پایگاه خبری چهاردانگه: «در روزگاری دورتر – حدود ۴۰ سال پیش- از استانهای همجوار برای اشتغال و خرید کالاهای اساسی به مازندران میآمدند و از منابع فراوان آن برخوردار میشدند». این جملهای است که اگر پای حرفها و خاطرات بزرگان خود بنشینیم معمولا به آن اشاره میکنند و از رونق کسب و کار و بازار استان در دهههای قبل میگویند.
اما در سالهای اخیر گزارشها و آمار ناخوشایندی درباره اشتغال و اقتصاد مازندران میشنویم که تازهترین آن، خبر تلخ رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی استان بود که دیروز (۶ بهمن) اعلام کرد: «بیکاری در مازندران از میانگین کشوری پیشی گرفت!» و چون ریشه بسیاری از معضلات و بزهکاریهای جامعه، به اشتغال و معیشت مرتبط است بنابراین عدم هماهنگی و توازن اشتغال با جمعیت فعال در دهههای اخیر، کار دست جامعه داده است و شاهد پسرفت تدریجی در زمینههای فرهنگی، اجتماعی و … هستیم.
بنابراین اگر بخواهیم مازندران را با یکی از استانهای همجوار مثلا سمنان مقایسه کنیم به روشنی میبینیم که همسایه جنوبی و خشک ما، در اقتصاد و اشتغال پیشرفت قابل توجهی داشته است به نحوی که بسیاری از جوانان مازندران (بهشهر، نکا، ساری، قائمشهر، سوادکوه و…) برای برخورداری از اشتغال پایدار به آن استان مهاجرت کردند و این روند ادامه دارد.
حال سوالی که مطرح میشود این است که علل پسرفت مازندران چیست و چه شد که آغاز رشد استانهایی مثل سمنان، با ایستایی و پسرفت مازندران همزمان شد؟
در نگاه اول میتوان گفت بخشی از این توسعهنیافتگی، کشوری و مربوط به سیاستهای منطقهای و حوادث خاورمیانه است که به دلیل موقعیت مهم ایران دامنگیر کشور شده است ولی با وجود این، شاهد هستیم استانهایی چون اصفهان نسبت به استان ما، گامهای به مراتب موثرتری برای توسعه برداشتند.
در نگاه دوم، میتوان گفت بخشی از عقبماندگی مازندران، درونی و ساختاری است یعنی ساختار نامناسب آموزشی و برنامهریزی در بخشهای مختلف توسط عوامل دروناستانی، موجب شد برخلاف رشد علم و تکنولوژی، تفکرات نمایندگان، مسئولان و مردم استان همچنان سنتی و ایستا باقی بماند در حالی که رشد و توسعه، با کنار زدن تفکرات و هنجارهای مدیریتیِ سنتی و ایستای جامعه و دوام شرایط آن میسّر میشود که اگر این تغییرات دوام نیابد موجب بازگشت به عقب و تکرار مکررات میشود بنابراین جامعه شناسان معتقدند افراد هر جامعه، سازندگان تاریخ خود در شرایط مختلف هستند و اعضا و گروههای اجتماعی آن در پیشرفت یا پسرفت آن نقش دارند.
در نگاه سوم میتوان گفت عوامل محیطی و اقلیمی حاکم بر استان نیز در این رخداد، تاثیرگذار بوده است بهگونهای که مانع طرح و برنامهریزی جامع برای صنعتی شدن مازندران بوده و هست ضمن اینکه سنتی ماندن کشاورزی و جدی نگرفتن گردشگری، ما را به استانی بدون قطب جدی توسعه تبدیل کرد.
با توجه به موارد ذکر شده میتوان گفت توسعهنیافتگی یا تاخیر توسعه در مازندران، تحت تاثیر ۳ عامل مهم بوده است:
۱:عوامل بروناستانی (استانهای همجوار، کشوری و منطقهای)
۲:عوامل دروناستانی (ذهنی، فرهنگی و شخصیتی)
۳: عوامل محیطی و اقلیمی (اقتصادی و مناسبات تولیدی و …).
که سعی ما بر این است در قسمتهای بعدی این سلسله گزارش، هر ۳ عامل را بیشتر واکاوی کنیم و نظرات نخبگان، جامعهشناسان و اساتید مربوطه دانشگاهها، را نیز جویا شویم و در پایان راهکارهای مناسب را ارائه دهیم با ما همراه باشید…!
نویسنده : مجید ساجدی فر