برای کسانی که شمال و جذابیتهای آن را برای مسافرت انتخاب میکنند، رامسر مقصد آشنایی است. اما اندک مسافران یا گردشگرانی هستند که بدانند حوالی همین شهر جلگهای سرسبز و پر از منظره و خاطره، قلعهای وجود دارد که از فرازش میتوان همه مناظر دریا و دشت غرب مازندران را یکجا به تماشا نشست.
به گزارش پایگاه خبری چهاردانگه، به نقل از ایسنا، مقصد امروز سفرم قلعه مارکوه در رامسر غربی ترین شهرستان مازندران و عروس شهرهای ایران است. این را من نمی گویم، کافیست جستجویی مختصر در اینترنت داشته یا یکبار رامسر را به عنوان مقصد گردشگری چند روزه خود انتخاب کنید، آنگاه شما نیز بر این مدعا صحه خواهید گذاشت.
اما چرا از لابه لای این همه مکان جذاب تفریحی و گردشگری در رامسر من مارکوه را انتخاب کردم به باستانی بودن منطقه، هیجان عبور از راهرویی با ۳۱۱ پله کوتاه و منظره بی نظیر، زیبا و خارق العاده و نفس گیر آن مربوط می شود.
جزئیاتی از پیشینه قلعه مارکوه
قلعه مارکوه برفراز کوهی به همین نام در ارتفاع ۲۶۰ متری از سطح دریا قرار داشته که تاریخ در بیان مشخصاتش گنگ است. هرچند از ابهت و شکوه این قلعه ۶۰۰ مترمربعی اکنون چیزی جز حصارهای اطراف آن و سه برج نگهبانی و بقایای چند اتاق نصفه و نیمه چیزی برجای نمانده اما قدمت این بنا به دوران تاریخ پس از اسلام بازمی گردد. این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۳۴۸۴ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده و با استناد به اشاره تاریخ نویسان و همچنین شباهت ساختاری و معماری این بنا با بناهای قرن سوم هجری نظیر قلعه بابک میتوان تاریخ آن را حدس زد.
میرزا حسن خان اعتماد السلطنه، از نویسندگان و جغرافیدانان مشهور دوره ناصرالدین شاه قاجار، که مارکوه را از نزدیک دیده دربارهاش در کتاب مرآت البلدان مینویسد: “در تنکابن کوهی است موسوم به مارکوه و دخمههای متعدد و شبپرههای زیادی در این دخمهها هست که خود را به آدم و چراغ می زنند و مانع از دخول به دخمهها می شوند. بالای آن کوه، جایی است مشهور به نقاره خانه، هرگاه سنگی بر آن موضع بزنند صدایی مثل طبل حادث می شود و تا نیم فرسخ آن صدا می رود.” به نظر میرسد آنچه اعتمادالسلطنه توصیف کرده بخشی از معماری نظامی قلعه بوده و برای اعلام خطر کاربرد داشته که هماکنون از میان رفته است.
مسیر دسترسی به مارکوه
سفرم را آغاز می کنم، از اهالی منطقه که مسیر دسترسی به مارکوه را جویا شوید آدرس های متفاوتی را به شما نشان می دهند که هر یک و از مسیری متفاوت به پای این کوه می رسد. شاید این موضوع نیز یکی دیگر از ویژگی های منحصربفرد مارکوه باشد. من راحت ترین و سر راست ترین مسیر را انتخاب می کنم.
برای دسترسی به مارکوه باید سراغ شهر کتالم و جاده تلارسر را بگیرید، هرچند نام مارکوه، آنقدر مشهور است که بتوان آن را به راحتی پیدا کرد. اگر مجهز به نرم افزارهای آدرس یاب هستید کافی است قلعه مارکوه را با عبارت انگلیسی Markuh castle Ramsar را در گوشی خود جستجو کنید. اما بهتر است خودم به شما آدرس بدهم:
راه اول ۱۵ کیلومتر بعد از شهرستان تنکابن شروع میشود. جاده میرزا کوچکخان در سمت چپ جاده است. وارد جاده که شدید، ۳ کیلومتر پیش بروید تا به تابلوی مارکوه برسید. جاده، آسفالت باکیفیتی ندارد، ولی خاکی هم نیست. از اینجا وارد جاده تلار بشوید و تابلوی مارکوه را دنبال کنید.
اگر بخواهید از مسیر دوم بروید، باید وارد جاده روستای نیاسته شوید و تابلوی قلعه را دنبال کنید. به نظر من این راه از همه سر راست تر است. جاده فرعی دسترسی به شهر کتالم نیز می تواند شما را به مارکوه برساند، کافی است پس از وارد شدن در این جاده و رسیدن به میدان اصلی آن به سمت چپ پیچیده و در مسیر جاده کردمحله به سمت مارکوه پیش بروید. انتخاب بهتر این است که از میدان رَمَک یا بسیج شهر رامسر، به بلوار باهنر و خیابان کاشانی (مسیر ساداتشهر) بروید. بعد راهی کُردمحله شوید تا بتوانید در مسیر جاده تلار قرار بگیرید.
اینها تمام راه های ارتباطی به قلعه مارکوه نیستند و چندین راه دیگر نیز برای دسترسی به این مکان تاریخی و توریستی وجود دارد. مارکوه از جاده ساحلی کاملا پیداست و خودنمایی می کند و گویی فراخوان خود را اینگونه نمایش می دهد.
مارکوه را باید از نزدیک لمس کرد
من اکنون در پای این کوه قرار دارم، آنچه در بلندترین نقطه این قلعه انتظار مرا می کشد نمایی ۳۶۰ درجه از دریا، دشتهای سرسبز، خانههای رنگارنگ ویلایی و روستایی، چایکاریها، باغها و کوهها همراه با افق آبی رنگ مسحور کننده از دریای مازندران است.
جاده با پله های کوتاه سیمانی شروع شده و در انبوهی درختان و بوته ها، لابهلای پرچین باغها، درختان انجیلی، بلوط، شمشاد و ازگیل پیش می رود. آنطور که از قبل درباره قلعه پرسیدم تعدا پله های آن را ۳۱۱ عدد عنوان کرده اند، بی اختیار شروع به شمارش پله ها می کنم. هوا بسیار مطبوع است و نیمه ابری، گاهی صاف شده و نور از میان شاخ و برگ ها نمایی متفاوت به این راهرو می دهد و گاهی هم ابری و تاریک. صبح تابستان است و هنوز گرمای خورشید و شرجی ساحل دست به دست هم نداده اند.
پله ها به دلیل کوتاهی مرا متوجه صعود نمی کنند و گویی مسیری با شیب ملایم را طی می کنم. نمای قلعه از پائین مرا به یاد فلک الافلاک در خرم آباد لرستان می اندازد. شاید اگر این قلعه اکنون تا این حد و اندازه تخریب نشده بود همان تمثال باشکوه را عیان می کرد. پس از طی مسافتی ۱۵ دقیقه ای در این مسیر زیبا، یکی از برج های نگهبانی قلعه بر فراز و پیش رویم قرار می گیرد. با دور زدن آن از سمت جنوب شرقی پا به محوطه باقی مانده از قلعه میگذارم.
مارکوه برای هر سلیقه ای جذابیت دارد
برای علاقه مندان به عکاسی چه با دوربین حرفه ای و چه با تلفن همراه این نقطه بهترین گزینه است. جای جای این مسیر پلکانی و نقطه به نقطه قلعه با چشم انداز بی تکرار آن حتما شارژ دوربین یا گوشی را خواهد ربود. توصیه می کنم حتما پاوربانک با خود داشته باشید. خیالتان هم بابت آنتن دهی گوشی همراه راحت باشد، این نکته را برای فعالان فضای مجازی به خصوص اینستاگرام گفتم. مکانی هیجان انگیز برای لایو، استوری و پست های رنگارنگ، پیشنهاد من یک عکس پانوراما از جلگه و دریای زیرپایتان است.
من که اهل این ورزش نیستم اما اگر شما عشق یوگا هستید اجرای حرکات آن در مکانی که تنها افق نامتناهی مقابل شما قرار دارد به خصوص در زمان طلوع خورشید آن هم در نقطه ای که تمام جلگه غرب مازندران زیرپایتان باشد، ۱۰۰ درصد تجربه متفاوت و تکرارنشدنی خواهد بود. اگر هم اهل ورزش های استقامتی هستید مسیر قلعه مارکوه با شیب ملایم و پلکان های کوتاه را حتما تجربه کنید.
اگر هم مسافرید و فقط برای تفریح و گردش آمده اید که چه بهتر، در تابستان لباس خنک، عینک آفتابی، کلاه و یک ظرف آب آشامیدنی اسباب ضروری این سفر مهیج و کوتاه برای شماست. کمی هم نترس که باشید می توانید در لبه یکی از برج ها نشسته و تمام دشت و دریا زیرپایتان را تماشا کنید، البته مراقب باشید ارتفاع سقوط اینجا دست کم ۱۰ متر است. راستش را بگویم من جرات این کار را نداشتم و تنها روی برج ایستادم. یادتان باشد قلعه مارکوه از هر چهار طرف خود منظره ای منحصر بفرد دارد.
بطور کلی بازدید از مارکوه بیش از آنکه یک سفر تاریخی باشد یک گردش تفریحی در طبیعت است چرا که امروز دیگر از شکوه قلعه چیز زیادی باقی نمانده و بیشتر کسانی که به دیدن قلعه مارکوه میروند تماشای مناظر از فراز کوه را قسمت دوست داشتنی سفر خود میدانند.
وجه تسمیه مارکوه
درمورد اسم قلعه باورهای مختلفی وجود دارد، جمعی بر این عقیده اند که وجود مارهای زیاد سبب گردید آن را مارکوه بنامند، روایت دیگری هم هست که میگوید کلمه مار به ماردها برمیگردد، یعنی اقوامی که پیش از ورود آریاییها به ایران در تنکابن امروزی زندگی میکردند که اکنون به قلعه مارکوه شهرت یافته است. نظریه دوم اما بیشتر به واقعیت نزدیک بوده و در میان اهالی تاریخ مشهورتر است.
ملاقات مرد تنهای شب
در مسیر رفتنم به قلعه مارکوه در توقفی کوتاه در روستای نیاسته محل زندگی حبیب محبیان که در سن ۶۸ سالگی بر اثر ایست قلبی در روستای محل اقامت خود یعنی نیاسته دارفانی را وداع گفت، سر زدم.
دکل مزاحمی که توی ذوق میزند
در مسیر که قدم میگذارید با طبیعتی بکر روبرو میشوید. حصار و باغهای مردم همگی هماهنگ با پلکان قلعه و چشمانداز طبیعی ساخته شده به شکلی که شما چندان متوجه نمیشوید کدام بخشها طبیعی و کدامیک باغ و زمینهای اهالی است. در این میان یک دکل مخابراتی بلندمرتبه دقیقا روی بنا نصب شده است. از رعایت نشدن حریم میراث ملی و تاریخی و آسیب دیدنش که بگذریم این سوال پیش میآید که راستی چرا اینهمه کج سلیقه هستیم؟ چرا با بیدقتی، تنبلی و بیتوجیهای به نماها و چشماندازهایی که ظرفیت بالقوهای برای گردشگری دارند آسیب میزنیم. اینهمه کوه، اینهمه فضا؛ اینکه راه حاضر و پایه آمادهای برای عَلم کردن یک دکل پیدا شده دلیل کافی است که دکل مخابراتی را روی بنای تاریخی نصب کنیم؟ و اگر واقعا نمیشد آن را هیچ جای دیگر نصب کرد لااقل راهی وجود نداشت تا کمی با محیط پیرامونش تطبیق پیدا کند و کمتر توی ذوق بزند؟
این پایان سفر به قلعه مارکوه بود، با اینکه در بازدید مارکوه ممکن است ۲ ساعتی را بدون مغازه و امکانات بگذرانید اما منظره از ارتفاع ۲۶۰ متری به دشت واقعا خارق العاده است. اگه از آنهایی هستید که همسفرهایتان حوصله پیادهروی نداشته و تمایلی برای دیدن مکان های تاریخی ندارند این یک پیشنهاد خوب برای چند ساعت گشت خارج از شهر است که بخاطرش کسی غر نخواهد زد و با عکسهای ناب در نهایت همه راضی بازمی گردند.
گزارش از: نوید ساداتی خبرنگار ایسنا مازندران
برای کسانی که شمال و جذابیتهای آن را برای مسافرت انتخاب میکنند، رامسر مقصد آشنایی است. اما اندک مسافران یا گردشگرانی هستند که بدانند حوالی همین شهر جلگهای سرسبز و پر از منظره و خاطره، قلعهای وجود دارد که از فرازش میتوان همه مناظر دریا و دشت غرب مازندران را یکجا به تماشا نشست.
به گزارش پایگاه خبری چهاردانگه، به نقل از ایسنا، مقصد امروز سفرم قلعه مارکوه در رامسر غربی ترین شهرستان مازندران و عروس شهرهای ایران است. این را من نمی گویم، کافیست جستجویی مختصر در اینترنت داشته یا یکبار رامسر را به عنوان مقصد گردشگری چند روزه خود انتخاب کنید، آنگاه شما نیز بر این مدعا صحه خواهید گذاشت.
اما چرا از لابه لای این همه مکان جذاب تفریحی و گردشگری در رامسر من مارکوه را انتخاب کردم به باستانی بودن منطقه، هیجان عبور از راهرویی با ۳۱۱ پله کوتاه و منظره بی نظیر، زیبا و خارق العاده و نفس گیر آن مربوط می شود.
جزئیاتی از پیشینه قلعه مارکوه
قلعه مارکوه برفراز کوهی به همین نام در ارتفاع ۲۶۰ متری از سطح دریا قرار داشته که تاریخ در بیان مشخصاتش گنگ است. هرچند از ابهت و شکوه این قلعه ۶۰۰ مترمربعی اکنون چیزی جز حصارهای اطراف آن و سه برج نگهبانی و بقایای چند اتاق نصفه و نیمه چیزی برجای نمانده اما قدمت این بنا به دوران تاریخ پس از اسلام بازمی گردد. این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۳۴۸۴ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده و با استناد به اشاره تاریخ نویسان و همچنین شباهت ساختاری و معماری این بنا با بناهای قرن سوم هجری نظیر قلعه بابک میتوان تاریخ آن را حدس زد.
میرزا حسن خان اعتماد السلطنه، از نویسندگان و جغرافیدانان مشهور دوره ناصرالدین شاه قاجار، که مارکوه را از نزدیک دیده دربارهاش در کتاب مرآت البلدان مینویسد: “در تنکابن کوهی است موسوم به مارکوه و دخمههای متعدد و شبپرههای زیادی در این دخمهها هست که خود را به آدم و چراغ می زنند و مانع از دخول به دخمهها می شوند. بالای آن کوه، جایی است مشهور به نقاره خانه، هرگاه سنگی بر آن موضع بزنند صدایی مثل طبل حادث می شود و تا نیم فرسخ آن صدا می رود.” به نظر میرسد آنچه اعتمادالسلطنه توصیف کرده بخشی از معماری نظامی قلعه بوده و برای اعلام خطر کاربرد داشته که هماکنون از میان رفته است.
مسیر دسترسی به مارکوه
سفرم را آغاز می کنم، از اهالی منطقه که مسیر دسترسی به مارکوه را جویا شوید آدرس های متفاوتی را به شما نشان می دهند که هر یک و از مسیری متفاوت به پای این کوه می رسد. شاید این موضوع نیز یکی دیگر از ویژگی های منحصربفرد مارکوه باشد. من راحت ترین و سر راست ترین مسیر را انتخاب می کنم.
برای دسترسی به مارکوه باید سراغ شهر کتالم و جاده تلارسر را بگیرید، هرچند نام مارکوه، آنقدر مشهور است که بتوان آن را به راحتی پیدا کرد. اگر مجهز به نرم افزارهای آدرس یاب هستید کافی است قلعه مارکوه را با عبارت انگلیسی Markuh castle Ramsar را در گوشی خود جستجو کنید. اما بهتر است خودم به شما آدرس بدهم:
راه اول ۱۵ کیلومتر بعد از شهرستان تنکابن شروع میشود. جاده میرزا کوچکخان در سمت چپ جاده است. وارد جاده که شدید، ۳ کیلومتر پیش بروید تا به تابلوی مارکوه برسید. جاده، آسفالت باکیفیتی ندارد، ولی خاکی هم نیست. از اینجا وارد جاده تلار بشوید و تابلوی مارکوه را دنبال کنید.
اگر بخواهید از مسیر دوم بروید، باید وارد جاده روستای نیاسته شوید و تابلوی قلعه را دنبال کنید. به نظر من این راه از همه سر راست تر است. جاده فرعی دسترسی به شهر کتالم نیز می تواند شما را به مارکوه برساند، کافی است پس از وارد شدن در این جاده و رسیدن به میدان اصلی آن به سمت چپ پیچیده و در مسیر جاده کردمحله به سمت مارکوه پیش بروید. انتخاب بهتر این است که از میدان رَمَک یا بسیج شهر رامسر، به بلوار باهنر و خیابان کاشانی (مسیر ساداتشهر) بروید. بعد راهی کُردمحله شوید تا بتوانید در مسیر جاده تلار قرار بگیرید.
اینها تمام راه های ارتباطی به قلعه مارکوه نیستند و چندین راه دیگر نیز برای دسترسی به این مکان تاریخی و توریستی وجود دارد. مارکوه از جاده ساحلی کاملا پیداست و خودنمایی می کند و گویی فراخوان خود را اینگونه نمایش می دهد.
مارکوه را باید از نزدیک لمس کرد
من اکنون در پای این کوه قرار دارم، آنچه در بلندترین نقطه این قلعه انتظار مرا می کشد نمایی ۳۶۰ درجه از دریا، دشتهای سرسبز، خانههای رنگارنگ ویلایی و روستایی، چایکاریها، باغها و کوهها همراه با افق آبی رنگ مسحور کننده از دریای مازندران است.
جاده با پله های کوتاه سیمانی شروع شده و در انبوهی درختان و بوته ها، لابهلای پرچین باغها، درختان انجیلی، بلوط، شمشاد و ازگیل پیش می رود. آنطور که از قبل درباره قلعه پرسیدم تعدا پله های آن را ۳۱۱ عدد عنوان کرده اند، بی اختیار شروع به شمارش پله ها می کنم. هوا بسیار مطبوع است و نیمه ابری، گاهی صاف شده و نور از میان شاخ و برگ ها نمایی متفاوت به این راهرو می دهد و گاهی هم ابری و تاریک. صبح تابستان است و هنوز گرمای خورشید و شرجی ساحل دست به دست هم نداده اند.
پله ها به دلیل کوتاهی مرا متوجه صعود نمی کنند و گویی مسیری با شیب ملایم را طی می کنم. نمای قلعه از پائین مرا به یاد فلک الافلاک در خرم آباد لرستان می اندازد. شاید اگر این قلعه اکنون تا این حد و اندازه تخریب نشده بود همان تمثال باشکوه را عیان می کرد. پس از طی مسافتی ۱۵ دقیقه ای در این مسیر زیبا، یکی از برج های نگهبانی قلعه بر فراز و پیش رویم قرار می گیرد. با دور زدن آن از سمت جنوب شرقی پا به محوطه باقی مانده از قلعه میگذارم.
مارکوه برای هر سلیقه ای جذابیت دارد
برای علاقه مندان به عکاسی چه با دوربین حرفه ای و چه با تلفن همراه این نقطه بهترین گزینه است. جای جای این مسیر پلکانی و نقطه به نقطه قلعه با چشم انداز بی تکرار آن حتما شارژ دوربین یا گوشی را خواهد ربود. توصیه می کنم حتما پاوربانک با خود داشته باشید. خیالتان هم بابت آنتن دهی گوشی همراه راحت باشد، این نکته را برای فعالان فضای مجازی به خصوص اینستاگرام گفتم. مکانی هیجان انگیز برای لایو، استوری و پست های رنگارنگ، پیشنهاد من یک عکس پانوراما از جلگه و دریای زیرپایتان است.
من که اهل این ورزش نیستم اما اگر شما عشق یوگا هستید اجرای حرکات آن در مکانی که تنها افق نامتناهی مقابل شما قرار دارد به خصوص در زمان طلوع خورشید آن هم در نقطه ای که تمام جلگه غرب مازندران زیرپایتان باشد، ۱۰۰ درصد تجربه متفاوت و تکرارنشدنی خواهد بود. اگر هم اهل ورزش های استقامتی هستید مسیر قلعه مارکوه با شیب ملایم و پلکان های کوتاه را حتما تجربه کنید.
اگر هم مسافرید و فقط برای تفریح و گردش آمده اید که چه بهتر، در تابستان لباس خنک، عینک آفتابی، کلاه و یک ظرف آب آشامیدنی اسباب ضروری این سفر مهیج و کوتاه برای شماست. کمی هم نترس که باشید می توانید در لبه یکی از برج ها نشسته و تمام دشت و دریا زیرپایتان را تماشا کنید، البته مراقب باشید ارتفاع سقوط اینجا دست کم ۱۰ متر است. راستش را بگویم من جرات این کار را نداشتم و تنها روی برج ایستادم. یادتان باشد قلعه مارکوه از هر چهار طرف خود منظره ای منحصر بفرد دارد.
بطور کلی بازدید از مارکوه بیش از آنکه یک سفر تاریخی باشد یک گردش تفریحی در طبیعت است چرا که امروز دیگر از شکوه قلعه چیز زیادی باقی نمانده و بیشتر کسانی که به دیدن قلعه مارکوه میروند تماشای مناظر از فراز کوه را قسمت دوست داشتنی سفر خود میدانند.
وجه تسمیه مارکوه
درمورد اسم قلعه باورهای مختلفی وجود دارد، جمعی بر این عقیده اند که وجود مارهای زیاد سبب گردید آن را مارکوه بنامند، روایت دیگری هم هست که میگوید کلمه مار به ماردها برمیگردد، یعنی اقوامی که پیش از ورود آریاییها به ایران در تنکابن امروزی زندگی میکردند که اکنون به قلعه مارکوه شهرت یافته است. نظریه دوم اما بیشتر به واقعیت نزدیک بوده و در میان اهالی تاریخ مشهورتر است.
ملاقات مرد تنهای شب
در مسیر رفتنم به قلعه مارکوه در توقفی کوتاه در روستای نیاسته محل زندگی حبیب محبیان که در سن ۶۸ سالگی بر اثر ایست قلبی در روستای محل اقامت خود یعنی نیاسته دارفانی را وداع گفت، سر زدم.
دکل مزاحمی که توی ذوق میزند
در مسیر که قدم میگذارید با طبیعتی بکر روبرو میشوید. حصار و باغهای مردم همگی هماهنگ با پلکان قلعه و چشمانداز طبیعی ساخته شده به شکلی که شما چندان متوجه نمیشوید کدام بخشها طبیعی و کدامیک باغ و زمینهای اهالی است. در این میان یک دکل مخابراتی بلندمرتبه دقیقا روی بنا نصب شده است. از رعایت نشدن حریم میراث ملی و تاریخی و آسیب دیدنش که بگذریم این سوال پیش میآید که راستی چرا اینهمه کج سلیقه هستیم؟ چرا با بیدقتی، تنبلی و بیتوجیهای به نماها و چشماندازهایی که ظرفیت بالقوهای برای گردشگری دارند آسیب میزنیم. اینهمه کوه، اینهمه فضا؛ اینکه راه حاضر و پایه آمادهای برای عَلم کردن یک دکل پیدا شده دلیل کافی است که دکل مخابراتی را روی بنای تاریخی نصب کنیم؟ و اگر واقعا نمیشد آن را هیچ جای دیگر نصب کرد لااقل راهی وجود نداشت تا کمی با محیط پیرامونش تطبیق پیدا کند و کمتر توی ذوق بزند؟
این پایان سفر به قلعه مارکوه بود، با اینکه در بازدید مارکوه ممکن است ۲ ساعتی را بدون مغازه و امکانات بگذرانید اما منظره از ارتفاع ۲۶۰ متری به دشت واقعا خارق العاده است. اگه از آنهایی هستید که همسفرهایتان حوصله پیادهروی نداشته و تمایلی برای دیدن مکان های تاریخی ندارند این یک پیشنهاد خوب برای چند ساعت گشت خارج از شهر است که بخاطرش کسی غر نخواهد زد و با عکسهای ناب در نهایت همه راضی بازمی گردند.
گزارش از: نوید ساداتی خبرنگار ایسنا مازندران