روستای سورت، که روزگاری در مرز جنوبی چهاردانگهی ساری و در دل کوهستان هزارجریب جای داشت، امروزه به نشانی خاموش از گذشتهای پرفراز و نشیب بدل شده است. این آبادی که زمانی محل سکونت و نفوذ خاندانهای محلی نامدار بود، اکنون تنها با چشمهای در نزدیکیاش شناخته میشود.( چشمه سورت یک جاذبه طبیعی کم نظیر در ارتفاع ۱۸۴۱ متری از سطح دریا قرار گرفته و به دلیل زیبایی منحصر به فرد و خاصیت های درمانی، در سال ۱۳۸۷ به عنوان دومین اثر طبیعی ملی ایران پس از کوه دماوند به ثبت رسیده است.)
نام سورت در سفرنامهی کلنل برسفرد لوات (۱۲۶۰ خورشیدی) به عنوان قریهای در هزارجریب آمده و این، خود گواهی بر اهمیت تاریخی آن ناحیه است. با گذشت زمان و مهاجرت اهالی به نواحی جلگهای، سورت نیز آرامآرام به روستایی متروک بدل شد.
در دوران قاجار، خاندان سورتیجی در ساختار سیاسی و اجتماعی استان و منطقه چهاردانگه حضوری چشمگیر داشتند. از چهرههای شاخص این خاندان:
مصطفی خان سورتیچی، بنیاگذار مسجد مصطفی خان ساری
حبیباللهخان سورتیجی (اشجعالملک اول) که مدتی حاکم مازندران
میرزا محمدخان سورتیجی معروف به اشجع الملک دوم که به عنوان حاکم محلی چهاردانگه(سورتیجی) شناخته
پس از سرکوب جنبش بابیه توسط مصطفیخان سورتیجی، بخشی از روستاهای منطقه بهعنوان تیول به او واگذار شد؛ محدودهای که بعدها با نام چهاردانگهی سورتیجی شناخته شد.
البته این منطقه تنها بخشی از چهاردانگهی بزرگ بود؛ چراکه در کنار آن، چهاردانگهی شهریاری و چهاردانگهی مسعودالملک نیز وجود داشتند. این ساختار تیولی، بازتابی از چندپارگی حکمرانی محلی در عصر قاجار است. نشانههای معماری و آثار برجایمانده از سورت، نشان از سکونتگاهی گسترده و سامانیافته دارند:
دیوارهای سنگی و استحکامات دفاعی
ساختارهای معماری متنوع از دورههای گوناگون
ردپای یک زیستگاه تاریخی شمالجنوبی – شرقغربی بر پایهی پژوهشهای باستانشناسی، سکونت در این منطقه به عصر آهن دوم (۳۲۰۰ سال پیش از میلاد) بازمیگردد. چنین پیشینهای، سورت را در زمرهی حلقههای ارتباطی تمدنهای کهن فلات ایران قرار میدهد.
سورت، در امتداد یکی از راههای تاریخی شرق به غرب ایران جای داشته؛ مسیری که از قوشه (صد دروازه) عبور کرده و تا دشت گرگان امتداد مییافت. نزدیکی این روستا به دژهایی چون گردکوه، مهرنگار، منصورکوه و قلعههای باستانی دیگر، بر اهمیت راهبردیاش میافزاید.
امروزه، این روستای خاموش در دل کوههای مازندران آرمیده و بقایای خاموشش، پژوهشگران را به خوانش دوبارهی تاریخ هزارجریب فرامیخواند. سورت، همچون صفحهای خاکخورده از طبرستان، در انتظار کشف دوباره است…
منابع و مراجع:
1. برسفرد لوات، کلنل. (۱۲۶۰). سفرنامهی طبرستان، دشت گرگان و مازندران. ترجمهی سکندر اماناللهی بهاروند. تهران: نشر اساطیر.
2. سجادی، نصرالله. (۱۳۷۰). تاریخ مازندران و استرآباد. تهران: انتشارات کومش.
3. رضایی، محمدحسن. (۱۳۹۵). «بررسی باستانشناسی روستای سورت در هزارجریب ساری». فصلنامهی پژوهشهای باستانشناسی ایران، شماره ۱۸.
۴. عباسی، محمدجواد. (۱۴۰۰). خاندانهای محلی مازندران در عصر قاجار. ساری: مرکز پژوهشهای بومینگر.
نویسنده: سید فاضل هاشمی نسب