به گزارش پایگاه خبری چهاردانگه ساری به نقل از وارش نیوز،نهم دی ماه ۱۳۱۹ کودکی درساری متولد شد که پدرش برای مردم زیستن را به او آموخت.
دکتر سیدنصیر سینایی در سالهایی که روسها در شمال ایران جولان می دادند، رئیس بهداری ساری بود. در همان سالها بود که فرزندش خسرو به دنیا آمد و همت و تلاش پدر را برای خدمت به مردم می دید.
دکتر سیدنصیر سینایی با وجود آنکه امکان زندگی مرفه در تهران برایش فراهم بود هرگز ساری را ترک نکرد و با مردم شهر انس و الفتی دیرینه داشت.
او همواره می گفت که این شهر به من احتیاج دارد. همین عشق به مردم موجب شده بود که به ندرت شهر را حتی به منظور یک سفر تفریحی ترک کند.
طبیب دوست داشتنی و مهربان شهر، ۴۷ سال در میان مردم زیست و سرانجام در ساری به خاک سپرده شد. خسرو سینایی ماحصل زندگی درخشان طبیب سینایی است. مردی که سرنوشت او در سینمای ایران رقم خورد.
به صبوری شهره است
خسرو سینایی فارغ التحصیل کارگردانی و فیلمنامه نویسی از آکادمی هنرهای نمایشی و رشته تئوری موسیقی از کنسرواتوار وین است. او فعالیت سینمای خود را در سال ۱۳۵۸ با کارگردانی فیلم “زنده باد “آغاز کرد. فیلمی که هرچند موجب ورشکستگی وی شد اما توانست در جشنواره « کارلو و یواری» پذیرفته شود و نخستین جایزه جهانی را برای سینمایی پس از انقلاب به ارمغان آورد.
سینایی در سال ۱۳۸۷ موفق به دریافت نشان ویژه کشور لهستان از سوی رییس جمهور این کشورشد. او این نشان را به خاطر ساخت فیلم مستند “مرثیه گمشده” که روایت گر مهاجرت هزاران لهستانی به ایران در سال های ۱۹۴۱ و ۱۹۴۲ است، دریافت کرد.
لوح زرین بهترین کارگردانی در دومین دوره جشنواره فیلم فجر برای فیلم” هیولای درون” (۱۳۶۲) وسیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه در هجدهمین دوره جشنواره فیلم فجر برای فیلم عروس آتش (۱۳۷۸) نیز از افتخارات این فیلمساز ساروی است.
سینایی را می توان یکی از نجیب ترین شخصیت های سینمای ایران توصیف کرد که هرگز فکر جلای وطن به ذهنش خطور نکرده است. رسمی که به خوبی از پدر آموخته و همواره با دشواری و سختی ها کنار آمده و برای مردم فیلم ساخته است.
سینایی به صبوری شهره است، همچنان که به ادب و تواضع. نجیب زاده سینمای ایران از ۷۰ سالگی هم عبور کرده است و همچنان به آرمان ها وبه سرزمینش وفادار.
ساری سینایی می خواهد
با ورود مهدی عبوری به شهرداری ساری و شناختی که از عرصه فرهنگ و هنر داشت، عمارت شهرداری صاحب جایگاهی به نام معاونت فرهنگی شد.
فرهنگ درشورای شهر ساری نیز دغدغه شد و بودجه تخصیص یافته به آن به حدی رسید که سابقه نداشت. تحولات و رویدادهای فرهنگی در دوران فعالیت شهردار جوان ساری، برای مردماین شهرقابل لمس شد و امیدها را برای پایان سالها سکوت و رخوت فرهنگی زنده کرد.
فعالیتهای فرهنگی شهرداری و شورای شهر ساری منتقدانی نیزدارد ،اما باید پذیرفت که مرکز استان مازندران در مدیریت شهری خود، فرهنگ را تجربه نکرده بود و نمی توان انتظارداشت که مهندسی فرهنگی بی نقصی در تصمیم گیری ها محقق شود.
دغدغه شدن فرهنگ و هنر و تخصیص اعتبارات مناسب برای اجرایی شدن آن را می توان مهمترین دستاورد سالهای اخیر مدیران شهری در ساری توصیف کرد.
حال در آستانه سال جدید به نظرمی رسد که رویکرد فرهنگی شهرداری و شورای شهر ساری نیازمند تغییرات اساسی است.
نگاه شهردار در تحقق پروژه های عمرانی عظیم و ماندگار نظیر پروژه گردشگری تجن و بوستان ملل و تبدیل شدن ساری به قطب گردشگری می بایست به عرصه فرهنگ و هنر نیز تسری یابد.
پروژه ماندگار خسرو سینایی ،بهترین فرصت استثنایی برای احیای تاریخ یکصد ساله اخیر ساری و ساخت مجموعه ای با معماری قدیم این شهر است که همراه در تصمیم گیری های شهری مغفول مانده است.
هویت قدیمی درساری در حال فراموشی است و اثر ارزشمند سینمایی که فرزند این شهر است می تواند ساری را درابعاد ملی و بین المللی به بهترین نحو ممکن معرفی کند.
بی تردید مردم ساری اگر پی ببرند که شهردار و اعضای شورای شهر پولشان رابه جای برگزاری رویدادهای مقطعی و گذرا صرف پروژه ای سینمایی و تاریخی کرده اند از حمایت و همراهی دریغ نخواهد کرد.
پروژه سینایی ره آوردهای ماندگاری برای مرکز استان به همراه خواهد داشت و تحقق بخشیدن به آن تحولات تاریخی ،فرهنگی وگردشگری را برای ساری به ارمغان خواهد آورد.
حمایت شهرداری و شورای شهر از اثر فاخر سینایی با بازگشت سرمایه و هزینه نیز همراه است و جاذبه جدید و جذابی به نام شهرک تاریخی ساری را نیز در این شهر خلق خواهد کرد.
سهم استانداری مازندران را هم دراین حمایت نباید نادیده انگاشت. استاندار مازندران و معاون سیاسی -اجتماعی وی در رویدادهایی نظیر جشنواره یاس و وارش نشان دادند که به سینما علاقمندند.
بی تردید ورود استانداری برای حمایت از فیلمسازی که حرفها برای گفتن دارد ،می تواند گامی ماندگار در سیاستهای فرهنگی دولت باشد و امید ایجاد شده در دل اهالی سینما و خسرو سینایی را در عمل محقق سازد.
در حالی که در لهستان به فرزند ساری ، لقب شوالیه می دهند، اما در دیارش هیچ گاه از او یادی نمی کنند. لهاستانی قدرش دانسته اند و ساروی ها نه!
“یک عمر، یک راه ، یک شهر”
در روزهای نخست تاسیس بنیاد سینمایی فارابی، از او فیلمنامهای میخواهندکه بتوانند رسماً فعالیت فارابی را در بخش تولید آغاز کنند.
او هم فیلمنامه ای به نام “یک عمر، یک راه ، یک شهر” را که براساس زندگی واقعی مرحوم پدرش نوشته و روایت گر تاریخی قدیم ساری است درسال ۶۴ به فارابی تحویل می دهد.
سینای در این باره می گوید:« فیلمنامه «یک عمر، یک راه، یک شهر» را در سال ۱۳۶۳ یا ۱۳۶۴ به فارابی دادم. همه تحسین کردند. گفتند این بهترین فیلمنامه ای است که تاکنون به دست ما رسیده. و دست به کار برآورد آن شدند. اعلام کردند با هشت میلیون تومان باید فیلم ساخته شود. بودجه همین قدر است. گفتم برآورد خودم از خرج فیلم ۱۵ میلیون تومان است. من باید یک شهر را در طول نیم قرن ـ ۵۰سال ـ نشان دهم. باید خانه ها، مغازه ها و خیابان ها ساخته شوند. لباس ها طراحی شوند و در طول زمان، همه آنها دستخوش تغییر شوند. با بودجه پیشنهادی شما نمی شود این فیلم را ساخت. آنها گفتند: «ما فقط می توانیم هشت میلیون تومان بدهیم. اگر می توانی با همین پول فیلم را بساز، وگرنه کاری از دست ما بر نمی آید. می توانی از خیرش بگذری.»
حال ۳۰ سال است که فیلمنامه سینایی خاک می خورد و او هر روز پیرتر.
لهستانی ها برای یار خانه ما زنده باد می گویند، او هنوز برایمان یک قصه است.
کسی که کوچه های پاییزی این شهر برایش همچون کوچه های عشق است. سینایی مرثیه گمشده فرهنگی این شهر است که هیولای بی مهری میان ما واوجدایی انداخته است.