ساله باشد.
منبع: عبارت
نویسنده: رضا علوی، دکترای اکوتوریسم و استاد دانشگاه