پایگاه خبری چهاردانگه: دیروز جمعه ۲۳ مهرماه مصادف با ۱۵ اکتبر روز جهانی عصای سفید و روزی بود که همه ما باید تلاش کنیم تا توجه جامعه به نابینایان روشندل و افراد کم بینا معطوف گردد. بویژه اینکه به موازات افزایش جمعیت، سوانح و حوادث و بیماری های نوظهور در سه دهه اخیر و همچنین به دلیل ۸ سال جنگ تحمیلی تعداد این افراد در جامعه رشد قابل ملاحظه ای داشته است و همین موجب شد امروزه رویکرد آموزشی کشور که سابقاً این افراد را در محیط های بسته و در مراکز آموزشی خاص نگاه می داشت تغییر کرد و روشندلان در مدارس عادی و در میان دانش آموزان سالم، درس می خوانند و به دانشگاههای عادی می روند و این روش ارتباط این افراد را با جامعه تسهیل می کند و جامعه را نیز با مشکلات آنان آشنا می سازد.
به مناسبت روز جهانی عصای سفید، سراغ یکی از روشندلان موفق چهاردانگه ای رفتیم. فردی که علیرغم این محدودیت جسمانی، در کارنامه خود حضور در اردوی تیم ملی، تحصیلات عالی دانشگاهی و فعالیت های فرهنگی را دارد.
آقای احمدی ضمن تبریک روز عصای سفید به شما و همه روشندلان عزیز خودتان را برای خوانندگان بشیر معرفی کنید؟
– با سلام به شما، همکارانتان و خوانندگان روزنامه بشیر من محمدجعفر احمدی سنوری متولد ۱۳۵۴ هستم کارمند کمیته امداد استان مازندران، ساکن ساری و دو فرزند دارم.
آقای احمد درخصوص شکل نابینایی خودتان بگویید و اینکه آیا از بدو تولد نابینا بودید؟
– نه، من یک نوجوان سالم، پرانرژی و شاد بودم در سن ۱۳ سالگی از بلندی افتادم و عصب بینایی من آسیب دید و چشمانم تار شد و حدود یکسال طول کشید تا کامل دیدم را از دست دادم.
تحمل این مسئله برای شما سخت نبود؟
– قطعاً بسیار برایم دشوار بود. تصور کنید یک نوجوان ۱۳ ساله پرتحرک و بازیگوش به این شکل محدود شود. تحمل این حقیقت برای خیلی دشوار بود تا اینکه به تهران رفتم و در مدرسه مخصوص افراد نابینا و کم بینا حاضر شدم و با این افراد ملاقات کردم و کم کم با شرایط خود مأنوس شدم و در یکی از دبیرستان های تهران دیپلم گرفتم به تیم ورزشی گلبال راه پیدا کردم و ۳ دوره قهرمان کشور شدم و به اردوی تیم ملی دعوت شدم و بعدها در کمیته امداد سمنان مشغول به کار شده و امروز ۲۰ سال سابقه کار دارم ضمن اینکه ترم آخر دانشجوی کارشناسی علوم اجتماعی در دانشگاه پیام نور ساری هستم.
پس امروز از وضعیت خود شکایتی ندارید؟
– ابداً من هم زندگی بینایی را تجربه کردم و هم دنیای نابینایی را و امروز هم می دانم به عنوان یک نابینا محدودیت هایی دارم اما با این قضیه کنار آمدم و الآن بسیار راحت هستم. البته حمایت های پدر و مادرم و بعدها همسرم از من بسیار ارزشمند بود همانطور که گفتم آنها مرا به تهران و به جایی بردند و من در آنجا با افرادی آشنا شدم که در تاریکی مطلق بودند ولی شاد بودند و هم نشینی من با آنان و مشورت گرفتن من از آنان بسیار سازنده بود.
آقای احمدی مشکلات این قشر در دنیای پرشتاب و ماشینی امروز چیست؟
– مشکلات نابینایان در استان مازندران و شهر ساری زیاد است. مناسب سازی پیاده روها، خیابان ها، پارک ها و حتی دستگاههای ATM برای روشندلان به درستی انجام نشده است هر چند نگاه مردم در سالهای اخیر بسیار تغییر کرده و اگر در گذشته مردم با دیدن یک نابینا فکر می کردند گدا است ولی امروزه اینگونه نیست و خود این افراد، روشندلان عزیز نیز خودشان را ثابت کردند و در همه عرصه ها حضور دارند و این خیلی خوب است.
مشکل دیگر نابینایان بحث اشتغال است و با توجه به محدودیت جسمانی این افراد و با توجه به این حقیقت که روشندلان نمی توانند در هر شغلی به کار گرفته شوند انتظار از دولت و سازمان های متولی می رود که دقت و حساسیت بیشتری برای این قشر داشته باشند.
مشاغلی مثل معلمی، تلفن چی، کامپیوتر و مشاغلی که فرد پشت میز کار می نشیند و فعالیت می کند برای این افراد مناسب است ضمن اینکه گران ترین و قوی ترین وکیل کشور – دکتر علی صابری – از روشندلان کشور است و غالباً پرونده های ادارات و وزارتخانه ها را می پذیرد. البته اگر یک نابینا وکیل دعاوی باشد یک منشی مخصوص همراه خود دارد که اسناد و مدارک را در جلسات رؤیت و برایش قرائت کند.
به هرحال از دستگاههای متولی، بهزیستی، آموزش و پرورش می خواهم توجه بیشتری به این افراد داشته باشند.