زندگي نامه و وصيتنامه شهيد ولي شاكري + تصاوير

زندگي نامه شهيد:

شهيد ولی شاکری از روستاي بالاده از توابع منطقه دوسرشمار، دهستان چهاردانگه بخش چهاردانگه، فرزند محمد در سال 1344 در يك خانواده مذهبي ديده به جهان گشود. بعد از سپري نمودن دوران طفوليت براي فراگيري علم و دانش راهي مدرسه روستاي لَلـه مرز بهشهر (محل سکونت خانواده اش) شد که در ایام تحصيل با رنج و مشقت هاي زيادي در زندگي روزمره اش دست و پنجه نرم كرد. پس از پايان دوره ابتدايي بعلت علاقه وافري كه به کارهای فنی داشتند با موافقت خانواده، فن مكانيكي را پيشه خود کرد و تا حد استادكاری پيش رفت. در مرداد سال 1363 به خدمت مقدس سربازي رفت و پس از 3 ماه آموزش، حدود يك ماه در منطقه زاهدان با اشرار و قاچاقچيان وارد جنگ شد و بعد از آن به منطقه جنگي ايلام رهسپار گردید و در تاریخ 1363/10/24 بر اثر تركش خمپاره از ناحيه سر وگردن به شهادت رسید. سلامت نفس و اخلاص در عمل، گشاده رويي و محبت و مهرباني و روحيه سلحشوري از خصوصيات شهيد ولی شاکری است. پيكر پاكش در بهشهر تشييع و درگلزار شهداي روستای حسين آباد (هم جوار روستاي للـه مرز) به خاك سپرده شد.

شهيد ولي شاكري ( طرح گرافيكي از عين الله آزموده )

وصيتنامه شهيد:

بسم الله الرحمن الرحیم

«فالحمد لله العالمین ، الذی ختم اولنا باسعادة والمغفرة ولا بالشهاده والرحمة»

«سپاس خداوندی را که اول زندگی را به سعادت و خوشبختی و انتهایش را شهادت و رحمت قرار داده است .»و ضمن درود وسلام بر پیامبر اکرم حضرت محمد بن عبدالله (ص) آخرین سفیر الهی در هم کوبنده ستمگران و ظالمان و همچنین منجی عالم بشریت حضرت بقیةا… العظم (عج) و نائب کبیر و سازش ناپذیرش حضرت امام خمینی و درود و سلام گرم همگی مان نثار وجود پاک و مطهر سالار شهیدان کربلا و شهدای بخون خفته کربلای ایران و همچنین به تمامی کفر ستیزان و سنگر نشینان جبهه توحید .خداوندا ، تو تنها عاشق دوستداران خود هستی ، قادرا ، تنها توئی که سامان سازگار آنانی . که به توروی آوردند ، معبودا، ای یار با مومنین و ای عدّو ظالمین تنها تو را سپاس می گوئیم که مرا در بوته آزمایش قرار دادی و مرگ سرخ را همانا شهادت در رهت هست نصیبم گردان ، که مقربان واقعی درگاهت دائماً در طلب بودند و همچون حسین بن علی (ع) که در صحرای گرم و سوزان کربلا به کفر پیشگان عقاب صفت فهماند، که ای دژخیمان پلید ، با اعمال و رفتار حیوانی ، خودتان را با دست خود به عذاب الیم گرفتار خواهید کرد و آنگاه حسین (ع)  با خون می نویسد و با گلوی پاره شده خود فریاد می زند  (کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا ) همه روز عاشورا است وهمه زمین کربلا. یعنی در هر زمان که ستمگران که با هر شکل و هر قیافه ای در هر مجای زمین طغیان کردن و خواستن خون مظلومان را بریزند باید قیام کنند و با شعار الله اکبر به خونخواهی مظلومان برخیزند وتا ریشه درخت ستمگری را قطع کنند ، آری آزادی بشر را آنروز حسین (ع)با اصحاب پاکش و با خون خویش امضاء کرد و با لبهای خشکیده اش به سر جباران فریاد کشید و فرمود: (من مردن با عزت را به زندگی پر ذلت ترجیح می دهم ) وامروز وظیفه فرد فرد مسلمانان این است که با خصم زبون و خار که در قلب هیچ مسلمانی جای ندارد آنقدر بر علیه کفار بجنگیم تا بهشت جاودان را بخریم . واما به شما پدر بزرگوار و دلسوزم :  زحمات زیاد زندگی ومهربانیت از یادم نرفته است اما حیف که نتوانستم جبران کنم و حتی آرزوهایی هم بر سرم داشتی تا در اواخر عمر عصای پیری ات باشم . امید است که از شنیدن خبر شهادت فرزند کوچکتان غمگین و افسرده خاطر نباشید ،  چون کوه استقامت کن و مانند همیشه به خداوند تعالی توکل کن و همچون امام حسین (ع) باش ، یعنی وقتیکه علی اکبرش در قتلگاه با تیر خصم به سیرت نقش زمین میشود امام او را بغل می گیرد و امانتش را به صاحب اصلی آن برمی گرداند . پدر گرامی ، اگر شما در کنار سنگرم نبودید که مرا در بغل گیری یقین داشته باش که دوستانم مرا در بغل گرفتند. اما مادر عزیز ومهربانم ، رنجهای و مشقتهای را که شبها با چشمان خواب آلود بر سر گهواره ام کشیدی هرگز فراموش نمی کنم اما بخت آن بود که برای حراست دین و میهنم روانه جهاد علیه منکرات شوم ، مادر جان ، همانند فاطمه زهرا (س) ثابت قدم و استوار باش و از خبر شهادتم ناراحت نباش زیرا که شهادت بالاترین تکامل انسان است . و اما برادر و خواهرانم ، همیشه در خط اصیل اسلامی و زیر نظر ولایت فقیه گام بردارید . در کارهایتان خدا را در نظر آورید و از دست دادن برادرتان غمگین نباشید ، چرا که ما شیفتگان مکتب حسین (ع) در آغوش اسلام جان گرفتیم و در آغوش اسلام جان می دهیم . در خاتمه از خانواده  و تمامی دوستان و آشنایان التماس دعا دارم.

والسلام

منبع: نرم افزار چند رسانه اي گالباغ شهدا