پایگاه خبری چهاردانگه
بخش چهاردانگه شهرستان ساري

آقا مدیر چشم و چراغ محل بود/ مروری کوتاه بر ۵۰ سال زندگی معلم اردبیلی در یک روستای چهاردانگه

1

روزنامه کرانه در ستون یادداشت خود در مطلبی به مناسبت روز معلم، مروری داشت بر زندگی «رسول فرائدی» معلم اردبیلی که بیش از ۵۰ سال از عمرش را در روستای کوات واقع در بخش چهاردانگه ساری گذراند.

این روزنامه به قلم «سید مجید ساجدی فر» یکی از شاگردان این معلم نوشت: شاید اولین چیزی که با میان آمدن نام «رسول فرائدی» به ذهنمان خطور می کند خاطرات یهویی اوست.

خاطراتی شیرین و جذاب که آقا مدیر همیشه آماده در آستینش داشت و لابلای حرف ها و بحث های مختلف، متناسب با موضوع گفتگو، آن ها را بیان می کرد.

در این میان چیزی که به جذابیت حرف هایش می افزود تلفیق لهجه شیرین آذری و کلمات مازندرانی در جمله های فارسی او بود که برای همه جالب می نمود و در نوع خود یک شیوه ی بیانی منحصربفرد محسوب می شد که مخصوص او بود.

تقریبا تمام شاگردانش خاطرات خوشی از رسول فرائدی در کلاس های درس دارند و معمولا در دورهمی ها و جمع های دوستانه یادی از آن ها می کنند و گریزی به دوران کودکی و نوجوانی می زنند.

آقا مدیر سال ۱۳۵۲ که از روستای ارا به روستای کوات آمد، شاید هرگز فکرش را نمی کرد حدود ۵۰ سال در این روستا زندگی کند و نهایتا در خاک این دیار آرام گیرد.

او علیرغم اینکه آذری زبان بود و از استانی دور با آداب و فرهنگی متفاوت به محرومترین بخش مازندران آمده بود با ساده زیستی و صداقتش خیلی زود با مردم روستا و رسوم مختلفش اخت شد و پیوندشان عمیق و متقابل گردید. همیشه در غم و شادی آن ها شریک بود و در محافل و مجالس روستا حضوری فعال داشت.

رسول فرائدی فردی خوش مشرب و شوخ طبع بود در عین حال عزت و احترام همه را حفظ می کرد. غرور و تکبر در وی جایگاهی نداشت و به جرات می توان گفت موردی دیده و شنیده نشده که فردی از او، رفتارش یا حرفهایش دلخور شده باشد. در مجموع، سرش به زندگی خودش بود، معمولا اهل نصیحت و موعظه نبود اما رفتار خوب و مردم پسندش همواره مورد توجه و تایید همگان بود.

آقا مدیر، میانه خوشی با زندگی ماشینی و زرق و برق شهری نداشت و بودن با مردم روستا و زندگی آرام و بی دغدغه را به امکانات شهری ترجیح می داد. «یه دوره پاکی خلوت/ به دور از شهر و شبرنگاش».

بسیاری از شاگردانش حالا سری میان سرها درآورده اند و در سمت های مختلف و مشاغل گوناگون در حال خدمت به جامعه و کشورشان هستند و هر کدام گویی یک یا چند ویژگی و خصیصه این معلم دوست داشتنی را با خود دارند. این شاید بزرگترین دستاورد سی سال خدمت وی در یک روستای محروم باشد.

او در طول ۳۰ سال آموزگاری اش (از سال ۱۳۵۲ تا سال ۱۳۸۲) هم مدیریت مدرسه این روستا را برعهده داشت، هم تدریس می کرد و هم بابای مدرسه بود. امروز تقریبا همه میانسالان و جوانان روستا، روزگاری شاگرد وی بودند و در کلاس های درس او نشستند.

آقا مدیر با اینکه مثل بسیاری از خانواده های آن سال ها، عیالوار بود، اما در امر تربیت میان فرزندان خود و فرزندان مابقی اهالی تفاوتی نمی گذاشت و برای تعالی و ترقی همه تلاش می کرد. او فرزندانش را در همین روستا و دهستان سر و سامان داد و به نوعی زندگی آن ها را در این منطقه استمرار بخشید.

رسول فرائدی متاسفانه در سال های پایانی عمرش یکی از چشمهایش را به دلیل آب مروارید و اشک ریزش از دست داده بود و این اواخر در اثر بیماری دار فانی را وداع گفت.

کوچ ابدی اش، همه اهالی را متاثر کرد و برای تشییع پیکر او بزرگ و کوچک از راه دور و نزدیک آمده بودند تا برای آخرین بار آقا مدیر را به خانه ابدی اش بدرقه کنند.

روحش شاد و یادش گرامی.

آقا مدیر چشم و چراغ محل بود/ مروری کوتاه بر ۵۰ سال زندگی معلم اردبیلی در یک روستای ساری

 

1 نظر
  1. سیدمحمد می گوید

    سلام روحش شاد مرحوم محمد فرخی دوستش هم زبانش بوده روحشان شاد یادشان گرام

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.