به گزارش پایگاه خبری چهاردانگه ، روزنامه وارش، در شماره امروز خود به « دوگانگی صدا و سیما در قبال احترام به فرهنگ ها و قومیت های ایران » پرداخت و در مطلبی با عنوان « عذرخواهی ” سیما ” از آذری ها، سرافکندگی پیش مازندرانی ها » نوشت:
« برخی دوگانگی صدا و سیما در قبال احترام عملی به فرهنگ ها و قومیت های ایران انتقادات مردمی را در پی داشته است.
چند سالی است که شبکه یک سیما برای تعطیلات عید نوروز سریالی تحت عنوان پایتخت را به کارگردانی سیروس مقدم به نمایش می گذارد. اما از زمان شروع پخش اولین قسمت این سریال موج مخالفت ها با پخش این سریال آغاز شد و از توده های مختلف مردمی گرفته تا مسئولین رده بالای استان مازندران از جمله نماینده ولی فقیه در مازندران، معاون سیاسی امنیتی وقت استانداری، نمایندگان شهرهای مختلف مازندران در مجلس، ائمه جمعه و… اعتراض شدید خود را نسبت به ادبیات بکار گرفته شده در این سریال به خاطر « تمسخر و هجو زبان مازندرانی » و نیز « انعکاس نادرست سنت ها و آداب و رسوم مازندران» و «ناآشنایی تولیدکنندگان با فرهنگ استان» اعلام داشتند و بارها خواهان توقف پخش آن شدند. اما از این بابت مسئولین صدا و سیما نه عذرخواهی کردند و نه پخش آن را متوقف ، بلکه به دفعات به دفاع از این برنامه پرداختند و حتی با حمایت های خود موجب شدند این سریال برای تعطیلات نوروز در سالهای بعد هم ساخته شده و با عناوین « پایتخت ۲»، «پایتخت ۳» و «پایتخت ۴» از شبکه یک سیما پخش شود و حتی در ماههای گذشته نیز شایعاتی در خصوص ساخت سری جدید این سریال برای پخش در نوروز ۹۵ در رسانه ها مطرح شود.
در واکنش ها به پخش این سریال، هادی ابراهیمی معاون وقت سیاسی امنیتی استانداری مازندران با بیان اینکه « یکی از تاسفبارترین سوگیریهای رسانه ملی در هر یک از شبکههای سراسری، سوگیری قومی و ناسیونالیسمهای کور از جمله تعصبات دگماتیسمی شهری و تزریق شبهه برتری نژادی و یا همان آپارتاید شهری به نفع خود و علیه اقوام موجود در یک ملیت و یا شهرهای موجود در یک مملکت است» اظهار داشته بود: « عقدهگشائیهای اخیر در سریال پایتخت که متاسفانه عزت اجتماعی و فرهنگ قومی مازندرانیها را بهشدت هدف قرار داده و به غیرواقعیترین شکل ممکن به زبان، لهجه، رفتار، افکار، بافت خانوادگی، ارتباطات اجتماعی و اتفاقات محتمله در یک زندگی شمالی پرداخته، تنها و تنها یادآور تفکری آپارتایدگونه علیه هر قومیتی بجز قومیت تهرانی و یا قومیت منسوب به رسانهایهای پایتختنشین است! »
ابراهیمی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا مازندران اینک در اولویت تهاجم قومی قرار گرفته هم گفته بود: «این تفکر تا دیروز جهت ضدآذری و ضدگیلانی و تا حدودی هم ضدلری داشته، اما این روزها بخاطر دریافت جوابهای دندان شکن از سوی اقوام غیور یادشده، تغییر مسیر داده و مازنیها و لرها را بطور مستقیم هدف گرفته است و در سالهای اخیر در اکثر تولیدات سینمائی، سریالی، انیمیشنی، گزارشی، طنزی و لودگی در غالب شبکههای سرارسری رادیویی و تلویزیونی این رویکرد غلط به وضوح قابل رویت است و شاید علت دوم آن نیز، عدم استفاده کامل ما از ظرفیت های فرهنگی مازندرانی است که در سطح کشور به فعالیت مشغولاند…»
وی ادامه داده بود: «آنچه که بشدت مرا میآزارد، دوگانگی سیاستگذاری در رسانه ملی است که از یک طرف به افتتاح و راهاندازی و بودجهگذاری برای شبکههای استانی مبادرت می کند و از طرفی دیگر در شبکههای سراسری نبردهای نابرابری را در جهت تحقیر و تخریب و توهین علیه قومیتها و خرده فرهنگهای تشکیل دهنده فرهنگ ملی استارت زده و قلع و قمع فرهنگی را بیادگار میگذارند»
ابراهیمی در بخشی دیگر این مصاحبه اظهار داشته بود: « رسانه ملی بشدت توسط افکار عمومی رصد شده و یکایک استانها و اقوام موجود در کشور سهم حضور خود را در آن محاسبه و نوع نگرش به خود را آنالیز می کنند و نسبت به هرگونه کجروی گفتاری و رفتاری علیه خود و یا قومیت و فولکلور و نیز افکار و آرمانهای خویش حساسیت نشان داده و در مرحله آغازین اعتراض خود، مدیران ارشد استانی را تحت فشار شدید قرار داده و برای بهبود عاجلانه تضادها و پارادوکسها، زیرکانه و فعالانه به انتظار مینشینند که طبعاً در صورت عدم دریافت مطالبات بحق خود، اعتراضات قشری را در دستور کار خود قرار میدهند که طبیعی است ما نگران انتقال مرحله آغازین اعتراضات به مرحله پسین آن باشیم! »
وی در پایان اظهار امیدواری کرده بود که « رسانه ملی به خود آید و در دستوری موکد برای همیشه ساخت چنین سریالهای موهنی را متوقف ساخته و بر عکس با ارائه برنامههای حمایتی جدید، از مازندرانیهای همیشه سرافراز در تمامی صحنههای اعتقادی و ارزشی، دلجوئی نماید.»
کار بدان جا پیش رفت که عباراتی عجیب و غریب از جمله « تهرانیسم علیه قوم مازندران»، «تفکر استثماری در صداوسیما» و … در محافل رسانه ای و مردمی رواج یافت و نقل محافل شد. حتی حاج منصور ارضی مداح مشهور تهران هم از سریال پایتخت ۴ به شدت انتقاد کرد
.
آیت الله طبرسی نماینده ولی فقیه در استان مازندران نیز درباره این سریال گفته بود: «به سخره گرفتن قوم و فرهنگی که با تمام سختیهای زمان علوی بودن را پیشه کرده و در هشت سال دفاع مقدس خوش درخشیدند، ناشایست است.» او همچنین خواست تا «صدا و سیما از مردم مازندران عذرخواهی کند.»
تعدادی از نمایندگان مردم شهرهای مختلف مازندران در مجلس و ائمه جمعه هم لب به انتقاد از این سریال پرداختند و خواستار عذرخواهی مسئولین صدا و سیما از مردم مازندران و توقف پخش آن شده بودند.
پیش از نیز موجی از انتقاد از سوی نمایندگان و مسولان استان چهار و محال بختیاری نسبت به سریال “سرزمین کهن” ساخته کمال تبریزی به دلیل آنچه که آنان توهین به قوم بختیاری عنوان میکردند، به سوی عزت الله ضرغامی رئیس وقت سازمان صدا و سیما روانه شده بود. انتقادها تا جایی پیش رفت که ضرغامی دستور توقف پخش این سریال را صادر کرد و مجبور شد برای به دست آوردن دل بختیاری ها به مسجد سلیمان برود و با لباس بختیاری از مردم این شهرو سایر بختیاری ها عذرخواهی کند.
اما همین عزت الله ضرغامی رییس وقت صدا و سیما بر موضع خود بر ساخت سریال پایتخت و اعتراض ها به توهین این سریال به فرهنگ و زبان مازندرانی ها ایستادگی کرد و در مصاحبه ای با حمایت کامل از سریال پایتخت ۲، بر ساخت فیلم ها و سریال هایی با محوریت قوم های مختلف ایرانی تاکید کرد.
اما در روزهای اخیر نیز صدا و سیما داد یک قومیت دیگر کشورمان را درآورده و هموطنان آذری زبان ما به خاطر پخش یک برنامه مربوط به کودکان که توهین قومیتی در آن مطرح شده بود، به پخش این برنامه اعتراض کردند. ولی فرق این اعتراض آذری زبانان با اعتراض مازندرانی ها این است که اعتراض مازندرانی ها نتیجه نداد و صدا و سیما با بی اعتنایی به اعتراضات مازندرانی ها به کارش ادامه داد ولی در اعتراض هموطنان آذری زبان تقریبا تمامی ارکان صدا و سیما به لرزه درآمد و موج معذرت خواهی مسئولین ارشد آن از جمله سرافراز رییس سازمان صدا و سیما و نیز بگیر و ببند در رسانه ملی به راه افتاد.
اما ما مردم صبور مازندرانی عذرخواهی مسئولین صدا و سیما از هموطنان آذری زبانمان را درست و به جا می دانیم، ولی با دیدن چنین صحنه هایی یاد اعتراضات خود به ساخت و پخش سریال بی محتوای پایتخت می افتیم که سال هاست با لودگی در حال خنداندن مردم است. سریال آبکی پایتخت که با دستمایه قرار دادن فرهنگ و آداب و رسوم مردم مازندران درصدد جلب توجه مخاطبان خود در کل کشور بود، بدون توجه به اعتراضات افکار عمومی و فرهیختگان مازندران طی چندین سال و بدون دغدغه به کار خود ادامه داد.
اما چه شد که پخش برنامه ای کوتاه آنهم در سنین کودکان و نوجوانان از سیما اینهمه جنجال به پا کرد اما ساخت مجموعه ای که بیش از چهار سال آنهم در ایام نوروز به مازندرانی ها اهانت کرد توسط مدیران سیما نادیده گرفته می شود؟
آیا نباید به نتیجه نرسیدن اعتراضات مازندرانی ها را به ضعف مسئولین ارشد استان مازندران و نمایندگان مردم این استان در مجلس شورای اسلامی نسبت داد که سالهاست گفته می شود تیغ شان در سطح ملی در مقایسه با مسئولین و نمایندگان دیگر استان ها کُند و کم اثرتر است؟ آیا عقب ماندگی مازندران در بخش های مختلف، نتیجه کم اثری این آقایان نیست؟
اما به نظر می رسد که مدیران سیما با اتخاذ چنین رویکرد دوگانه ای در مسیر کاملا غلط و خطرناکی حرکت کرده اند چرا که چنین واکنشی، ناخواسته این پیام را برای مردم و قومیت های متنوع ایران دارد که شاید اعتراضات آرام و منطقی در مدیران رسانه ملی اثر ندارد و تنها وقتی که این اعتراضات به کف خیابان کشیده شود و در برگیرنده خشونت رفتاری باشد می تواند آنها را از خواب غفلت بیدار کند تا دست به اقداماتی جهت بدست آوردن دل معترضان بزنند.
متاسفانه برنامه ریزان، کارشناسان اجتماعی و اتاق فکر صدا و سیما از خویشتنداری و روشنفکری برخی از قومیت ها مانند مازندرانی ها سوءاستفاده می کنند. در حالی که اگر تناسب توزیع قدرت و ثروت را هم در جامعه در نظر بگیریم سهم هموطنان آذری از خوان گسترده قدرت و ثروت به مراتب بیش از مازندرانی ها است و این در حالی اتفاق افتاده است که از نظر روانشناختی “سندروم امپراتوری” یا میل به استقلال فکری در مازندرانی ها بنا بر شواهد تاریخی بسیار بیشتر از دیگر قومیت ها است، منتها به دلیل فهم مقوله میهن و ارجحیت مفهوم “ایرانشهر” بر دیگر مفاهیم و خرده فرهنگ های ناشی از آن همواره با از خودگذشتگی و چشم پوشی از کم سوادی و سوءاستفاده برخی از مدیران و برنامه ریزان رسانه ملی ،همه جای ایران را سرای خویش می دانند و برخی از حماقت ها را به بزرگی خود می بخشند.
پس از اتفاقات اخیر که پیش از آن هم تکرار شده بود و هموطنان لُر ما را هم به واکنش خیابانی واداشته بود به نظر میرسد که صدا و سیما باید با جذب افرادی که “سواد واقعی” دارند و می توانند نسبت به مقولات جامعه شناختی تحلیل درستی به برنامه سازان بدهند در راه اصلاح رفتار خود گام بردارد و یک رویه ثابت و مشخص را در برخورد با مردم همه جای ایران در پیش بگیرد و به خصوص به اصلاح و جبران توهین صورت گرفته به فرهنگ و قومیت مردم مازندران اهتمام ورزد.»