پایگاه خبری چهاردانگه
بخش چهاردانگه شهرستان ساري

وقتی سردار سلیمانی به شهید علیزاده لقب باز شکاری می‌دهد/ دیر رسیدن هدیه سیدحسن نصرالله

0

خبرگزاری فارس مازندران ـ سرویس فرهنگی|خیلی از ما در فضای مجازی نماهنگی از پست بی‌سیم با عنوان « سینا سینا عباس» و در ادامه صوتی که می‌گوید؛ «باباجان سینا به‌گوشی بابا» و …را شنیدیم صدای که هر چند مربوط به شهید نیست و برگرفته از وصیت‌نامه شهید است که توسط عده‌ای جوانان استان مازندران به منظور معرفی سیره شهید تولید شده بود.

سردار شهید عباسعلی علیزاده نخستین شهید مدافع حرم شهرستان جویبار از خطه مازندران یکی از پهلوانانی است که مشق عشق را در ۱۸ سالگی در سرزمین تفتیده جنوب آغاز کرد و از همان عنفوان جوانی روح بلندش در پی یافتن راهی برای پیوستن به معبود بود و می‌دانست که تا آسمان‌ها  راهی نیست، اگر بخواهد.

 

در سالگرد شهادت سردار دل‌ها به سراغ خانواده شهید علیزاده رفتیم شهیدی که به روایت همسرش پدری مهربان برای فرزندان و خدمتگزاری دلسوز برای نظام و جامعه و به روایت دو یادگاری که از خود به جا گذاشت علاوه بر پدر، رفیقی شفیق بود.  او بعد از خدمت سربازی در سال ۶۳ به سپاه پیوست و بعد از ۳۰ سال خدمت در نظام و رسیدن به دوران بازنشستگی باز هم دوری از نظام را تاب نیاورد و بر حسب وظیفه و تکلیفی که در خود احساس می‌کرد بعد از ۵ سال برای خدمت در حرم اهل بیت راهی سوریه شد.

اگر می‌خواهی خدمت کنی همین جا هم می‌توانی

فهیمه پروند همسر این شهید والامقام در گفت‌وگو با فارس درباره ماجرای رفتن شهید به سوریه می‌گوید: شهید بعد از بازنشستگی هرگز نتوانست حال و هوای خدمت در نظام را از خود دور کند و دائم در نیروی قدس سپاه رفت و آمد می‌کرد، سرانجام روزی به منزل آمد و به من گفت که «قصد دارد برای خدمت به سوریه برود،» من به ایشان گفتم که «اگر می‌خواهی خدمت کنی همین جا هم می‌توانی» ولی او گفت «الان آنجا اسلام در خطر است من باید بروم و به ندای اسلام لبیک بگویم» و سرانجام ۴۰ روز بعد از اعزام به سوریه در آذرماه ۹۴ در حالی که ۵۰ بهار از عمرش را پشت سر گذاشته بود توسط عناصر داعش در منطقه “خان‌طومان حلب” به آرزوی دیرینه‌اش رسید و ۵ روز بعد از شهادت پیکر پاکش در مزار شهدای روستای “سروکلا ” آرام گرفت.

من باید اینجا باشم و با داعش بجنگم

از همسر شهید مدافع حرم عباس علیزاده درباره چگونگی با خبر شدن از شهادت شهید علیزاده می‌پرسم که خانم پروند می‌گوید: همسرم ۸ سال دفاع مقدس را در جبهه‌ها گذرانده بود و بارها در خط مقدم با لباس کردی در عملیات‌های برون مرزی به دل دشمن زده بود در دوران هشت ساله سکونت‌مان در کردستان هم دائم به عراق و مناطق جنگی رفت و آمد داشت، به همین دلیل وقتی خبر شهادتش را آوردند اصلاً برای من قابل باور نبود ولی عکسش را که خواستند متوجه شدم که این خبر با واقعیت دارد…  خدا را شاکرم شدیم که به آرزویش رسید.

برمی‌گردم به سوریه و درباره ماموریت همسرش می‌پرسم که خانم پروند این گونه روایت می‌کند و ادامه می‌دهد؛ وقتی به سوریه رفت قرار بود دوباره برای مرخصی برگردد ولی به‌دلیل مسؤولیت سنگینی که احساس می‌کرد تماس گرفت و گفت من نمی‌توانم بیایم کاش شما هم اینجا بودید و وضعیت کودکان و مردم مظلوم و رفتارِ ناجوانمردانه داعش با آنها را از نزدیک می‌دیدید من باید اینجا باشم و با داعش بجنگم.

 

* ارادت شهید به سردار دل‌ها و وصیت‌نامه‌ای که عملی شد

به اینجا که رسیدیم ترجیح دادم سوالم را به سمت سردار شهید سلیمانی ببرم و از همسر شهید مدافع حرم درباره رابطه شهید علیزاده با سردار سلیمانی می‌پرسم که این ایشان می‌گوید؛ آنها در دوران ۸ سال دفاع مقدس با هم بودند و همدیگر را می‌شناختند، شهید ارادت خاصی به سردار دل‌ها داشت و همیشه دلش می خواست در محضر سردار باشد وصیت کرد؛ بعد از شهادتش روی تابلوی بزرگی بنویسید: «حاج قاسم افتخار انقلاب اسلامی و مبارزان جهان اسلام و خار چشم دشمنان است» و «آن را در ورودی محل سکونت‌مان نصب کنید»  که ما بعد از شهادتش این کار را کردیم.

*از هدیه انگشتری حاج قاسم به شهید علیزاده تا هدایای سید حسن‌نصرالله

در از سوز کلام همسر شهید علیزاده می‌فهمم که باید بیشتر درباره شهید بپرسم و اینگونه سوالم را ادامه می‌دهم درباره ویژگی شهید علیزاده بفرمایید که  خانم پروند می‌گوید: همسرم در روابط خانوادگی هم برای خانواده ما و هم برای خانواده خودش گل سرسبد فامیل بود و همه شیفته محبت‌هایش بودند.

همسر شهید در ادامه با خاطره‌ای از یک عملیات شهید علیزاده ادامه می‌دهد؛ او یک  قهرمان واقعی بود و در سوریه هم با رشادت توانسته بود  ۱۵ نفر را از اسارت داعش نجات دهد و زمانی دیگر یک تانک را از داعش به غنیمت گرفته بود به همین خاطر به او لقب «باز شکاری» داده بودند و حاج قاسم به پاس این رشادت‌ها یک انگشتر به او هدیه داده بود، سیدحسن نصرالله هم ارادت خاصی به او داشت زمانی که شهید بازنشسته شد؛ گفته بود «ما نمی‌خواستیم شما بازنشسته شوید» و بعداً وقتی فهمید همسرم به سوریه آمده دو کلاه برایش سفارش داده بود تا از لبنان بفرستند که مدتی بعد ایشان به شهادت رسید و کلاه‌ها بعد از شهادتش به دست ما رسید.

 

* ارادت متقابل حاج قاسم به شهید علیزاده

 از همسر شهید مدافع حرم درباره ماجرای دیدار با حاج قاسم در سفر ایشان به مازندران که بعد از شهادت شهید علیزاده  اتفاق افتاد می‌پرسم و تاکید دارم که با جزئیات برای‌مان روایت کند که خانم پروند می‌گوید؛ اسفند ماه سال ۹۷ با حضور خانواده‌های شهدای مدافع حرم در مراسمی شرکت داشتیم که حاج قاسم هم به  آن مراسم آمدند، ما در انتهای سالن نشسته بودیم و وقتی ایشان بعد از احوالپرسی با دیگر خانواده‌های شهدا به ما رسیدند، گفتند« من صندلی به صندلی و میز به میز که پیش می‌آمدم با خودم می‌گفتم پس خانواده عباس کجا نشسته‌اند» سپس از میوه‌هایی که پوست کنده که داخل بشقاب گذاشته بودم با اشتها خوردند و گفتند: «خیلی دوست داشتم شما را ببینم» وقتی دخترم شروع به صحبت کرد به او گفت: «تو خیلی شبیه پدرت هستی من هم یه دختر دارم به اسم زینب که مثل خودته» …

در ادامه دخترم گفت: «بابای من قهرمان بود… پدرم خیلی شما را دوست داشت آن وقت متنی که از وصیت‌نامه پدرش در مورد حاج قاسم روی کاغذ نوشته بود به او نشان داد.حاج قاسم گفتند «اگر امکان داره این را به من بده» سپس کاغذ را گرفت و در جیبش گذاشت و گفتند: «بیایید با هم عکس دسته جمعی  بگیریم» سردار در ادامه به ما گفت: «من عباس را دیدم واقعاً قهرمان بود».

همسر شهید به جزئیات دیگر آن دیدار اشاره و عنوان می‌کند؛ آن شب حاج قاسم  قول داد که برای یک مراسم یا سالگرد همسرم به جویبار بیاید و سخنرانی کند ولی نتوانست بیاید و بعداً پیام داد  معذرت خواهی کرد و گفت: «انشاالله جبران می‌کنم»

* از شنیدن خبر شهادت سردار دل‌ها تا وقوع وعده صادق

به بخش دیگر این گفت‌وگو زمان شنیدن خبر شهادت سردار را اختصاص می‌دهم و می‌پرسم وقتی خبر شهادت سردار را شنیدین با توجه به دیداری که از نزدیک با سردار سلیمانی داشتید و ارتباطی که بین سردار و همسر شهید شما وجود داشت، چه حس و حالی به شما دست داد همسر شهید مدافع حرم می‌گوید: وقتی یکی از آشنایان  با تماس تلفنی خبر شهادت حاج قاسم را به ما داد اصلاً باور نمی کردیم گویا ۱۰ برابر بیشتر از خبر شهادت همسر ناراحت شده بودیم و از طرفی هم دست به دعا برداشتیم چون همیشه می‌گفتند: «برای شهادت من دعا کنید» در زمزمه و ناله‌های چرایی نبود حاج قاسم با خودم مرور می‌کردم؛ اما باز با خودم می‌گفتم… حالا به آرزویش رسید.

درباره واکنش فرزندانش از خبر شهادت سردار سلیمانی می‌پرسم که خانم پروند ادامه می‌دهد؛ فرزندانم هم تا مدت‌ها ماتم زده بودند گویا به تازگی خبر شهادت پدرشان  را داده‌اند ولی با صحبت‌های همسنگران پدرشان و برخی دوستان دیگر، قدری آرام می شدند. ولی پسرم همیشه می‌گوید: خوش به سعادت اینها و ای کاش  ما هم بتوانیم ادامه دهنده راه‌شان باشیم.»

دوباره به حاج قاسم به عنوان همرزم همسر شما برگردیم می‌پرسم خانم پروند؛  شما در برخود با ایشان و یا دیگر خانواده شهدا حاج قاسم را چطور دیدین که این همسر شهید ادامه می‌دهد؛ نگاه حاج قاسم بعد از شهادت همسرم طوری بود که انگار در برابر ما شرمنده بود، رفتار او به گونه‌ای بود که هر کسی یک بار او را می‌دید به مرام و معرفت او پی می‌برد؛ حاج قاسم در همه وعده‌هایش صادق بودند…. همسر شهید عباس علیزاده  در این زمینه می‌گوید؛ «وقتی در یکی از سخنرانی‌هایش گفت تا سه ماه دیگر داعش از بین  می‌رود هیچ‌کس باور نمی‌کرد و می‌گفتند چطور ممکن است داعش با این همه پیشروی تا سه ماه دیگر نابود شود اما وعده  حاج قاسم به وقوع  پیوست.»

 بعد از شهادت شهید علیزاده حاج قاسم سریعاً پیگیر بازگشت پیکر شهید شد و بعدها وصیتنامه شهید را مطالبه کرد و بعد از اضافه کردن یک متن در پایان آن نوشت:” «عباس، حاج قاسم را از شفاعت خودت محروم نکن. خادم شهید عباس، قاسم”»

 

به گزارش فارس؛ متن نامه سردار حاج قاسم سلیمانی به مناسبت شهادت سردار عباس علیزاده در مهرماه سال ۹۵ منتشر شد که در این متن آمده است:
«خداوند ای هستی بخش تمام هستی، تو شاهدی که عباس‌ها و ایران تشیع با عشق به اهل بیت (س) این گوهرهای خلقت و دفاع از حرمت حریم میلیون‌ها انسان در خطر جهل خوارج زمان و برای نجات هزاران انسان بی‌گناه در محاصره خوارج به جرم حب اهل بیت (س) هر آنچه به او در این عالم خاکی عطا فرموده بودی همه را راه تحقق فرمانت و برای نجات دینت اهدا نمود و دل از عزیزترین عزیزان خود بر کند و جان شیرین خود را بر کف دست گرفت و اسماعیل وجود خود را با دست خود ابراهیم وار در پای درخت راه نبی معظمت فدا نمود.

خداوند ای حبیب و ای عزیز او را که پاک و پاکیزه بود با پاکان درگاهت از اهل بیت محمد (ص) محشور بفرما و به خانواده گرانقدرش که همه وجود خودشان را در این راه تقدیم نموده‌اند جز عظیم و اجر جزیل عطا بفرما. حاج قاسم را از شفاعت خودت محروم نکن »

 /۳۱۴۱/ج


لینک منبع اصلی مطلب

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.