پایگاه خبری چهاردانگه: خبر انتقال نامناسب و دفن غیربهداشتی زبالهی شهرستان ساری در رسانهها و محافل گوناگون- از رسانههای مجازی و مکتوب تا تریبون نماز جمعه و مجلس شورای اسلامی- انتشار یافته است حتی واکنش نماینده ولی فقیه در لرستان را برانگیخته است اما در استان و شهرستان ساری اوضاع همچنان آرام و کماکان مثل سابق است و برخی مسئولان کلا خود را به آن راه زدهاند! انگار نه انگار اتفاقی افتاده و صدای گلایههایی بلند است. آنها اساسا کاری به مسائل اطراف خود و اظهارات دیگران ندارند. شاید در اثر اقدامات (به خود خودشان) شبانهروزی خود، فرصت سر زدن به رسانهها و پیگیری اخبار استان را نداشته باشند! شاید هم بهخوبی اگاهند و ترجیح میدهند به بهانهی امنیتی بودن موضوع، همچنان سکوت کنند تا خدای نکرده میز عزیزشان حتی به قیمت جان انسانها به خطر نیفتد!
در این میان از بیتفاوتی همهی نهادها بگذریم از سکوت علوم پزشکی با وجود اینهمه شواهد روشن که در ادامه میآید، به عنوان متولی سلامت مردم نمیتوان گذشت. امروز حتی ملانصرالدین خدابیامرز هم میداند (از خواجه حافظ زیاد گفتیم) که دفن زباله به صورت لایهبندی و متراکم نمودن زباله با پوششی از خاک در چهاردانگه صورت نمیگیرد. فاصله ده تا بیست کیلومتری آن با مرکز جمعیتی لحاظ نشده است و برای موقعیت جغرافیایی دفن نیز کار کارشناسی انجام نشده است! دپوی زباله در نزدیکی روستای ارا و ولویه و دقیقا کنار جاده مواصلاتی سمنان- ساری انجام میشود. خدا میداند که اگر آن خدابیامرز در دورهی ما میزیست با آن الاغ معروفش چه حکایتهای خندهناکی (خندهی دردناک) را در این باره موجب میشد!
اگر از رعایت نشدن ضوابط انتخاب محل، جهت آماده سازی و فنسکشی نادرست آن بگذریم، حتی از تلف شدن روزانهی حیوانات اهلی و وحشی در این حوالی، بگذریم، از غرق شدن چوپان جوان در شیرابهها که پدر و نانآور خانواده و مهمتر از همه یک انسان بوده است، نمیتوان گذشت. از جایگاه دفن زباله، روی سفره آبهای زیرزمینی و حرکت شیرابه بهطرف سفرهها و آلودگی آبهای سطحی و زیر زمینی، نمیتوان گذشت. انصافا هم جای کوتاه آمدن و چانه زدن هم ندارد!
جالب اینجاست که کسی یا نهادی نمیپرسد و پیگیر نمیشود دپوی زباله در نزدیکی شورکوه و درههای اطراف آن (بهعنوان سرچشمه رودخانه تجن) و حوالی آب شرب روستای ولویه و دو چشمه چوپین بالا و پایین روستای ارا که آب شرب دبیرستان شبانه روزی المهدی را نیز تامین میکنند چه توجیه علمی دارد؟ مگر نه این است که طبق نظر کارشناسان و آمارهای موجود، هرتن زباله شهری حدود ۵۰۰ لیتر شیرابه تولید میکند و هر لیتر شیرابه حدود ۴۰۰۰ لیتر آب زیرزمینی را آلوده میکند؟ و در صورت عدم دفع صحیح زبالهها، روزانه ۶۴ میلیون مترمکعب آب در کشور آلوده خواهد شد؟
گزارشهای مردمی و افراد تحصیلکرده و مطلع منطقه که تعدادشان کم هم نیست حاکی از آن است که مردم روستاهای اطرافِ دپوی زباله (ولویه، ارا و..) دچار حملات آسم (که ناشی از همسایگی و بوی بد زباله است) میشوند و نیاز است برای سلامت مردم منطقه و رهگذران و مسافران فراوان آن چارهای اندیشیده شود. ضمن اینکه خطرات ناشی از وجود مگس برای انسان و عموم حیوانات اهلی بر همه روشن است. آنچه که واضح است در سالهای اخیر مگسها در محل دپو و اطراف آن به شدت گسترش یافتند و حتی در این فصل سرد نیز مگسها وجود دارند و موجب آزار ساکنان میشوند. به استناد یک مقاله علمی«مگس از نظر تعداد انتشار بسیاری از باکتریهای بیماریزا قابل اهمیت میباشد و بسیاری از امراض همچون اسهالهای آمیبی و باسیلی، وبا، سل، سیاه زخم و … به وسیله مگس امکان پذیر است. این حشره به وسیله پرزهای چسبنده و مژکهای فراوان بدن خود با نشستن بر روی بسیاری از کثافات و زبالهها میکروبهای مختلف را از طریق تماس مستقیم بدن انسان و یا اغذیهی مورد نیاز او به محیط زندگی وارد نموده و به طور مکانیکی باعث انتقال بیماریها به موجود زنده دیگری میگردد.. در صورتی که روش دفع زباله به صورت تلنبار کردن در فضای آزاد باشد کرمینهی مگس در داخل زباله که از نظر حرارت، رطوبت و مواد غذایی، مناسبترین محیط به شمار میرود رشد و نمو کرده و پس از رسیدن زمان بلوغ به منازل و اماکن مجاور پرواز مینماید. قدرت پرواز مگس تا حدود ۲۰ کیلومتر مشخص شده است که میتواند علاوه بر انتشار بیماری انسانی باعث آالودگی مزارع و محصولات کشاورزی هم شود».
از طرفی قطعا مواد شیمیایی موجود در زبالههای بیمارستانی همچون مواد ضد سرطان، مواد شیمیایی که به صورت خوراکی و تزریقی در پسماندهای بیمارستانی وجود دارند، ترکیبات الکلی و به ویژه فلزات سنگین به راحتی جذب بدن حیوانات میشوند و در تمام ساختمانهای بدن حیوانات رسوب میکنند. در این میان با توجه به اینکه کبد، مرکزی است که خون را غیرسمی میکند، این آلودگیها را بیشتر جذب کرده و بیشتر در معرض آلایندگی قرار میگیرد. طبیعتا دامهایی که از مواد آلوده تغذیه میکنند، شیرشان هم آلوده میشود. آلودگی فلزات سنگین، با پختن از بین نمیرود و به بدن فرد مصرف کننده منتقل میشود. راهیابی فلزات سنگین مثل جیوه، سرب، کادمیوم و آرسنیک که به وفور در زبالههای صنعتی وجود دارد و در صورت انتقال به آب سطحی و زیرزمینی باعث ایجاد انواع سرطان در انسانها میشود.
موارد ذکر شده تنها بخشی از خطرات و مضرات حمل نامناسب و دفن غیربهداشتی زباله است که به یاری یکی از افراد مطلع و تحصیلکرده منطقه که نخواست نام ایشان درج شود جمعآوری شده است. تعجب ما از این است که چرا کسی یا نهادی دنبال علتهای غیرعلمی- بهداشتی این قضیه نیست؟ چرا جان انسان که به باور جامعهی ما اشرف مخلوقات است برای برخی مسئولان مربوطهی ما ارزشی ندارد! و با اینکه گلایههای مردمی بارها و بارها به آنها منتقل شده است تاکنون اقدام اثرگذاری برای جلوگیری از انتقال زباله انجام نشده است. واقعا اگر علوم پزشکی (که تاکنون برخی خدمات ارزندهای در استان ارائه کرده است) در چنین مواردی ورود نکند و صاحبنظر نباشد پس کجا و چگونه میخواهد نقشآفرین باشد و در راستای بهبود بهداشت و سلامت مردم گام بردارد؟ مگر نه این است که رهبرمعظم انقلاب بارها و بارها بر حفظ شاَن و سلامت مردم و پاسخگویی مسئولان تاکید کردهاند پس چرا چنین تاکیداتی در مازندران و مرکز این استان چندان اجرایی و عملی نمیشود؟
امیدواریم با دقت و درایت مسئولان مربوطه، این معضل اجتماعی مرکز استان و مردم بزرگترین بخش مازندران نیز – به زودی- مرتفع شود./مازند مجلس
نویسنده: مجید ساجدی فر