نمی دانم چرا هر وقت آزادی که دارم و کاری برای انجام دادن ندارم، ناخودآگاه به سمت کتابفروشی ها روانه می شوم و گاهی چند ساعتی را در آنجا سپری می کنم، بدون اینکه احساس خستگی کنم.
ولی متأسفانه هر بار که به کتابفروشی ها می روم، متوجه می شوم که بازدیدکنندگان و مشتریان کمتری نسبت به دفعه قبل دارند. وقتی به گزارشات و خبررسانی ها مراجعه می کنم، می بینم که آنها هم از کم شدن کتابخوان های کشورمان گله مندند و نگرانند که نسل بعدی کاملاً با کتابخوانی و مطالعه بیگانه باشند.
به راستی چرا؟! یادش بخیر زمانی که به مدرسه می رفتیم به ما یاد می دادند که کتاب، دوست ماست. شعر زیبای عباس یمینی شریف را هنوز به یاد دارم:
” من یار مهربانم دانا و خوش بیانم”.
دلیل کاهش میزان مطالعه هموطنانم، خیلی وقت است که به یک دغدغه برایم تبدیل شده است؛ و همیشه به دنبال دلایل آن می گشتم تا راهکارهایی را برایش بیابم. در این کنکاش ها به یک سری عوامل رسیدم که جا دارد در اینجا به ذکر آنها بپردازم.
به نظر بنده اصلی ترین عامل موثر در کاهش کتابخوانی، عدم ترویج فرهنگ کتابخوانی در بین مردم می باشد؛ که این فرهنگ سازی باید از همان سنین کم در ذهن کودکان جا انداخته شود. در این مورد، مدارس و خانواده ها نقش کلیدی و اساسی را دارا می باشند. بهتر است از همان ابتدا به کودکانمان بیاموزیم که پاسخ بیشتر چراهایشان را می توانند در کتاب ها پیدا کنند و مطالعه و کتابخوانی، به مانند یک نردبان است که آنها را به سوی رسیدن به اهدافشان می کشاند، و بدانند کتاب، این سخنگو، اندیشیدن، تدبیر و تعقل را به آنها می آموزد و امید به زندگی شان را می افزاید. باشد که در آینده با رشد بیشتر مطالعه در کشور مواجه شویم.
و اما یکی دیگر از عوامل کاهش مطالعه، افزایش بی رویه قیمت کتاب ها می باشد. بی شک درصدی از مردم هستند که علاقه دارند کتاب بخرند، ولی وقتی قیمت روی جلد را می بینند، منصرف می شوند و ترجیح می دهند این مبلغ را برای بهبود یکی از زخم های زندگیشان هزینه کنند…
البته با تمام احترامی که برای نویسندگان عزیز قائل هستم، باید بگویم که متاسفانه محتوای کتاب ها نیز روز به روز در حال نزول است و کتاب ها به اندازه سابق، حرفی برای گفتن ندارند… البته هستند کسانی که دست به قلم خوبی دارند ولی مشکلات و هزینه های چاپ و انتشار کتاب، باعث شده که تنها برای دل خودشان بنویسند و علاقه مندان به مطالعه، از خواندن آن مطالب بی بهره بمانند.
ای کاش کمی از سرمایه های کشورمان حمایت شود. کاش به جای سنگ انداختن در جلوی پای آنها، دستشان را بگیریم و تشویقشان کنیم.
به امید روزی که به جای گوشی موبایلی که امروزه در دست هر بزرگ و کوچکی هست، یک کتاب در دستان تک تک هم میهنان ما باشد و به جای اینکه جوانان ما شبها با پیامک زدن های پیاپی به خواب بروند، بعد از چند صفحه مطالعه کردن، به بستر بروند. بیایید با کتاب آشتی کنیم.
نویسنده: داریوش کشاورز
آنهایی که با موبایل وقتشان را میگذرانند اکثراً دانش آموزان و دانشجویان هستند که طبیعی هم می باشد. در سطح بزرگسالان مشغله فکری و نان در آوردن برای خانواده که از عبادات هم می باشد از اهم موضوعات است. دیگر آنکه ببینیم چارلز دیکنز یا ارنست همینگوی چه گفته وقتی نمی ماند.