به گزارش خبرنگار پایگاه خبری چهاردانگه، در این هفته کارگاه مستندسازی برای هنرمندان در شهر ساری برگزار شد. در این کارگاه آموزشی مهدی زمانپور کیاسری، هنرمند چهاردانگه ای عرصه مستند کشور تجربیات خود را برای هنرمندان عرصه فیلم سازی در حوزه مستند به اشتراک گذاشت. مباحث مطروحه در کارگاه مستندسازی برای هنرمندان ساروی به شرح ذیل می باشد:
ما همیشه تعریف نما، شات و پلان را اینگونه شنیدیم؛ ثبت تصویر از لحظه ضبط دوربین تا قطع آن و نما کلمۀ فارسی، شات کلمۀ آمریکایی و پلان نیز فرانسوی است. امّا واقعیت اینست که فرانسویها پلان را اینگونه تعریف کردند؛ ثبت یک رویداد از لحظه ضبط دوربین تا قطع آن.ثبت رویداد یعنی ثبت تصویر معنی دار و به عبارتی تصویری که با فکر و هنر خلق شده است.پس، پلان با ثبت تصاویر بی معنی بوجود نمیاید.
مستند با فیلم مستند نیز تفاوت دارد. وقتی کلمۀ فیلم را بکار می بریم، حتماً باید هنر در آن وجود داشته باشد. هنر ثبت واقعیتهای ذهنی ست. هنر یعنی به بهترین شکل زندگی کردن و به قول ارسطو؛ هنر کامل کردن چیزیست که طبیعت از تکمیل آن ناتوان است.
هنرمند باید در فیلمش تفکر را در ذهن مخاطب برانگیزاند. هنرمند به واسطه هنرش، زاویه دید جدید از جهانی به مخاطب می دهد که این جهان قبلا برای او تا حدودی آشنا بود.
در فیلم، تصویر قبل از هر چیز دیگر اهمیت دارد. پس قبل از هر چیزی به فکر تصویر باشیم. ابتدا به این فکر کنیم که اگر قرار باشد فیلم ما دیالوگ، مونولوگ، نریشن و موسیقی نداشته باشد، آیا می توانیم با ارائه تصویر، حرفی برای گفتن داشته باشیم! چون قرار است برای رسانه تصویری فیلم بسازیم نه برای رادیو. حال اگر توانستیم بدون صدا، تصویری گویا و زیبا خلق کنیم و پیام خود را به شیواترین شکل ممکن ارائه کنیم، یک گام به جلو هستیم و شاید حتی دیگر نیاز به صدا هم نداشته باشیم.اگر اینگونه فکر کنیم تصاویر بهتر و با معناتری ثبت خواهیم کرد.
برای موسیقی هم سعی کنیم حتی الامکان از موسیقی طبیعت استفاده کنیم. از صدای آب، باد، رعدو برق، باران، صدای پرندگان، حیوانات، نوای نی چوپان، اواز خوش ادمها و یا صدای رادیو و تلویزیون که می تواند پلی باشد تا به بهانۀ آن از موسیقی مورد نیاز به شکل غیرمستقیم بهره مند شویم. در نهایت اگر نیاز برطرف نشد اهنگسازی کنیم.
در فیلم سعی کنیم، از پلان خنثی که هیچ کمکی به ما نمی کند و فقط زمان فیلم را طولانی می کند دوری کنیم و سعی کنیم در یک پلان تا جایی که ممکن است چند رویداد مهم را جای دهیم و به عبارتی پلانمان را چندلایه کنیم و بالاتر از همه اینگونه به آن بنگریم که هر پلانی میتواند ظرفیت یک فیلم کوتاه مستقل را داشته باشد.
یکی از ضعفهای ما در برخی از فیلم های مستند این است که روح در مستندمان جاری نیست و این به فیلم ما آسیب می رساند. حضور دوربین حس و همه چیز مصنوعی می شود. مثلاً، قبل از ورود دوربین، خانواده ای که با حس و حال بودند، می خندیدند و زندگی طبیعی خود را داشتند با حضور دوربین تغییر میکنند و بهمراهش همه چیز رنگ میبازد و مصنوعی می شود.
پس تا وقتی که با کاراکتر فیلم ارتباط صمیمانه و طبیعی برقرار نشده و به حس و حال واقعی که بخشی از فیلم مستند است، دست نیافتیم شروع به تولید نکنیم.
به دنبال سوژه های خاص و بکر باشیم و یا سوژه هایی که کمتر به آن پرداخته شده است بپردازیم.پرداختن به سوژه های تلخ بدون سیاهنمایی و بدون پیش داوری و به امید تاثیر گذاشتن بر مخاطب خوب است.
مستندساز میتواند به شکل هنرمندانه به یک معضل و مشکل در جامعه بپردازد و میتواند راهی برای حل آن مشکل ارائه دهد و یا لااقل ناامیدانه به آن نگاه نکند تا شاید راهی از سوی مخاطب برایش پیدا شود.
این را هم، همه مستندسازان ما میدانند که بیگانگان برای حل مشکل ما ، هیچ کمکی نخواهند کرد و فقط نگاهشان به ما تغییر خواهد کرد و به همین خاطر سوژه هایی که ممکن است آبرو و اعتبار مردم منطقه و کشورشان را زیر سوال ببرد به انها ارائه نمیدهند. در این چند سال اخیر، مستندی که قصد سیاهنمایی داشته باشد ندیدم. بعضی فکر میکنند هر مستندی که تلخ است، نباید تولید شود.
خیلی از اتفاقات در جامعه تلخ است که به شکل هنرمندانه توسط فیلمساز ساخته میشود و مشابه این تلخی در هر جامعه ای از دنیا نیز وجود دارد و مختص کشور ما نیست. به عنوان نمونه مستند رویای دم صبح آقای اسکویی، فیلمی است که به هنرمندانه ترین شکل و بسیار صمیمانه به آن پرداخته شده است و مخاطبین جشنواره های خارجی قطعا از دیدن آن تاثیر مثبت میپذیرند.
مستندسازی که به دنبال کشف حقیقت هست و بعضاً سالها وقت صرف می کند تا به نتیجه برسد با عشق است که به مقصد میرسد، چون هیچ پولی نمی تواند بهای چند سال زندگی وی را بدهد.
سینمای مستند تا کنون به این نام بوده؛ سینمای آزاد، سینمای اندیشه و خارج از گیشه که مخاطبینش خاص هستند و اکنون باید تلاش کرد تا علاوه بر مخاطب خاص، مخاطب عام را هم جذب کند و تلاش کنیم فیلم مستند را به گونه ای بسازیم که حتی مخاطبین سینما بجای فیلم داستانی، فیلم مستند را انتخاب کنند.
اخلاق حرف اول را در سینمای مستند میزند و با همین اخلاق مستند سازان ماست که سینمای مستند ما، سینمای پاک نام گرفت.