خبرگزاری فارس مازندران ـ طاهری پرکوهی| شنیدهای که میگویند برخیها هر سال عازم سفر اربعین هستند؟ قدیمترها علتش زیارت بود اما امروز زائران همیشگی اربعین به عشق خدمت میروند، گرما و سرما همهاش بهانه است؛ این سفر سفرِ عشق است.
قدیما میگفتن “تا سه نشه بازی نشه”؛ اما الان عدد از سه هم رد میشه! ماجرای اربعین رفتن حسن آقا هم دقیقا همین است، قرار شد امسال برای ششمین بار زائر اربعین باشد اما از نظر خودش بازی اینجا تمام نمیشود و در سال آینده که باید دوران خدمت سربازی را سپری کند هم اربعینی خواهد بود و حتی در همه سالهای آینده.
۶ سال پیش بود که اصرارهای حسن آقای ۱۶ساله به پدرش که برای خودش یک کربلایی معروف است، نتیجه داد و او برای نخستین بار راهی سفر اربعین شد، به قول خودش هر چیزی ارزش یک بار امتحان کردن را دارد چه برسد به زیارت حرم ارباب.
از آنجایی که سابقه اتوبوسسواری و حضور در مناطق جنگی جنوب کشور (اردوی راهیان نور) را داشت، در طول سفر خیلی خسته نشد که هیچ، همکلاسی دبیرستانش را نیز با خود همراه کرد و خیلی هم خوشگذراندند.
در طول مسیر با خودش مدام میگفت: چرا همهاش میگویند که گرمای عراق و خاک و خُل نمیصرفد؟ اینجا که همه چیز خوب است! پیاده روی به پایان رسید وارد صحن و سرای بین الحرمین شد، زیارت کرد اما نمیدانست کجا به کجاست، احساس میکرد از حضور در این فضا سیر نمیشود، هنوز تشنه است، در لحظه بازگشت به خودش قول داد که سال بعد همین موقع کربلا باشد.
*ناهار که دیر نمیشود اربعین دیر شود! عادت است
با خودش فکر کرد زائر اربعین بودن و کاری نکردن بیفایده است، از این رو به خادمان سیدالشهدا در خرماکلا (روستای پدری) اعلام کرد که میخواهد دست راستشان باشد تا هم بهانهای برای رفتن جور کند و هم از سفرش کاملا لذت ببرد، حتی شده کم و به اندازه لذتی که کودکان عراقی از خدمت به زوار اربعین دریافت میکنند.
به قول حسن آقای حسنزاده ۲۲ ساله از قائمشهر؛ در اربعین هر که هر چه دارد برای پذیرایی میآورد، حتی با کمترین بضاعت! و مشاهده کسی که هیچ ندارد اما دستانش را برای بغل کردن زوار باز کرده حس و حال عجیبی دارد، حسی که غبطهآور است و شیرکننده.
سال دوم راهی شد، سال سوم، سال بعد کرونا راهها را بست، سال چهارم راهی شد، سال پنجم رفت و امسال برای ششمین سال همراه با کاروان برای ارائه خدمت در موکب عازم اربعین است، او دیگر عادت کرده که همزمان با اربعین زائر و خادم باشد؛ رفتن به سفر اربعین را بهوقتش همچون صرف روزانه وعده ناهار میداند که اگر نباشد نمیشود.
در لابهلای خاطراتش اشاره به مهماننوازی عراقیها حضور پرشور و میلیونی همه آزادگان جهان حتی مردم از ادیان دیگر همچون مسیحیان و غیره و عشق به خدمت به زائران اربعین برجسته است.
*تلخی مشاهده پیادهروی یک زائر با دست
از نظر حسن آقا عدم تحمل گرما و شلوغی بهانهای است که به گوش عشاق اربعین نمیرود و رفتنی خواهد رفت و سال به سال بر تعداد اربعینیها افزوده خواهد شد؛ پخت میلیونی نان و غذای روزانه برای زوار آقا خودش معجزه است.
مشاهده صحنه پیادهروی یک زائر اربعین با دو دست در حالی که پا در بدن نداشت، تلخترین صحنه و کمک به زائری که در بینالحرمین ناامید شده بود نه زبان بلد بود و نه پولی در بساط داشت و فقط دلخوش معجزه دستگیری حضرت ابوالفضل عباس (ع) بود، از جمله شیرینترین خاطرات حسن آقا محسوب میشود.
به اعتقاد او که دانشجوی رشته روانشناسی و یک فعال فضای مجازی است، اعتقادات مردم کمتر نشده بلکه بیشتر هم شده، فقط شاید مردم از بیان اعتقاداتشان میترسند این را میتوان از شلوغی مراسمات مربوط به اهل بیت (ع) و بهویژه آقا اباعبدالله الحسین (ع) دریافت.
کربلایی حسن به ما میگوید: داستان موکب اربعین فرق دارد، هر چه فاصله مواکب بسیار نزدیک است به همان اندازه دلهای زوار نیز نزدیکتر، گرچه نام یک خادم جایی ثبت نباشد و به موکب خاصی تعلق نداشته باشد بیکار نمیماند، انسان هر چند وقت یکبار باید با خودش دو دو تا چهار تا کند و خودش را رِفرش کند، رِفرش خادمان آقا سفر اربعین است، به قول یکی از اساتید، خیلی غُر نزنیم همیشه خدا را شکر کنیم، برای بیماریهایی که نمیدانیم، با زبانی که گناه نکردیم برای هم دعا کنیم؛ دعا کنیم اربعین رزقمان باشد.
پایان پیام/۸۶۰۴۸/م