شهید اسماعیل پناهی فرزند رحمان از روستای بالاده، از توابع دهستان چهاردانگه بخش چهاردانگه در زمستان سال ۱۳۴۱ در یک خانواده مذهبی و عیالوار دیده به جهان گشود و به علت تقارن تولدش با عید سعید قربان نام وی را اسماعیل نهادند. اسماعیل پس از سپری نمودن تحصیلات و اخذ دیپلم در بهشهر، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بندر ترکمن درآمده و از آن نمونه پاسدارانی بودند که تنها به عشق الله و پاسداری از دین و به پیروی از قائد و امام خود همیشه پا در رکاب بودند، اخلاق و رفتار و منش و کردار ایشان در زندگی الگو و نمونه ای برای همه ما است. شهید پناهی با شروع جنگ تحمیلی چندین بار به مناطق جنگی اعزام شده و سرانجام در مرحله اول عملیات طریق القدس که منجر به آزادی خرمشهر گردید بر اثر اصابت ترکش خمپاره در جاده آبادان – خرمشهر در تاریخ ۱۰ اردیبهشت۱۳۶۱ به فیض شهادت نائل آمدند و پیکر پاکش در بهشهر تشییع و در حیاط حسینیه باب الحوائج روستای لَلِـه مرز شهرستان بهشهر (محل سکونت خانواده اش) به خاک سپرده شد.
وصیت نامه شهید اسماعیل پناهی:
بسم الله الرحمن الرحیم
«انا فتحنا لک فتحاً مبینا ». با درود بی پایان به منجی عالم بشریت مهدی موعود (عچ) و با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی مان امام خمینی و با درود به تمامی شهدای انقلاب و جنگ بخصوص دفتر مرکزی حزب و نخست وزیری . سپاس خداوندی را که چهان به این عظمت و شکوه و جلال را دانشکده ای برای حرکت و تربیت صحیح افکار جهانیان قرار داد و عالم را دانشگاهی ساخت که شاگردان انسانی در میان ین دانشگاه فنون مختلف تکامل انسان را تحصیل کنند. امروز که بیاری امام زمان (عج) چرخ عظیم انقلاب اسلامی مان پر تحرک و سریعتر شده مسولیت شما امت حزب الله در قبال این انقلاب بیسار زیاد می باشد . چه با گروههای که از شروع ، پیروزی انقلابمان توانسته حرکتهای ضد انقلابی خودشان برای نوکری امریکا جنایتکار خامشان بتواند چرخ این انقلاب راکند و از حرکت باز بدارند . اما این منافقین و کوردلان ضد خلق به خدا ؛ کورند و نمی فهمند که مجاهدان انقلاب اسلامی تا آخرین قطره خون خود را در راه استقرار حکومت پایدار و پویای الله ویاری روح خدا این بزرگ رهبر نستوه نثار خواهند کرد. مانور شیطان بزرگ امریکا و همه شیطان ها ی کوچک را با جریان سرخ سیل خون خواهیم کرد و شعار توحید را با تمامی وجود در سراسر جهان فریاد خواهیم زد وای به حال شما منافقین که توانستید با ابلهانه و پست ترین اعمالتان فرزندان پاک اسلام و امام را ترور کنید . دیگر مرگتان فرارسیده و زمانی زیاد نمانده که نابود شوید و دیدید که با این اعمال ننگین تان ملت شمارا شناخته و دوست و دشمن خود را بشناسد . دوست دارم و تصمیم گرفتم که وصیتنامه ام بسیار ساده و روان باشد وابتدا درد و دل خودم را با شما برادران پاسدار آغاز نمایم پاسداری که امام عزیز می فرماید «ای کاش من هم یک پاسدار بودم » پاسداری که آرزویش جز عشق و شهادت به معبودشان نیست . امروز شما باید پایگاهتان را درون ملت قرار دهید که بهترین جایگاهاست اگر از قلب این ملت بروید و در هر دژ دیگری که بظاهر محکمتر است جای بگیرید مطمئناً بدانید با شکست مواجه خواهید شد . اگر خوشرفتاری با ملت حزب الله نکنید و اگر با خدا نباشید سقوط شما حتمی است و در دل ملت جا ی گرفتن همانا مکتبی و مذهبی بودن شما مصداق پیدا خواهد کرد . هرگونه حرکت شما فقط برای رضای خدا باشد خوابتان ، کارتان، مطالعه تان ، استرحتتان همه اینها باید خدایی و الهی باشد همیشه سعی کنید با چهره خندان و با زبان گرم قیافه خوش و با حال تواضع خضوع باشد . برادران ، شما مقام دارید واقعاً قدر خودتان را بدانید و در آن مقام عظیم پاسداریت باید پاسدار باشی آن پاسدار باشید که امام زمان ونائب بر حقش می خواهد چقد ر زیبا و جالب فرموده امام عزیز مان «ای کاش من هم یک پاسدار بودم » آیا هیچ فکر کرده اید که چرا امام اینچنین جمله ای فرموده اند سعی کنید بیشتر روی این مسئله فکر کنید و آن موقع است که خواهید فهمید امام چه فرموده اند . نماز شب را حتماً به پا دارید روزها همچون شیر شجاع و شبها همچون زهدان علی باشید و نماز جماعت ودعای کمیل رادر داخل سپاه بهر طریقی که شده برگزار نمائید . هرگز بخاطر یک مسائلی جزئی از همدیگر کینه بدل نگیرید و کینه بدل راه ندهید .سعی کنید الگو و نمونه باشید برخوردهایتان چه در داخل سپاه و چه در بیرون سپاه (جامعه ) در همه ابعاد اسلامی واصولی ودر مرحله عالی باشد هرگز از تشکیلات عالیه سپاه گریزان نباشید و حالت جاذبه داشته باشید. نظم و انظباط را باید خودتان در داخل سپاه حکمفرما کنید اگر کارهایتان در رابط با مطابقت تشکیلات سپاه قوی باشد هرگز شکست نمی خورید و زمانی که شکست می خورد که خود محو باشید . اگر مسولیتی به شما در داخل سپاه واگذارده شد تا آنجایی که درتوان دارید باید انجام وظیفه نمائید . هرگز احساس خستگی نکنید . روی کارهایتان منظم دقیق عمل کنید.
اما تو ای پدر گرامی : از شما باید بی نهایت تشکر کنم . چون موقع خداحافظی بسیار خوشحال بودید و افتخار می کردید وهمیشه می گفتی هر چه خدا خواست همان خواهد شد روحیه شما فوق العاده رضایت بخش ودلپذیر بوده واقعاً برایم آن پدری بودی که من می خواستم اما چه زجرهای و چه مصیبتها و بلاها به سر شما آوردم ولی امید وارم که با خبر شنیدن شهادت فرزندتان خوشحالی دو چندان شود و باید به خودت بقبولانی که این آرزوی دیرینه من بود.این چیزی است بارها از زبان و دهانم می شنیدی و همیشه بشما می گفتم که خودتان را آماده سازید همیشه آماده دیدن فرزندتان غرق در خون باشید . هرگز گریه و زاری نکن اگر خدای نکرده گریه کنی آن منافق ابله دشمن از خدا بی خبر جز خوشحالی چیز دیگری ندارد و روح همه شهدا دگرگون خواهد شد. خندان و خوشحال باش به همه تبریک بگو در میان مردم باش ودر پیشاپیش تابوتم حرکت کن بلند بگو شهیدان زنده اند الله اکبر ، مرگ بر منافق نامرد . به مردم بگو این خون پسرم فقط برای رضا خداست و این شهید به همه تعلق دارد . هرگز با مردم پست و دروغگو نشست و برخاست نداشته باش.
اما تو ای مادر مهربانم : مادری که سراسر عمرت را با سختی و رنج و مشقت و ناراحتی طی و سیر کردی و در بدترین موقعی ما را شیر دادی و بزرگ کردی حتماً و یقیناً در انتظار ثمره درختهایت بودی ولی ثمره من حقیر همان خون پاک و مطهرم می باشد. مادر گرامی ام ، مادری که بی نهایت تو را دوست داشته و به خودم محرمی کردم ، اما تو چقدر آرزو داشتی که فرزندت یکروزی داماد شود و به حجله برود و خیلی پیشنهاد ها به من نمودی ولی جوابت را طور دیگری می دادم . طوری که هرگز این لیاقت را در من بوجود بیاورد که بتوانم برای همیشه مهمانش باشم . مادر جان به همه بگو که فرزندم عاشق مستی بود که بی نهایت دنبال معشوقش می گشت وسعی می کرد همیشه خودش را به او برساند . مادر عزیزم نمی دانم که موقع خبر شنیدن شهادت فرزندت چه حالی خواهی داشت . ولی همین قدر می دانم که خیلی خدا را شکر خواهی کرد راستی عزیز من نکند گریه کنی انشاء الله که گریه نمی کنی . لباس سیاه نپوشید . جواب تبریک مردم را با چهره خندان و پر از امید بده . به مردم با برخورد هایت روحیه بده . هر وقت خواستی گریه کنی باید برای سالار شهیدان حسین (ع) گریه نمایی و در مراسمهای سوگواریم بی جهت خرج نکنید و دولت رااز این نظر کمک نمائید و مراسم را بسیار ساده وابتدائی برگزار کنید. مادرم اگر چه در این دنیای فانی نتوانستم فرزند خوبی برایت باشم ولی امیدوارم در آخرت آن فرزند لایق باشم راستی مادر جان در سر نماز هایت حتماً امام را دعا کن چرا که این پیام هر رزمنده حزب الله و در خط امام می باشد . به خانواده شهدا زیاد سرکشی کن و با آنها ارتباط نزدیکی برقرار کن .راستی هر وقت غم عالم دلت را فرا گرفت بیا برسر مزارم و دلت را خالی کن شبهای جمعه حتماً به سر قبرم با یک شمع بیا . چرا که شهید همچون شمع آگاهانه و عالمانه می سوزد و دیگران به خودش فرا میخواند . پیام من به شما خواهران عزیزم : این است که باید در همه شئون حجاب اسلامی و پوشش اسلامی را بی نهایت رعایت کنید . برخوردتات با مردم و بچه هایتان خوب و سازنده باشد و همچون بی بی زینت (ع)
که غم برادر را د ر دل داشت می غرید و پیام برادرش حسین (ع) را به همه جا سر می داد باید همچون کوه پرصلابت و مقاوم باشید . اما وصیت من به شما برادران عزیزم این است که اولاً امیدوارم توانسته باشم برادر لایق و خوبی برای شما بوده باشم ف ثانیاً اگر از این بنده حقیر کوتاهی و بی تربیتی کدورتی دیدید به بزرگواریتان مرا مورد عفو و بخشش قرار دهید . برادرانم هرگز دست از دین پر صلابت اسلام نکشید . یک لحظه از خدا و پیامبر (ص) و قرآن غافل مباشید . نمازتان را به موقع بخوانید و در کارهایتان که انشاء الله برای رضای خداست مخلص و فداکار و کوشا باشید. حتماً راه مرا که خط اصیل اسلام است ادامه دهید . راستی فرزندتان را حتماً به حوزه علیمه یا به سپاه بفرستید و از همان بچگی آنها را نمازخوان ببار بیاورید . واقعاً باید نمونه و اسوه باشید .همیشه قرآن بخوانید و با دست پر و مسلمان از دنیا بروید . راهم را که همان راه امام حسین(ع) است ادامه دهید . انشاءالله…
آرزو دارم به آنجائی که سفر کنم که برادرانم شعبان ، اسماعیل و قربان عزیزم رفتند. پدر گرامیم به مردم بگوئید که میخواهم فرزندمان را در حیاط حسینیه دفن نمایم .حتماً این کارتان عملی شود . همه شما را بخدای بزرگ می سپارم به امید پیروزی رزمندگان اسلام به لشکریان کفر صدامی وبه امید روزی که مسلمانان بروند در قدس نماز بخوانند انشاء الله …
اسماعیل پناهی بالادهی
والسلام ۲۱ فروردین ۱۳۶۱