امیر غدیر به همراه بانویی بی نظیر، در تکاپوی اداره وداعی ماندگار با رسولی بزرگوار، میزبان عزادارانی بود که با تصور عمری جاودانه برای آن وجود شریف، نمی خواستند چنین وداعی را باور کرده و یا حتی با پذیرش این وداع غم انگیز و ماتم خیز، همه چیز را تمام شده فرض می کردند و گمان ساده آنها بر این بود که با فقدان پیامبر اعظم(ص)، اسلام نیز به پایان راه رسیده و آنها باید با دستاوردهای نبوی نیز وداع کنند و از این رو، دغدغه اصلی و بارز وصی و نیز بازمانده اصلی آن حضرت، تصحیح این باور نادرست و ناامید کننده بود که اگر چه پیامبر گرامی اسلام(ص) رفت، اما خدای پیامبر(ص) هست و دین پیامبر(ص) با میدان داری و ولایت و خلافت وصی پیامبر(ص)، استمرار خواهد یافت!
اما در بیرون از مسجد شریف نبوی، سقیفه بنی ساعده میزبان وارثان خشن و کاذبی بود که تحت عناوین غلط انداز مهاجرین و انصار و با صراحت و جسارت کفرآلود، به جنگ غدیر خم آمده بودند و توافق محوری آنها، مخالفت با خلافت امیرالمومنین علی(ع) بود و تنها راهش نیز ایجاد تشکیک در میزان تدبیر و جاافتادگی و نیز شبهات حاشیه ساز دیگر بود تا در افکار عمومی تردیدی بوجود آورند که امام علی(ع) گزینه مناسبی برای رهبری حکومت اسلامی نیست و مراسم الهی غدیر و نیز تأکیدات مؤکد پیامبر اعظم(ص) نیز فاقد اعتبار لازم برای اقناع افکار عمومی و یا خواص فرهیخته نمایی است که در این برهه ها بجای ولایتمداری، عمدتاً به دو پهلوگویی و طعنه پردازی روی آورده تا موقعیت و محبوبیت خود را در جامعه حفظ کنند، حتی اگر در این شرایط، امام علی(ع) و یا حضرت فاطمه زهرا(س) قربانیان اصلی باشند و یا اسلام در خطر باشد!
جوانی، نسبت بسیار نزدیک با پیامبر(ص)، خشونت در جنگ ها و خاطره تلخ اقوام عرب از آن حضرت، شوخ طبعی، تندروی، وجود ریش سفیدان بارزی چون یار غار در میان اصحاب، تأمین انتظارات انصار، عدم توافق مهاجرین و دهها عنوان ریز و درشت خودساخته دیگر، موجب اجماع سقیفه نشینان غاصب در غصب جایگاه خلافت از امام علی(ع) و نصب دیگری شد و برای جاانداختن چنین مصوبه غلطی، بیعت گرفتن از امام علی(ع) در مسجد و در جمع مردم در دستور کار قرار گرفت!
امام علی(ع) به همراه دختر گرامی پیامبر(ص) و عده ای معدود از اصحاب که مبتلای ارتداد نشده بودند، پیکر شریف آخرین رسول الهی(ص) را تشییع و به خاک سپردند و سپس در خانه نشستند تا آغازگر اختلافی نباشند که تا قیام فیامت دامن اسلام و مسلمین را بگیرد و از قدرت آنها بکاهد!
اما اجرای مصوبه نحس سقیفه که موجب مراجعت دسته جمعی به رهبری یکی از بنیانگذاران سقیفه به بیت امام علی(ع) منجر گردید، همه چیز را بهم ریخت و مقاومت حضرت فاطمه(س) در برابر این درخواست گستاخانه، جنگ پایان ناپذیر غدیریان را با سقیفه نشینان رقم زد و مظلومیت شیعه با مصدوم شدن اولین شهیده ولایت آغاز شد!
کسی می بایست در برابر این زیاده خواهی ها قد علم می کرد!
کسی می بایست غدیرخم را دوباره به مردم یادآوری می کرد!
کسی می بایست توجه مردم را به سفارشات رسول گرامی اسلام(ص) جلب می کرد!
کسی می بایست پیه بدنامی به تن می مالید و از تهمت ها به جان استقبال می کرد!
کسی می بایست جلوی غربت زودرس اسلام و خاندان رسالت(ص) را سد می کرد!
کسی می بابیست سند زنده حقانیت امام علی(ع) را برای استقرار در کرسی خلافت رو می کرد!
کسی می بایست بغض فروخورده امام علی(ع) را به گوش یکایک مردم فریاد می کرد!
کسی می بایست جلوی این تهاجم را می گرفت و خود را قربانب ولایت می کرد!
کسی می بایست از پشت سنگر مظلومیت و اشک، به شقیقه سقیفه شلیک می کرد!
کسی می بایست با اهدای جان خویش، بین رسالت و ولایت پیوند زده و افکار عمومی را هدایت می کرد!
او کسی نبود بجز فاطمه(س)، همان بانویی که پیامبر گرامی اسلام(ص) او را به هنگام ولادت ریحانه و پاره تن خویش نامیده و به هنگام شهادت، یاس کبود امام علی(ع) لقب گرفته شد!
فاطمه ای که در سکوت و روزگار قحطی فریاد، فریاد کرد!
فاطمه ای که در غربت و تنهایی ولایت، قیام کرد!
فاطمه ای که در جامعه خیانت شده، امانت داری کرد!
فاطمه ای که در اوج عزت، هیهات من الذله را شعار خویش کرد!
فاطمه ای که فاضله تاریخ و عالمه بی بدیل جوامع بشری تا همیشه باقی ماند!
فاطمه ای که در بیت الاحزان تاریخی اش، راه دفاع از ولایت را به همه نشان داد!
فاطمیه، فرصتی برای اشک ریختن های هشیارانه ای است که در قطره قطره از آن، می معرفت به مشتاقان ولایت می نوشانند و خروجی هر مجلس از آن باید به تطهیر جان هایی منجر گردد که در غفلت های خویش، بیش از آنکه غدیری باشند و در بیت الاحزان با فاطمه(س) همنشینی و در چاهها با علی(س) همدردی کنند، بخاطر قدرت طلبی ها و دنیاگرایی ها، به فرهنگ سقیفه و همراهی با ولایت ستیزان، نزدیک ترند!
فاطمیه، مراسم ولایت پذیری است و کسی نمی تواند در فاطمیه بنشیند و باز هم معترض و متعرض به جایگاه رفیع و آسمانی همان ولایتی باشد که میراث علی(ع) است و فاطمه(س) اول شهیده آن است!
فاطمیه، مادر عاشوراست و فاطمه(س)، آموزگار شهادت در راه ولایتی است که حسین(ع)، در خیمه کربلایی اش بر آن تکیه می زند و با ندای “هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنی”، همه ولایتمداران را به یاری دین جدش می خواند و از این رو ما هرگز حق نداریم با سطحی گرایی، ذکرهای توخالی، روضه ها و مداحی های خرافی و غیر مستند و یا با ادعاهای بی عمل، فاطمیه را از حالت و ابهت عاشورایی آن تهی سازیم!
ما باید در فاطمیه، فاطمه(س) را بشناسیم و با درک درست از شخصیت این بانوی دو عالم و نقش آفرینی استثنایی در رهبری امت برای استقرار آنها در سنگر امامت و ولایت، سبک زندگی فاطمی را در همه ابعاد از جمله در جلوه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی الگو قرار داده و تجربه کنیم و باید بدانیم که فاطمه(س)، عملی ترین الگوی انسانیت برای تعالی تا خداگونگی است و حیف است که در مکتب خویش، شخصیت بی بدیلی همانند فاطمه(س) داشته باشیم و خود دارای شخصیت پایین دست انسانی باشیم و نتوانیم با استفاده از این الگو، خود را بالا کشیده و مقام قرب الهی را تجربه کنیم!
فاطمیه، معراج است و ما باید در معراج فاطمیه، تا مقام فاطمه(س) عروج کنیم و کسی که در فاطمیه به درک فاطمه(س) نایل نمی شود، مغبون و زیانکار است و برای رسیدن به چنین تعالی ولایی، باید پله های فاطمی را یکی یکی طی کنیم!
به هر حال پله معرفت، پله انسانیت، پله طهارت، پله شجاعت، پله اطاعت، پله ارادت، پله قرابت، پله عبادت، پله عبودیت که در نردبان ولایت فاطمی قابل نامگذاری است، سیر و سلوکی است که در نهایت ما را به منزل و مقام فاطمه(س) رهنمون خواهند شد!
در پایان امیدوارم که فاطمیه را تماشاگه اسرار و ابعاد شخصیت حضرت فاطمه(س) بدانیم و ضمن درک دقیق و عمیق آنچه که از فاطمه(س) بیادگار مانده، بر همان اساس الگو گرفته و عمل کنیم و نگذاریم که نگاه ما اعم از مرد و زن به کسی غیر از اهل بیت نبوت(ص) دوخته شده و ما چشم و دل باخته کسانی شویم که علیرغم برخورداری از چهره و ظاهر انسانی، فاقد اصالت و سیره انسانی اند، فلذا در این رابطه باید احساس قلبی ما دوستی با دوستان فاطمه(س) و دشمنی با دشمنان فاطمه(س) باشد و ولایت و ولایت پذیری، دقیق ترین میزان و ترازو برای درک دوستان و دشمنان فاطمه(س) ایست که خود اولین و بزرگترین شهیده ولایت بوده و شیعه، موهبت ولایت را از فاطمه(س) به ارث برده است!
صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه-