امام حسین (ع) قصد جنگ نداشت، امام باید فساد و تباهی امت اسلام که با روی کار آمدن یزید نابودی اسلام را ندا می داد برای مردم روشن نمایدو این موضوع را اصلاح کند.
، عده ای سعی کرده اند با ایجاد شبهاتی بر پیکره فرهنگ عاشورا اصل و ریشه آن را زیر سوال برند که عظمت این واقعه و حقانیت آن فراتر از ایجاد چنین تشکیکاتی بوده است و نتوانسته اند اندکی از عظمت آن بکاهند.
اولین دلیل: حضرت اباعبدالله وقتی دید یزید حرمت حرم الهی و حرم نبوی را نگه نمی دارد و یزید لعنه الله چون در عمل نشان داد که به هیچ مسأله شرعی و اخلاقی پایبند نیست و این دو حرم قداست دارند و کشتار و خونریزی در آنجا حرام و گناه بزرگی است و همچنین یزید حرمت ها را می شکند و بر خلاف آیه صریح قرآن حرمت ماه حرام را نگه نمی دارد و در ماه حرام جنایت می کند و زمانی که بر خلاف سیره نبوی و قرآن، به راحتی فرمان قتل امام حسین علیه السلام در صورت عدم بیعت صادر می کند از چنین شخصی و دستگاه حکومتی او قطعاً چنین بر می آمد که اگر امام تنها مدینه را ترک می کرد خانواده ایشان توسط حکومت یزیدی دستگیر و به زندان افکنده می شدند.
حتی نمونه هم داریم: پدر یزید یعنی معاویه که بسیار سیاستمدارتر و در ظاهر متشرع تر از فرزند خبیثش بود، وقتی که عمرو بن حمق خزاعی آن صحابه بزرگ پیغمبر(ص) و امام علی (ع) می خواست دستگیر کند و او متواری شد همسر این شخص که پیر زنی بود، او را دستگیر کرده و به زندان انداختند تا خود را تسلیم کند. بنابراین دستگاه جبار خلافت اموی خیلی برایش ساده بود که با تعرض به خانواده امام حسین (ع) و دستگیری و به زندان انداختن آنها ، بخواهد امام حسین (ع) را زیر فشار و اجبار به تسلیم شدن در برابر بکند.
دومین دلیل: امام حسین (ع) قصد جنگ نداشت، امام باید فساد و تباهی امت اسلام که با روی کار آمدن یزید نابودی اسلام را ندا می داد برای مردم روشن کند و این موضوع را اصلاح نماید. امام حسین (ع) از مدینه خارج شد ولی به سمت عراق نرفت بلکه به سمت مکه که حرم امن الهی بود رفت. لذا امام حسین (ع) که نمی توانست حتی یک روز در مدینه باقی بماند ۴ماه و ۵ روز در مکه ماند و در امنیت بود. به همین دلیل خانواده خود را به مکه آورد تا امنیت برای آنها هم باشد. بنابراین وقتی خود امام مجبور به هجرت شد و دیگر نمی توانست در مدینه بماند و به سوی مکه می رود چون در آن زمان مکه موقعیت استثنایی داشت و زائران از جاهای مختلفی برای زیارت خانه خدا و امام حسین(ع) می آمدند، امام اگر بتواند درمکه ندای خود را به گوش زائران و مجاوران حرم امن الهی برساند، انعکاس بسیار عمیقی خواهد داشت. چون زمانی که این زائران به اوطان خود بر گردند پیام و دیدگاه امام را با خود می برند و یک اشاعه بزرگ برای دین اسلام خواهد شد. از این جهت امام مقیم مکه شدند و خانواده هم باید جایی باشد که خود امام علیه السلام هست.
زمانی که امام با یزید این حاکم جاعل و غاصب بیعت نمی کند و این خبر به گوش کوفیان می رسد و بعداً مردم کوفه از امام دعوت می کنند تا امام با حضور خود در آنجا پایگاهی برای خود درست کند. البته امام هم با رسیدن هزاران نامه احتیاط می کند و مسلم را برای بررسی و تحقیق به کوفه می فرستد که مسلم ببیند اگر کوفیان همانگونه که که در نامه ها نوشته اند هستند و با او از جانب امام بیعت می کنند به امام نامه بنویسد که امام به سوی کوفه حرکت کند. مسلم هم که برای بیعت به کوفه رفت و استقبال بسیار خوبی از او کردند و حتی بیعت خون بستند که تا آخرین قطره خون در راه امام حسین(ع) خواهیم جنگید. بیعت هم یک تعهد شرعی اخلاقی و سیاسی است. لذا مسلم به امام نامه داد که بشتابید مردم آماده حضور شما هستند و دعوت آنها برای امام حجت شد و تکلیف جدیدی برای امام حسین (ع) بار می شود.
امام حسین (ع) رفتن به سوی کوفه را برای جنگ انتخاب نکرد، همانگونه که امام علی (ع) وقتی به خلافت رسید و کوفه را محل خلافت خود قرار داد با خانواده خود به کوفه رفت، امام حسین(ع) هم می خواست با خانواده خود به کوفه بیاید و اگر هم کار به جنگ بکشد حداقل خانواده امام در کوفه تحت حمایت باشند منتهی قضیه کاملا عوض شد. با تغییر موضع کوفیان و عهد شکنی شان و همچنین پیش دستی عبید الله ابن زیاد در ورود به کوفه و ترسی که در بین مردم انداخت، امام که همراه با خانواده قصد ورود و اقامت به کوفه را داشتند در کربلا فرود آمدند و محاصره شدند و قضیه به جنگی نابرابر اتفاق افتاد و آن چیزی شد که نباید می شد.
سومین دلیل: هم اینکه: امام حسین (ع) در مدینه در معرض خطر جدی قتل و شهادت قرار داشت. یعنی یزید به فرمانروای مدینه نوشته بود که حسین (ع) را احضار کن و از او بیعت بگیر و اگر بیعت نکرد سر او را به سرعت برای من به شام بفرست.
امام چون قصد بیعت کردن نداشت و حتی اگر از سوی یزید هم ملزم به این امر نشده بود، باید به عنوان تکلیف شرعی در برابر این انحطاط و فسادی که اسلام را به نابودی تهدید می کرد، بایستد، امام حرکت کرده است. منتهی در معرض قتل است. به طرف مکه می رود. اینجا هر کس اعتقاد به حقیقت راه او دارد وظیفه دارد از حجت خدا دفاع کند. بنابراین خانواده ایشان برای دفاع از امام زمانشان مرد و زن از ایشان حمایت کردند. حتی بعضی از زنانی که همراه امام بودند حتی به امام هم محرم نبودند. ولی وظیفه دارند چون امام زمانشان در خطر است او را یاری کنند. حتی اگر به قتل و اسارت بیانجامد. آنها باید در معیت امام زمانی که در معرض خبر قتل هست باشد. این هم دلیلی است که نه تنها بانوانی که محرم امام هستند بلکه زنان دیگری که در اوج معرفت و ولایتمداری هستند وظیفه خود می دانند که امام زمانشان را در برابر خطری که او را تهدید می کند تنها نگذارند.
نویسنده: مصطفی خلیلی ازنی کارشناسی ارشد علوم قرآنی
خسته نباشید