|
|||
[بولتن] ۶- از ساعت ۰۹/۴۵ روز ۵۷/۸/۱۶، حدود ۲۵۰۰۰ نفر از طبقات مختلف مردم در دو جناح یکی مذهبی و دیگر کمونیستی در شهر آمل به تظاهرات خیابانی مبادرت کرده و تعدادی از آنها ضمن حمل پلاکاردهائی که حاوی مطالب ضدملی بوده، شعارهایی نیز علیه مقامات عالیکه مملکتی و بطرفداری از روحاله خمینی دادهاند.* ضمنا در دست عدهای از تظاهر کنندگان عکسهائی از روحاله خمینی و علی شریعتی مشاهده گردیده است.** تظاهرات فوق تا ساعت ۱۳۰۰ روز مذکور همچنان ادامه داشته است. ۷- روز ۵۷/۸/۱۶، شیخ عبدالحمید عبدالاحد روحانی افراطی و قشری شهرساری در اجتماعی با شرکت عدهای از دبیران و آموزگاران در خانه فرهنگیان ساری، ضمن سخنرانی تحریکآمیز اظهار داشته: «خواسته ما بازگشت روحاله خمینی بایران و رفتن شاه از کشور و برقراری حکومت اسلامی است.» ارزیابی خبر: خبر صحت دارد. اقدامات انجام شده: مراتب به نخستوزیری اعلام گردیده است. پاورقی: * – پنج بند اول این بولتن با عنوان «تظاهرات اخلالگرانه و انجام راهپیمائی در شهرهای استان مازنداران» که مربوط به روز پانزدهم آبان بود در میان سندهای روز گذشته آمد. **- دو دسته بودن تظاهرات از ساعت ۱۲ ظهر، زمانی که حدود ۵۰۰ نفر از میان مردم جدا شدند و شروع به دادن شعارهایی کردند که مضامین کمونیستی داشت آغاز شد. راهپیمایی امروز آمل توسط یک گروه از مردم از صبح با عکسهایی از امام خمینی، دکتر شریعتی و دکتر محمد مصدق از جلو امام زاده ابراهیم شروع شد و پس از گذشتن از خیابانهای طالب، میدان ششم بهمن، بازگشتند. «ساعت ۱۲ عده زیادی متفرق و عدهای برای ادای نماز به طرف خیابان رضا شاه کبیر در حرکت بودند. یک عده که حدود ۵۰۰ نفر بودند از این گروه فاصله گرفته و شعارهای ضدمیهنی میدادند که میگفتند اینها جزء حزب توده بوده و کمونیستها هستند.» (پرونده ۳۱۲/۲۲، ج ۶) شعارهایی که در تظاهرات امروز آمل سر داده شد چنین بود: زیر بار ستم نمیکنیم زندگی، جان فدا میکنیم برای آزادگی، مرگ بر این حکومت پهلوی – نفت راکی برده، امریکا گاز را کی برده، شوروی، پول را کی خورده، پهلوی، مرگ بر این سلطنت پهلوی – سلطنت ولیعهد محال است، سگ زرد برادر شغال است – خمینی نازنین تویی رهبر این سرزمین – ارتش تو بیگناهی، آلت دست شاهی – ارتش کودتا کن، سلطنت را رهاکن، شاه پهلوی اعدام باید گردد، حکومت اسلامی ایجاد باید گردد.» همان) —————————————————— [۱۳۵۷/۰۸/۱۶] |
|
||||
فعالیتهای ضدامنیتی عبدالحمید عبدالاحد – واعظ و حمایت تعدادی از قضات دادگستری از نامبرده در شهر ساری استان مازندران بقرار اطلاع روز ۵۷/۸/۲۸ (۲۵۳۷ شاهنشاهی)، در مجلس سخنرانی که با شرکت عدهای از طبقات مختلف مردم در یکی از مناطق شهر ساری برگزیده بوده، شیخ عبدالحمید عبدالاحد (روحانی قشری و یکی از محرکین اصلی اخلالگریهای روز ۵۷/۸/۲۹ ساری بوده که توسط مأمورین انتظامی در روز مذکور دستگیر و بمرکز اعزام شده و چگونگی قبل باستحضار رسیده است) در بالای منبر ضمن سخنرانی، شدیدا بمقدسات ملی اهانت نموده است. در این موقع یکی از حاضرین بنام لطفیان – رئیس سندیکای نکاچوب، درباره عنوان مطالب اهانتآمیز به واعظ مورد بحث اعتراض کرده که در نتیجه عدهای از حاضرین بطرفداری از واعظ مزبور برخواسته و با شخص اعتراضکننده به نزاع پرداختهاند. متعاقبا لطفیان به پاسگاه ژاندارمری شکایت، لکن دادگستری ساری پرونده شکایت ویرا بنحوی تنظیم نموده که نامبرده مقصر تشخیص داده شده و تحت فشار قرار گرفته است. بدنبال آن یکی از قضات بنام هاشمزاده با دریافت پرونده فوق شرحی به ژاندارمری نوشته که شخص شاکی (لطفیان) را بازداشت و بدادگستری تحویل نماید. ضمنا گفته شده هاشمزاده از جمله قضاتی است که در حال اعتصاب بوده و با اینکه این قضات عنوان کردهاند که غیر از پروندههای مربوط به قتل، پروندههای دیگری را نمیپذیرند لذا طرفداری وی از محرکین و آشوبگران و تعقیب و پروندهسازی علیه میهنپرستان با این اقدام مشخص شده است. همچنین نامبرده روز ۵۷/۸/۳۰، باتفاق چند تن دیگر بمنظور عیادت مجروحین حوادث شهر ساری، به بیمارستان بوعلی سینای شهر ساری رفته است. ارزیابی خبر: خبر صحت دارد. اقدامات انجام شده. مراتب به نخستوزیری اعلام گردیده است. ——————————– [۱۳۵۷/۰۸/۲۸] |
||||
|
||||
سارى – خبرنگا کیهان – شیخ عبدالحمید عبدالاحد ، یکى از روحانیون مبارز سارى که بدنبال تظاهرات خونین آبان ماه این شهر دستگیر شده بود پس زا شکنجه هاى فراوان ، ۲۴ روز بعد آزاد شد. این روحانى که بخاطر شکستگى دستها، کتف و فقسه سینه زیر شکنجه ، مدتها در بیمارستان شهربانى تهران بسترى بود ، و پس از آن نیز مدتى را در زندان کمیته تهران بسر برد بهنگام مراجعت به سارى مورد استقبال هزاران تن قرار گرفت . وى در گفتگویى پیرامون علت و نحوه دستگیرش گفت : بعد از ظهر روز ۲۹ آبان بدنبال کشتار مردمى که در یک تظاهرات آرام شرکت کرده بودند ، ماموران شهربانى همراه سربازان به در خانهام آمدند و به زور مرا با خود بردند ، در محوطه شهربانى سارى هنگامى که خود را به افسر مربوطه معرفى کردم ، ناگهان مورد هجوم چند چند پاسبان قرار گرفتم ، آنها با باتوم چوبى و مشت و لگد آنقدر کتکم زدند که بحال اغما افتادم ، در حالتى بین مرگ و زندگى مرا به اتاق بردند ، پتوئى به سرم کشیدند و یک صندلى فلزى سنگین روى سرم گذاشتند مدتى بعد ، خود را در سلول انفرادى ساواک سارى یافتم . شیخ عبدالاحه ادامه داد : ماموران من و آقاى محمدى فروزانى وکیل دادگسترى را که همان روز دستگیر شده بود ، با اتومبیل روانه تهران کردند ، یک پزشک در راه هر چند یکبار مرا که نیمه جان بودم معاینه میکرد ما را ابتدا به زندان کمیته بردند و سپس مرا به بیمارستان انتقال دادند ، بهرحال ۲۴ روز با کتف و دستها و قفسه سینه شکسته در بیمارستان شهربانى تهران بسترى بودم و پس از مرخصى از بیمارستان ، مجددا به زندان کمیته انتقال یافتم و با انجام تحقیقاتى آزاد شدم .این روحانى افزود : رژیم میپندارد با ضرب و جرح و کشتار مردم میتواند آتش آزادیخواهى و شعلههاى این نهضت اسلامى را فرو نشاند . من نه تنها از این پس دست از مبارزه نخواهم کشید بلکه بیش از پیش در این راه تلاش خواهم کرد . من شکایتى نیز علیه شهربانى سارى که مرا مورد شکنجه قرار داد ، تسلیم دادستان شهرستان سارى کردهام و منتظر اقدامات فورى این مرجع براى مجازات عاملان این نارواییها هستم . ———————————————————- [۱۳۵۷/۱۰/۲۸] |