پایگاه خبری چهاردانگه: حدود چهار پنچ سال پیش بود که از تعدادی از اهل قلم مازندران دعوت شد که یک روز از سال را به عنوان روز ملّی مازندران پیشنهاد کنند، از ساری من دعوت شدم، از آمل جناب استاد هومند و از بابل و امیرکلا جناب استاد مهدوی و از سوادکوه حضرت استاد خانم یوسفی و ….و…..
در ارشاد اسلامی به مدیریت جناب امامزاده جمع شدیم، غیر از من همه ی اعضای این نشست صاحبان قلم توانا و از مفاخر مازندران هستند و می توانند از رأی خودشان دفاع کنند، من نه از مفاخر مازندران هستم و نه در اندازه ی این بزرگان، امّا به سهم خودم که در پیشنهاد این روز نقش داشتم و اتفاقاً بعد از نشستهای فراوان و طولانی و گفتگوی بر سر مناسبتهای مختلف، نهایتاً همه به اتفاق به روز ۱۴ آبان رأی دادیـم پـاسخ مـی دهـم،امـّا مـن به کدام دلائل و چرا به روز ۱۴آبان به عنوان روز ملّی مازندران ( ۱۴ آبان) رأی دادم؟
۱- ما در نشستهایمان، با توجه به اینکه فریدون در اساطیر ما یک قهرمان مازندرانی است که کاوه زیر پرچم او با ضحّاک نبرد کرد بعنوان یک گزینه کار کردیم.
۲- روی آرش که یک قهرمان اساطیری دیگر و آنهم مازندرانی است و ۱۳ آبان روز آرش بود هم مفصّل بحث کردیم، تیر ماه سیزده شو را هم به نام آرش داشتیم و خوب هم داشتیم و داریم.
۳- حضور استاد هومند و تخصّص ایشان در تقویم مازندرانی و روی نخستین روز سال برابر تقویم تبری هم گفتگو شد، استاد هومند با دست پُر در این وادی وارد شدند.
۴- از روزها و مناسبتهای مختلف هم خیلی گفتیم، استاد مهدوی تمام روزهای بزرگ تاریخی مازندران را به میدان آورد. با دست پُری مثل همیشه.
۵- روز ۱۴ آبان سال ۲۴۳ شمسی هم که سر آغاز و نخستین روز پیمان رسمی مردم مازندران با علویان بود مورد بحث و گفتگو قرار گرفت و در پایان با جمع بندی و در نظر گرفتن همه ی شرایط و با همه جانبه نگری، همه با هم این روز را به دلائل زیر برگزیدیم یعنی حدّاقل من به دلائل زیر به آن رأی دادم، دیگر اساتید با دلائل خودشان و با حساب و کتاب و با منطق رأی دادند.
الف. روز ۱۴ آبان اسطوره ای نبود،یک جریان خیالی و آرزو و آمال یک ملّت در قالب درست نبود، واقعیت داشت. بیش از هزار سال است که یکی از عوامل مهّم وحدت مازندران است.
ب. این روز جنبه عقلی و عقل گرایانه داشت، هم واقعی بود، و هم اینکه یک ملّت با حساب و کتاب در آن روز خودش تصمیم گرفت، به صحنه آمد، در این روز بدست علویان شیعه نشد، مازندران شیعه علی(ع) بود. او در این روز کار دیگری کرد. مازندران انتخاب کرد، روز واقعی نیاکان من بود که با غلبه بر احساس دست به یک انتخاب زدند.
ج. من می دانستم که اسطوره بازی یکی از گرفتاریهای تاریخی ملّت ایران بود، اسطوره خوب است، بد نیست، امّا آنگاه که اسطوره باز می شویم خوب نیست، همش قصه بگوئیم و قصه بشنویم و فرهنگ ما فقط شنیداری بشود درست نیست، ما نیاز داریم که آرام آرام به سمت و سوی فرهنگ نوشتاری برویم، با کتاب و واقعیات که حقایقی را هم در خود داشته باشند آشنا شویم، ما حق نداریم مردم را بازی دهیم، بازیگوشی هم نباید بکنیم، نه ادای روشنفکری و نه عوام زدگی.
د. من آن روز به این امید به ۱۴ آبان به عنوان روز ملّی مازندران رأی دادم که در آینده این روز در تقویم ملّی به عنوان روز مردم، روز عقل گرائی، روز انتخابات، روز دموکراسی و …. انتخاب شود، و بنیانگذار این روز تاریخی روز فهم و شعور، مازندرانی باشد که بود.
ه. من آن روز به عنوان ۱۴ آبان روز ملّی مازندران رأی دادم که در قالب آن روز زبان مازندرانی که صدها لهجه دارد زنده شود. به داد فرهنگ مازندران برسد، مازندران را تمام قد و با افتخار عرضه کنند، همه به میدان بیایند.
و. آرزوی من این است که در روز ملّی مازندران و زیر پرچم ایران همه به میدان بیایند، من نه آن روز و نه امروز ونه هرگز، مازندران بدون ایران نمی خواهم، و به آبروی ایران، از مازندران به عنوان پاره تن ایران دفاع کردم. و دفاع می کنم، من مازرونی هستم.
ز. ۱۴ آبان را روز ملّی مازندران پسندیدم که بازار و دّکان خیلی از بازیگران را تخته می کرد و اجازه نمی داد که باز هم با مردم بازی کنند و تفرقه و نفاق بیندازند، این روز به مردم مازندران که اتفاقاً جلودار آن مردم رویان و چالوس بودند تعلق داشت، حضور واقعی و غیر نمایشی مردم را داشت، اصل حضور مردم در صحنه، آنهم با میل و رغبت مهّم بود، در کجای تاریخ ایران چنین روزی داریم؟ روزی که مردم بدون بوق و کرنای رسانه ای، خودشان و با تدبیر خودشان حکومت دلخواه خودشان را بر پا کردند. نکته مهّم این بود که بعد از ۳۰ سال از حکام علوی هم حمایت نکردند چون مطابق سلیقه آنها عمل نکردند و در عرض ۶۰سال علویان ساقط شدند. امّا مردم علوی ماندند و متوجه شدند که علویان خودشان هستند. مردم ما به علی (ع) اقتداء کردند.
ح.۱۴آبان روز ملّی مازندران شد که ما مازندران را تمام قد با زبان خودش، لباس خودش، فرهنگ خودش، و با تمام آداب و رسوم ویژه خودش به ایران معرفی کنیم و مثل یک سرمشق و تابلو و به عنوان یک الگو به دیگر اقوام ایرانی خاضعانه اعلام کنیم که ما همه چیز مازندران و مازندرانی را فقط و فقط زیر پرچم ایران می خواهیم.
ط. روز ۱۴ آبان را روز ملّی مازندران پسندیدم که عقل گرایان و عاقلان را به خود می خواند، و شعار را همراه با شعور می خواهد.
ی. و ۱۴آبان را به عنوان روز ملّی مازندران در حفظ تمامیت ارضی ایران و برای سربلندی ایران، و به حُرمت نام مقدس ایران پسندیدم و به آن رأی می دهم.
ک.هر لحظه ئی این احساس و این ادراک بوجود بیایدکه مازندران مازندران من، گردی به دامن ایران می نشاند و دکانی برای بازیگران و فتنه جویان می شود، قطعاً از این میدان بیرون خواهم رفت و بازار بازیگران را نه به کسادی که، به اندازه توان خودم به تعطیلی خواهم کشاند، من یک ایرانی هستم، از اینکه مازندران پاره تن ایران است و من مازندرانی هستم، افتخار می کنم، و به انتخاب احسن نیاکانم که به پان عربیسم افسار گسیخته بنی امیه و بنی عباس نه گفتند و با پذیرش اصل نبّوت، رسالت مـحمّدی (ص) را بـا ولایـت علوی پذیرفتند و جای جای مازندران بویِ عِطر نام مقدّس حسین (ع) می دهد، احترام می گذارم. مازندران دیار علویان است و علویان و نه حکومت شصت ساله علویان که مردم مازندران پیش از حکومت علویان هم علوی بودند و امروز هم می توانیم بجای مردم مازندران بگوئیم علویان مازندران، یعنی همه ی ما مازندرانی که عشق علی(ع) در سینه داریم.
حسین اسلامی ساروی