پایگاه خبری چهاردانگه: امروز چهل و سومین سالروز ارتحال عالم ربانی آیت الله کوهستانی از علمای بنام مازندران و ایران است.
به گزارش شمال نیوز، در یکی از روزهای سال ۱۳۰۸ قمری ( ۱۲۶۷ ه.ش ) در روستای کوهستان و در خانه علم و تقوا کودکی چشم به جهان گشود که سیمای ملکوتی اش آینده ای بس درخشان را نوید می داد.
نامش را به نام پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم « محمد » نهادند تا به برکت نام آن حضرت، منشأ حرکت سازنده و حیات بخش در جامعه آینده شود.
مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد کوهستانی مشهور به «آقاجان» قسمتی از دوران کودکی خویش را در زمان حیات پدر بزرگوارش گذراند.
استعداد و نبوغ فوق العاده وی، پدر را بر آن داشت که در تعلیم و تربیتش بیشتر بکوشد، لذا در همان اوان طفولیت وی را به مکتب خانه فرستاد تا با قرائت قرآن و خواندن و نوشتن آشنا گردد و خود نیز شخصاً در تربیت او مراقبت کامل داشت که در آینده فردی مفید و عالمی خدمت گزار شود؛ گویی از جبینش آتیه ای پرامید را می خواند.
محمد، این نوجوان باهوش و تشنه علم، پس از فراگیری قرآن و فارسی به حوزه علمیه بهشهر که در آن عصر، پررونق و فعال بود و اساتید برجسته ای در آن تدریس می کردند، رفت. علوم پایه از قبیل صرف، نحو و منطق را در آن جا فرا گرفت.
بیشتر تحصیلات مقدماتی معظم له در حوزه بهشهر بود ولی در این میان مدتی در حوزه علمیه ساری درس خواند.
چند ماهی نیز در حوزه علیمه بابل در مدرسه « کاظم بیک» و « سقا» نزد اساتید آن سامان به تحصیل پرداخت.
آیت الله کوهستانی پس از اتمام علوم پایه و آموختن ادبیات عرب و مقداری از فقه و اصول جهت ادامه تحصیل عازم حوزه مشهد گردید و در مدرسه « میرزا جعفر» که از مدارس بزرگ و در مجاورت حرم مطهر بود اسکان یافت تا در جوار ملکوتی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام از فیوضات و برکات معنوی آن امام رئوف بهره مند شود.
آیت الله کوهستانی پس از اقامت طولانی در جوار حضرت رضا علیه السلام جهت تحکیم مبانی اجتهاد و رسیدن به مدارج عالیه علمی، حدود سال ۱۳۴۰ قمری رهسپار حوزه بزرگ و پرآوازه نجف اشرف شد.
ورود ایشان به حوزه نجف زمانی بود که حوزه در اوج شکوفایی علمی و معنوی به سر می برد و استوانه های بزرگ فقاهت و عدالت بر کرسی تدریس تکیه زده بودند و حضور آن بزرگان خود فرصت مناسبی را فراهم آورده بود که آن فقیه والامقام مبانی فقهی خویش را هر چه بهتر تقویت و استوارتر سازد.
از برخی بزرگان نجف نقل شده که مرحوم آیت الله کوهستانی با آیت الله شیخ محمد تقی آملی مباحثه می کردند آقای آملی خیلی مطالعه می کرد و در درس زحمت می کشید ولی آقای کوهستانی به خاطر ضعف چشم نمی توانست به آن حد مطالعه کند ولی در هنگام بحث اقای کوهستانی تفوّق و برتری داشت.
در کنار آموختن و غور در مسائل عمیق اصولی و فقهی از خودسازی و تهذیب نفس غافل نگشت، گرچه ایشان در مسائل معنوی و اخلاقی استاد به خصوصی نداشت ولی با خط مشی صحیحی که مستقیماً از زندگی و سیره و روش اهل بیت علیهم السلام اتخاذ کرده بود و با عمل و تبعیت محض از احکام شرع مقدس به درجه ای از تقوا و پارسایی رسید که مورد رشک بزرگان اخلاق و عرفان حوزه نجف شده بود.
سرانجام آیت الله کوهستانی پس از قریب نه سال اقامت در جوار آن امام همام و بهره گیری از محضر اکابر علم وعمل و دست یابی به مراتب والای علمی و عرفانی و رسیدن به مرتبه عالی اجتهاد آهنگ وطن کرد.
در فقه و اصول صاحب نظر، در ادبیات عرب توان مند، در دین شناسی عالمی ژرف نگر و در عرفان عملی عارفی با بصیرت بود..
مهم ترین خدمات و مجاهدت های مخلصانه آیت الله کوهستانی در عرصه علم و دین تأسیس حوزه علمیه در روستای « کوهستان» یعنی زادگاه خودش بود.
در سایه پربرکت این مرکز علمی توانست نقش به سزایی در بالندگی و شکوفایی فرهنگ غنی اسلام در استان مازندران ایفا نماید.
آیت الله کوهستانی حدوداً از سال ۱۳۱۲ شمسی جهت تشکیل حوزه به جمع آوری و تربیت طلاب علوم دینی همت نمود.
مرحوم آیت الله کوهستانی در سال های آخر عمر شریفشان به بیماری برونشیت مزمن و تنگی نفس مبتلا شدند که در فصل زمستان به علت سرما بیماری شدت پیدا می کرد و لازم بود تحت مراقبت ویژه پزشکان قرار گیرد.
پیوسته این کسالت در شدت و ضعف بود تا آن که در تاریخ هشتم شوال ۱۳۹۱ به پیشنهاد بعضی از ارادتمندان و با تفأل به قرآن کریم جهت توسل به ساحت مقدس حضرت معصومه علیها السلام به قم عزیمت نمودند و پس از معاینات اولیه در بیمارستان آیت الله العظمی گلپایگانی بستری گردیدند و تحت معالجه پزشکان متعهد قرار گرفتند.
باری با عنایت خداوند متعال و تلاش پزشکان همراه و بذل توجه آیت الله گلپایگانی و فرزند بزرگوارش، بهبودی کامل برای آقاجان حاصل گردید و با کمال رضایت و خرسندی به مازندران مراجعت نمودند.
پس از بازگشت به مازندران طبق صلاح دید پزشکان معالج به جهت آماده نبودن امکانات رفاهی منزل ،ایشان را به بیمارستان « زارع » ساری انتقال دادند. در مدت بستری شدن علما و مردم شریف از طبقات مختلف از آقا عیادت به عمل می آوردند و از بهبودی حال آقا جان اظهار خوشحالی می کردند، تا آن که با مراقبت بی دریغ پزشکان زحمت کش مازندران پس از یک هفته معظم له با سلامتی کامل به کوهستان بازگشتند.
افسوس که این سلامتی چندان به طول نینجامید، بر اثر سرماخوردگی وضع مزاجی آقا در ۲۸ ذی قعده ۱۳۹۱ به هم خورد و بار دیگر غم و اندوه در چهره ارادتمندان ظاهر گشت.
روزهای آخر حیات که هر لحظه به مرگ نزدیک تر می شد؛ فرمودند:
« حتماً مرا به مشهد ببرید من باید پناهنده به حضرت رضا علیه السلام شوم. جنازه مرا ببرید دور ضریح مطهر طواف بدهید من پناهنده به آن حضرت بشوم، آن گاه هر جا خواستید دفن نمایید. »
گویا تأکید و سفارش ایشان مبنی بر انتقال جنازه اش به مشهد به خاطر خوابی بود که احساس کرد حضرت رضا علیه السلام او را پذیرفتند، از این رو خود می فرمود:
« بر حسب خواب هایی که دیده شد معلوم می شود آقا حضرت رضا علیه السلام ما را پذیرفتند. »
و آن خواب این بود که مشاهده کردند همه حضرات معصومین علیهم السلام در اتاقی نشسته اند و ایشان وارد آن مجلس شد، ولی جایی نیست که ایشان بنشیند؛ در این لحظه حضرت رضا علیه السلام نزد خود جایی را باز نمودند و خطاب به ایشان فرمود:
« بیا پیش من بنشین. »
سرانجام در حدود ساعت یک بعد از نیمه شب جمعه چهاردهم ربیع الاول برابر با هشتم اردیبهشت سال ۱۳۵۱ شمسی در حالی که سکوت سنگینی فضای منزل آن عالم الهی و آسمان خطه شمال را فراگرفته بود قلب مبارکش از تپش باز ایستاد و خورشید فروزانی که هزاران نفر از پرتو روشنایی او بهره می گرفتند غروب کرد و ندای « ارجعی الی ربک » را لبیک گفت و روح بلندش به ملکوت اعلی پرواز نمود و بدین ترتیب خواسته اش که رحلتش شب جمعه باشد، مستجاب گشت و در آن شب غفران و رحمت الهی به لقای محبوب شتافت./ باشگاه خبرنگاران
خدا رحمتش کند
تشکر از متن و یاداوری شما