پایگاه خبری چهاردانگه نیوز: حدود دو سال قبل در ۱۴ بهمن ماه ۹۷ در گزارشی با تیتر«به خدا نان زباله خوردن ندارد» نوشته بودم:
«کار اتمام و افتتاح زباله سوز ساری به اما و اگرها بستگی دارد، شهرداری از عدم تخصیص اعتبار می گوید، استانداری از خزانه خالی دولت ناله می کند و در شورای شهر نیز اراده ای دیده نمی شود. مافیای زباله روز به روز گردن کلفت تر می شود و دایره شرکای خود را گسترده تر می کند تا همچنان بر ثروت زباله ای خود بیافزاید! غافل از اینکه روزی آه و حسرت مردم چهاردانگه دامن شان را خواهد گرفت. خود گمان کردی که تو نان می خوری/ زهرمار و کاهش جان می خوری».
آن روز متهم شده بودم به هوچیگیری، سیاه نمایی، تخریب خدمات مدیریت شهری، تشویش اذهان عمومی و …! اما به تک تک کلماتم ایمان داشتم و می دانستم طبیعت قانون دارد، خدا می بیند، زمانه می چرخد، آه مردم مظلوم نمی گیرد، نمی گیرد اما وقتی بگیرد، بد می گیرد، بزرگ و کوچک و شاه و گدا نمی شناسد!
شاید آن روز کمتر کسی فکر می کرد مدیریت شهری مرکز مازندران با آن اسامی بزرگ و القاب دهن پر کن با آن همه دبدبه و کبکبه و اولدورم بلدورم به چنین روزگار سیاهی دچار شود که تشت رسوائیشان از بام بلند عمارت ساری بیفتد و صدای آن، چنان در گوش فلک بپیچد که خنده زار عالم و آدم شوند.
اینروزها با دستگیری هشت عضو شورای ۹ نفره شهر ساری، همچنین دستگیری شهردار و بیش از ۲۰ تن از عوامل شهرداری آن هم به اتهام فساد مالی با ارقام چند هزار میلیاردی بر همه روشن شد که در طول این سالها، دلایلی چون نبود بودجه و اعتبار برای ساخت زباله سوز مرکز مازندران، بهانه ای بیش نبود!
انصافا با این مقدار از فساد مالی مدیریت شهری ساری، چند نیروگاه زباله سوز می شد ساخت؟
چرا در مرکز استانی که در تمام این سال ها معضل اصلی اش، زباله بود اعتبارات کلان صرف پروژه های غیرضروری و دست چندم شهر می شد؟
چرا اعضای شورای شهر، شهردار را موظف به تمرکز بر روی این پروژه مهم و حیاتی نمی کردند؟ چرا به استانداری و دولت فشار نمی آوردند؟ چرا مدام برای عدم تکمیل آن بهانه می آوردند و از بی پولی دم می زدند؟
چرا نسبت به انتقال ۱۳۰ کیلومتری روزانه ۴۰۰ تن زباله که طولانی ترین جاده جنگلی کشور و چشم اندازهای زیبا و بی نظیر محور ساری- کیاسر را به جاده مرگ و کابوس مادران چشم انتظار تبدیل کرده است، بی تفاوت بودند؟
چرا ندیدند زباله شهرستان ساری، بزرگترین و در عین حال محروم ترین بخش مازندران را که خود سراپا مصیبت بود و فقر و نداری، از نفس انداخت و طبیعت بکر و هوای سالم آن را که تنها دلخوشی و دارایی مردم این دیار بود را از ریشه آلوده ساخت؟
حال یکی از پرسش های مردم این است با توجه به حاشیه های مدیریت ساری، شهری که نه شهردار دارد و نه شورا، تکلیف پروژه مهم زباله سوز ساری و دیگر پروژه ها چه می شود؟
آیا در این روزگار بلاتکلیفی مدیریت شهری ساری، نهادهای مربوطه استانی و شهرستانی -مدیرکل امور شهری و شوراها، معاون عمرانی استاندار و معاونت های مربوطه شهرداری ساری- حواسشان به این پروژه هست؟
باور کنید مردم خسته شدند از اینکه ۱۵ سال است، راست راست در چشم شان نگاه می کنید و به آن ها دروغ می گویید که نیروگاه زباله سوز ساری تا پایان سال افتتاح می شود، اما همچنان افتتاح نمی شود!
باور کنید مردم چهاردانگه، خسته شدند از بیماری های ناشناخته، از منابع زیرزمینی آلوده و چشم اندازی کریه، از تازیانه ی بی تدبیری و بی تفاوتی های برخی مسئولان!
در اینجا، ضمن تقدیر از اقدامات شایسته و خداپسندانه دستگاه های نظارتی مازندران در راستای مبارزه با فساد در نقاط مختلف استان به ویژه اژدهای هفت سر اما کج و معوج فساد مدیریت شهری ساری، تقاضا داریم به ابعاد زباله ای پرونده فساد مالی شهرداری ساری نیز پرداخته شود.
مطمئنا یکی از انتظارات مهم افکار عمومی مرکز مازندران، رسیدگی به ابعاد و زوایای پنهان مافیای زباله ساری است.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که نگاه ما در این گزارش با تمرکز به پروژه مهم زباله سوز ساری بوده است و مطمئنا پرونده فساد مالی مدیریت شهری مرکز مازندران صرفا به پسماند خلاصه نمی شود و طبق شواهد ابعاد بسیار گسترده تری دارد.
منبع: تیرنگ نیوز- مجید ساجدی فر