پایگاه خبری چهاردانگه
بخش چهاردانگه شهرستان ساري

یلدا؛ سنتی غرق شده در زرق و برق‌های امروزی

0

ایسنا/مازندران هر ملتی به تاریخش زنده است و سنت‌ها و رسم‌های قدیمی بخش ماندگاری را در این تاریخ از آن خود دارند احتمالا بسیاری از رسوماتی که در گذر تاریخ جدی گرفته شده‌اند در ابتدا شوخی یا سرگرمی تازه‌ای از جوان‌های خلاق یک قوم و قبیله بوده است.

آداب و رسوم گذشته برای ما نوستالژی‌ها و خاطرات دوست داشتنی به جا گذاشته‌اند کمتر کسی را می‌توان سراغ داشت که از تعطیلات نوروز حداقل در زمان کودکی‌اش خاطرات دست اول و به یادماندنی نداشته باشد یا آن شب زنده داری‌های پر از خوراکی و تنقلات شب یلدا که همه سال را منتظرش بودیم و تا خود صبح از خوردن آن همه شیرینی خامه‌ای، پسته و میوه‌های جور واجور خواب‌های عجیب و غریب می‌دیدیم.

هرچه سن و سالمان بالاتر می‌رود سنت‌ها و رسم و رسومات بیشتر از گذشته خودشان را وارد زندگی‌مان می‌کنند.

ماجرا همان رسم و رسومات و ارتباط آن با زندگی جوامع است، آن هم زندگی در این دوره حساس از تاریخ که به آن قرن بیست و یکم گفته می‌شود و انگار بار علمی تاریخ و جغرافی به یکباره بر دوش این جوامع افتاده و این مساله به تناقض آشکاری که از آن حرف زده شد، بیشتر دامن می‌زند.

سنت و فرهنگ آداب و رسوم جزئی از زندگی روزانه مردم در جامعه‌ای مانند ایران است هر چند راهگشاست و می‌تواند مثل آجیل مشکل‌گشا به دادتان برسد اما با دست و پاگیری خیلی از این سنت‌ها چه باید کرد؟ آیا تن دادن به زندگی قدیمی و امتحان پس دادن پدر و مادرها، بازی کردن براساس همه قواعد آن‌ها، انتخابی درستی است؟ شاید هم معتقدید باید همه این خرافات را دور ریخت و زمان این حرف‌ها گذشته است، آنهم در قرن بیست و یکم.

امروز به قصد گزارشی به روستای مهدیخیل شهرستان آمل رفتم و با یک پیرزن ۷۸ ساله‌ای در خصوص سنت‌های گذشته گفت‌وگو کردم.

زینب برومند از سنت‌های گذشته چنین می‌گوید: سنت‌های گذشته حال و هوای دیگری داشته و صمیمیت آنقدر زیاد بود که همدلی‌ها را دوچندان می‌کرد اما سنت‌های امروزی به مانند آلزایمری است که با زرق و برق دنیا همراه بوده و آثاری از خود در ذهن‌ها برجای نمی‌گذارد.

او گفت: جشن‌های عروسی در گذشته اینگونه بود که یک منطقه به مدت یک هفته از شادی و سرور دست بردار نبود یعنی همسایه‌ها آنقدر با هم صمیمی بودند و خانه‌هایشان در اختیار مهمان عروس و داماد قرار می‌گرفت  و آن زمان هم دروازه‌ای وجود نداشت و یک در چوبی (لوش) به عنوان یک دیوار حائل میان خانه‌ها بوده است.

بروند ادامه داد: در عروسی‌های آن زمان  خیاط (درزی) به همراه شاگردش به مدت ۷ روز در خانه داماد مستقر بود و برای فامیل‌های داماد و عروس شروع به دوخت لباس می‌کرد و انعام آن یک قَران آن زمان بوده است.

در جشن عروسی یک بازی بومی محلی به نام پارچه بازی (در نه کا) به عنوان یک شادی و سرگرمی در جشن عروسی مرسوم بود.

 از او می‌پرسم آن زمان سنت موسیقی چگونه بود؟

وی افزود: امروزه موسیقی بومی سنتی اصالت خود را از دست داده چنانچه در گذشته از سرنا و تشلاک (لگن مسی) برای سرور جشن‌های عروسی استفاده می‌کردند و این موسیقی سنتی ذهنیت مردم برای همیشه  خاطره‌ساز می‌کرد اما متاسفانه روز به روز این رسومات از بین رفته و نسل‌های جدید نمی‌دانند موسیقی اصلیشان چیست و ریشه در چه دارد.

این زن روستایی می‌گوید: در گذشته روستاها از پرورش طیور و فراوانی تخم مرغ  خودکفا بودند و در عید سنت رنگ کردن تخم مرغ بسیار مرسوم بوده که  آن را آب پز کرده و سپس با مخلوط و جوش آوردن  گیاه گزنه، تخم مرغ رنگ سبز طبیعی را به خود می‌گرفت و همان را به بزرگسالان و کودکان به عنوان عیدی تقدیم می‌کردیم.

 شب یلدا چگونه بود؟

برومند خاطرنشان کرد: آنچه از شب یلدا به یاد دارم این است که میوه‌های کندس، ولیک از میوه‌های شاخص شب یلدا و پشت زیک از تنقلات آن بوده است و آجیل آن‌چنان در بین مردم مرسوم نبوده است.

او گفت: مهم این بود که همسایگان یک شب نشینی طولانی را در کنار هم با شادی و خنده سپری کرده باشند و خاطراتی برای خود ثبت کنند.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.