مردی از جنس تلاش و جدیت و برخاسته از خاستگاه روحانیت که در باورش، جز خدمت جای نداشت، از ابتدای جوانی تا انتهای زندگانی اش، یکپارجه شور و اشتیاق و انگیزه بود و حتی یک لحظه تفکر انقلابی و مرام ولایی اش را کنار ننهاده و انگیزه حضور ذی شعور در مراتب و مناصبی که ضرورت تجلی می یافت، در او فروکش نکرده و هرگز پا پس نمی کشید.
مردی که زیاد می دانست و تا می توانست و می بایست، از هیچ تکلیفی نمی گریخت و از هیچ تهدیدی نمی هراسید و در مسیر باورهایش، هرگز به بدنامی نمی اندیشید و در تحمل فشارها و بعضاً بهتان ها، استخوان پهن بود و ما هرگز شاهد بی تابی ها و جزع و فزع سیاسیون ناپخته از او نبوده ایم.
صراحت لهجه و رک گویی و نیز شفافیت مواضع انقلابی ایشان در تمامی حرکات و سکنات و کلماتش، همواره قابل رؤیت بود و حتی بیماری مزمن و مهلک نیز نمی نتوانست از او یک سازشکار و یا مسامحه کار بسازد.
مرحوم آیت الله، مصداق بارز نام فامیلش یعنی یک شجاع ذاتی بود و کسی در طول همه سالهایی که گذشت، نتوانست از او حتی برای یکبار، ترس و یا محافظه کاری دیده و بر او خرده بگیرد و او در زمانی که موضوعی، مقتضی فریاد بود، فریادگری می کرد و در برابر پرخاشگری دیگران نیز هراسی به دل راه نمی داد.
خاشع و متواضع بود، اما مواضع انقلابی و اسلامی او قاطعیتی برگشت ناپذیر داشت و بخاطر همین سادگی و صداقت و صفا و صراحت کلام، خیلی راحت، اعتمادهای عمومی را به خود جلب کرده و سندش، به دوش کشیدن رسالت چهار دوره نمایندگی مجلس از سوی مردم شهیدپرور مرکز استان مازندران یعنی شهرستان ساری بود که علیرغم آن همه رقابت های جدی با نامزدهای قدر، به آسانی پیروزی های انتخاباتی اش را تکرار می کرد.
کسی نمی خواهد مدعی شود که او مثل سایر انسان های غیرمعصوم، فاقد اشتباه بود، اما سخن اینجاست که او در فهم مسائل جامعه، دارای اندیشه ای مستقل بود و در چارچوب یک جناح و باند نمی گنجید و به عبارتی او کاملاً به تشخیص خود عمل می کرد و چه بسیار مواصع خارج از چارچوب جناحی اش حتی به مزاج برخی از دوستانش هم خوشایند نمی آمد و از او گله می کردند، اما او کسی نبود که از بابت این دلتنگی ها و گله ها، از مواضع تشخیصی و تکلیفی خود عقب نشینی کند.
آیت الله شجاعی که از فضلای بنام حوزه علمیه قم و از مفسران تفاسیر معروف قرآن زیر نظر علماء اعلام و مراجع عظام در سنین جوانی بود، از بدو تجلی استانی و شهرستانی، که با کرسی قضاوت در دادگاه انقلاب اسلامی آغاز شد تا روزی که در کرسی وکالت و نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی قرار داشته و نیز تا آخرین روزهای عمر شریفش که ریاست چند شعبه از شعبات دیوان عدالت اداری را به عهده داشت، همواره با اقبال عمومی مواجه بوده و مردم در مجموع مرام و منش این روحانی انقلابی و ولایی را پذیرفته و رویکرد بلاانقطاعی را در طی چهار دوره نمایندگی که یک رکورد بی تکرار بود، به نمایش گذاشته بودند.
ایشان که دارای آثار متعدد علمی و حوزوی است، یکی از مجتهدین مازندرانی و حتی در دو دوره نیز نامزد انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دارای وجهه کاملاً معتبر حوزوی بوده است و از این نظر می توان به صراحت ادعا کرد که مازندران یکی از مفاخر حوزوی و یکی از مشاهیر سیاسی خود را از دست داده است.
بیمارستان های تهران و مخصوصاً بیمارستان دی تهران شهادت خواهد داد که مازندرانی ها از علما و مسئولین گرفته تا آحاد مردم در طول این بیماری طولانی مدت سرطان خون، تا چه اندازه اظهار ارادت به ایشان نموده و حتی در زمانی که بار نمایندگی را نیز به دوش نمی کشید، باز هم هرگز ایشان را تنها نگذاشته اند.
اینجانب که در ۳۵ سال گذشته و در طول همه سالهای حضورش از نزدیک با ایشان مأنوس بوده و آشنایی و مراوده داشته ام، علیرغم تعدد آراء و تفاوت دیدگاه در برخی از زمینه های سیاسی، اما در مجموع ایشان را فردی سرآمد، کارآمد، فعال و توانمند دیده و مهمتر از همه استقلال ایشان را در تصمیم گیری ها و قضاوت ها در باره مسائل و افراد دیده و شهادت می دهم که ایشان فردی دلسوز برای اسلام، نظام، امام، رهبری، روحانیت و ارزشها بوده و دل ایشان همواره برای مردم و بخصوص جوانان، مهربانانه و رئوفانه می تپید و ریشه بسیاری از فریادهای ایشان نیز در مشکلاتی بود که بعضاً جوانی را مأیوس و افسرده کرده و یا زندگی زوج جوانی را در مخاطره و آستانه فروپاشی قرار می داد.
در پایان ضمن عرض تسلیت و تعزیت این مصیبت مؤلمه و آرزوی صبر و شکیبایی و برباری برای یکایک اعضای محترم بیت شریف، بخصوص همسر و فرزندان برومند و تمامی دوستداران ایشان که اتفاقاً بسیار وفادار هم بوده و هستند، برای این عالم سفرکرده نیز عفو و رحمت الهی و علوّ درجات اخروی مسئلت داشته و از مردم نیز خواهان وداعی شورانگیز و بزرگداشتی خاطره انگیز برای ایشان بوده تا تاریخ بداند که مازندرانی ها، همواره قدرشناس خادمان خویش اند.
صادقعلی رنجبر – عضو هیئت علمی دانشگاه – ۱ آبان ۱۳۹۳ ( وبلاگ انگیزه )