اختصاصی چهاردانگه نیوز: درسم که تمام شد و از دغدغه های سربازی که رها شدم ، مدتی -گوش شیطان کر- بیکار که نه، در جستجوی کار بودم! یعنی به عبارت اصطلاحی اش از قشر محبوب جویندگان کار جامعه محسوب می شدم (بیکار؟ مگه داریم، مگه می شه!)
تا اینکه زمزمه های آزمون استخدامی آموزش و پرورش سال ۹۰ شنیده شد و من هم مثل سایر تحصیلکرده های جوینده کار، دل به این آزمون، خوش کردم و به امید فردای بهتر و علاقه ای که به این شغل داشتم، مثل پسری سربه زیر و درسخوان، گوشه اتاقی نشستم و دراز کشیدم و ۲ ماه تمام، منابع آزمون را _که اکثرا از کتب درسی رشته دانشگاهی ام بود_ مرور کردم. اما سرانجام در لیست یکهزار و ۲۰۰ نفره پذیرفته شدگان آزمون استخدامی قرار نگرفتم و با رتبه ۲۳۳ به عنوان نیروی ذخیره پذیرفته شدم.
بلافاصله مسئولان برگزاری، اعلام کردند نیروهای ذخیره (که ظاهرا بیش از ۲۰۰ نفر بودیم) برویم خانه و خودمان را گرم نگهداریم و اگر سماقی گیرمان آمد بمکیم تا در صورت انصراف یا احتمالا مصدوم شدن برخی پذیرفته شدگان آزمون، به جرگه این قشر فرهیخته جامعه بپیوندیم و جای خالی آنها را با گزینه های مناسب، که خودشان انتخاب و اعلام می کنند، پر کنیم و وعده دادند هرگاه زمینه حضورمان فراهم شد خود با ما تماس می گیرند، و از رفتن روزانه به اداره کل و برهم زدن آرامش آنها پس از برگزاری آزمونی سخت و نفس گیر، جدا خودداری کنیم و تاکید کردند این خواسته، شدیدا در جهت رفاه حال خود ماست که هی هر روز، زحمت آمدن و رفتن به اداره کل را متحمل نشویم، چرا که ”در آمدن و رفتن ما سودی نیست.”
و اینگونه بود یقین کردم که سزاوار نیست با طناب پوسیده وعده های آنها به چاه بیفتم و نیاز است به دنبال شغل شریف دیگری باشم. البته دیگر دوستان ما فکرهای دیگری کردند و حوادثی را رقم زدند که از نقل آنها می گذریم. اما هیچ انسان با وجدانی نمی تواند منکر کژ رفتاری ها در گزینش و نحوه انتخاب افراد در آزمون استخدامی آ. پ سال ۹۰ در مازندران شود.
بعدها که شنیدم مدیرکل آموزش و پرورش وقت، نماینده مردم حوزه انتخابیه اش در مجلس شورای اسلامی شد، دلم بحال مجلس و مردم و خودم سوخت و خدا بیامرزد رفتگان شما را، یاد جمله ای از مادربزرگ خدابیامرزم افتادم که همیشه، نه گاهی (که اوقات شریفش تلخ می شد) این جمله ورد زبانش می شد که ذکر جمله حکیمانه و پر از جهان بینی اش، در این مجال نمی گنجد!
اما از آنجا که واقعا از عنفوان کودکی و دیگر عنفوان های مراحل مختلف زندگی ام، به این شغل شریف، بدجور علاقمند بودم، تا مدتی تحت تاثیر ذخیرگی و راه نیافتن مستقیم خود به جمع پذیرفته شدگان قرار گرفتم و به قول گفتنی افسرده دل و آزرده خاطر شدم. مگر نه این بود که افکارم، رفتارم، و حتی روح و جسمم برای این کار ساخته شده بود؟ بنابراین حوصله و طاقت و توانایی انجام شغل دیگری را نداشتم و از طرفی نمی توانستم از خواندن و کتاب و نوشتن و … فاصله بگیرم.
پیشنهاد شغل خبرنگاری از سوی یکی از دوستان، قابل تامل بود. آیا خبرنگاری شباهت های زیادی به معلمی نداشت؟ آیا به نوعی تجربه ی معلمی در حوزه ای بزرگتر و با دیدی وسیع تر و متفاوت تر نبود؟
معلم، هرساله مسئول هدایت و روشنگری دانش آموزانی با تعدادی مشخص هست و خبرنگار، این کار را با طیف های مختلف جامعه انجام می دهد.
در معلمی مخاطبان ثابت اند و فرصتی برای برنامه ریزی مناسب، جهت آموزش یکساله و به نوعی درازمدت. اما در خبرنگاری مخاطبان و ساعت کار و … حتی سوژه ها متغیرند.
با وجود تفاوتهای موجود، در نهایت هدف هر دو، آگاهی بخشی و روشنگری است، این بود که تصمیم کبرای خود را گرفتم و با گذراندن سطوح ۳ گانه دوره های آموزشی باشگاه خبرنگاران جوان (در مدت ۱/۵ سال) و پیمودن دوره آموزشی عملی ۲ ماهه، نزد یکی از خبرنگاران مطرح مازندران، رسما وارد عرصه خبر شدم.
در مدت کوتاه ۲ساله ی حضورم در این عرصه، خدمت در چندین (روزنامه، سایت و خبرگزاری مطرح استان) را تجربه کردم. گرچه دانم این، آغاز قصه است هنوز…
جالب این است در سنین کودکی و نوجوانی ام، هرگز فکر نمی کردم روزی خبرنگار شوم، و حالا می دانم، بودن و دوام آوردن در این شغل و به روزمرگی نرسیدن، جدا از همه دغدغه ها، استرس ها، خبرها، خطرها و حذرها، مطالعه ای پیوسته می خواهد و ذهنی خلاق، وجدانی بیدار و قلمی روان!
و یقین دارم که همچنان: ”قلم، برنده ترین شمشیر است”
با سلام خدمت مدیریت سایت …خواستم بدونم هر کی میتونه زندگی نامه خودشو تو سایت چهار دانگه نیوز بزاره شما هم انعکاس میدین
فکر نکنم خبر نگار شدن در سطح شهرستان یا حتی استان چیزی بزرگ یا ارزوی دست نیافتنی باشه خواهشمند است مطالبی که به درد چهار دانگه میخوره انعکاس بدین با تشکر
……………………………….
پایگاه خبری چهاردانگه نیوز: این متن فقط یک یادداشت و درد دل یکی از خبرنگاران چهاردانگه ای حوزه رسانه ی استان بود نه زندگی نامه.
جالب بود دست ما رم بگیرین…
موفقیت و سلامتی را برای شما آرزو میکنم دوست عزیز
با سلام خدمت مدیریت سایت …خواستم بدونم هر کی میتونه زندگی نامه خودشو تو سایت چهار دانگه نیوز بزاره شما هم انعکاس میدین
فکر نکنم خبر نگار شدن در سطح شهرستان یا حتی استان چیزی بزرگ یا ارزوی دست نیافتنی باشه خواهشمند است مطالبی که به درد چهار دانگه میخوره انعکاس بدین با تشکر
……………………………….
پایگاه خبری چهاردانگه نیوز: این متن فقط یک یادداشت و درد دل یکی از خبرنگاران چهاردانگه ای حوزه رسانه ی استان بود نه زندگی نامه.
باسلام ضمن تبریک روز خبرنگار آرزوی موفقیت برای دوست دوران دبیرستان خودم دارم
با تشکر از پایگاه خبری ۴دانگه نیوز و خبرنگارانش
به زیبایی معضلات استخدام در استان مازندران در غالب یادداشتی شخصی بیان شد (طنزی تلخ)