پایگاه خبری چهاردانگه نیوز: علیرضا سعیدی کیاسری، کارشناس ارشد تئاتر و کارشناس ادبیات نمایشی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: سریال پایتخت از ابتدا با یکی از بزرگ ترین مشکلات حوزه سریال و سینما رو به رو بود. این سریال به دلیل نداشتن مقصد مشخص و هدفی تعیین شده و خالی از روایت مشخص ، از شهر تهران آغاز شد و در یک سردرگمی عجیب به استان مازندران رسید. شاید علت این موضوع نزدیک تر بودن مازندران به تهران و همچنین آزادی عمل تهرانی ها در کاربرد رفتارهای اجتماعی مردم استان باشد که البته باید خود سازندگان آن را توضیح دهند.
علیرضا سعیدی کیاسری افزود : سریال پایتخت هیچگاه موضوع خاص و یا داستانی برای روایت نداشت. این مساله باعث شده است که سریال صرفا به رد و بدل کردن دیالوگ بازیگران در مکان و لحظه بسنده کند. سریال با اینکه رگه هایی از مسائل سیاسی و اجتماعی را در قالب تیکه پرانی ادا می کند، اما هدف سیاسی و یا اجتماعی را دنبال نمی کند ، بلکه فقط به دنبال جلب مخاطب با هر شیوه ممکن ، است.
به گفته این کارشناس ادبیات نمایشی ، یکی از پیامدهای فقدان داستان و هدفی مشخص در پایتخت این است که سریال هیچگاه بیننده را به یادگیری از یک فرهنگ و یا پرهیز از یک ناهنجاری هدایت نمی کند، بلکه از مسائل استفاده ابزاری کرده تا در لحظه ، مخاطب را پای تلویزیون نگه دارد. مساله یادگیری ، فرهنگ سازی و جامعه پذیری که باید مشخصه های یک تولید سینمایی و رسانه ای باشد ، در هیچ یک از فصول پایتخت دیده نشده که متاسفانه این سریال را از همان فصل نخست با وجود تماشاچیان چند آتیشه ، با شکست فرهنگی همراه کرده است.
به اعتقاد سعیدی کیاسری ، به همین دلیل در سریال پایتخت چیرگی منافع را بر فرهنگ سازی که مغایر با رسالت اصلی تولید رسانه است ، شاهد هستیم. نگاه سازندگان این سریال صرفا به آورده های این مجموعه است و تبلیغات پیرامون جذب مخاطب را دنبال می کنند.
فقدان مشاور اجتماعی در پایتخت
به گفته سعیدی کیاسری ، سریال پایتخت از مشکلی دیگر رنج میبرد که بزرگ ترین خلا به جهت عدم ارتباط سریال با فرهنگ مازندران به حساب می آید و آن هم فقدان حضور یک مشاور اجتماعی آگاه به مسائل مازندران است که کاملا در کنار تیم سازنده احساس می شود.
او گفت: همچنان که یک مجموعه تلویزیونی در مراحل ساخت به مشاوران انتظامی ، نظامی ، سینمایی و حقوقی نیاز دارد، باید مشاوران اجتماعی و جامعه شناسان متخصص آگاه با مسائل روز و معادلات فرهنگی محیط ساخت یک اثر نیز در کنار سازندگان یک مجموعه دیده شود.
وی افزود : استفاده از مشاور یا مشاوران اجتماعی در ساخت یک سریال که در مکانی متفاوت از محیط زندگی و فرهنگی بازیگران آن ساخته می شود ، ضرورتی غیر قابل انکار است ، زیرا لازم است تیم فیلم ساز و بازیگران با ممیزی ها و خط قرمز های فرهنگی در استفاده از رفتارهای محیط میزبان آگاه باشند.
سعیدی ادامه داد : در هر فرهنگی نوع رفتار اجتماعی و تمامی مولفه های زیستی بومیان نسل ها پس از تغییر و اصلاح به دست آمده است و نباید به یکباره مورد هجوم و دست درازی قرار بگیرد.
این کارشناس نمایشی گفت : از این جهت می توان گفت که سریال پایتخت هیچ ارتباطی با مردم مازندران ندارد زیرا شناخت عوامل این سریال از مردم این استان در حد لطیفه های کوچه بازاری است و به همان دلیلی که پیشتر درباره بی محتوایی گفته شد، سازندگان نیز تمایلی به دانستن چهارچوب ها و ممیزی های فرهنگی و اجتماعی استان مازندران ندارند و در این مسیر زحمتی هم به خود نمی دهند.
سعیدی کیاسری افزود : البته عبور از ممیزیها و خط قرمز های فرهنگی در پایتخت همواره به راحتی نادیده گرفته شده است. علت این مساله را می توان در همراه بودن تیم سازنده سریال با مدیریت صدا و سیما دانست که امتیازات و آزادی عمل گسترده ای به آنها می دهد تا نه تنها از هویت های فرهنگی استفاده ابزاری کنند، بلکه آنها را از پاسخگویی نیز مبرا می کند.
وی به مثالی در سریال پایتخت اشاره کرد و گفت : در فصل ۶ سریال پایتخت قطعه ای از یک آهنگ به زبان مازندرانی برای رقصاندن و سرگرمی استفاده می شود که حتی از متولیان فرهنگی استان نیز مجوز دریافت نکرده است. این مساله نشان می دهد چگونه سازندگان این مجموعه بدون پروا و با آزادی عمل گسترده از چیزی برای پیشبرد هدف خود استفاده می کنند.
سعیدی کیاسری اظهار داشت: در دنیای بیرون بسیاری از مسائل در حال رخ دادن است اما آیا باید همه آنها در صحنه برای نمایش آورده شوند؟ آیا نباید رسانه به عنوان ناجی فرهنگ از ناهنجاری ها و بداخلاقی ها دوری کند؟ واضح است که پایتخت از آنچنان آزادی عملی برخودار است که گویی متولیان فرهنگی باید سر تعظیم جلوی آن فرود آورند.
فقر سواد فرهنگی، نقطه قوت پایتخت
این کارشناس تئاتر همچنین به یک مساله مهم در بینندگان سریال پایتخت اشاره کرد و گفت: برخی از بینندگان که عمدتا مازندرانی هم هستند معتقدند که ما مازندرانی ها همینطور که پایتخت ، نشان می دهد هستیم.
سعیدی کیاسری افزود : متاسفانه این سخن تلخ ترین قسمت سریال پایتخت است زیرا به این معنی است که مازندرانی ها افرادی کاملا غرق در حاشیه های رفتاری ، با کنش های ناهنجار هستند که در آن عقلانیت دیده نمی شود. اگر حتی نگاهی گذرا به سریال پایتخت بیندازید خواهید دید تمام شخصیت ها به غیر از شخصیت هما ، دارای مشکلات اخلاقی و رفتاری هستنند. حتی بازیگر برای یافتن شغل در مازندران باید به سراغ فروشندگان مواد مخدر و مشروبات الکلی برود و حتی متشخص ترین شخصیت سریال که در حال حاضر نقی معمولی است در خودرو خود پنجه بوکس ، چوب و سلاح سرد حمل می کند.
وی ادامه داد : برادران دوقلو در جوانی معتاد شدند و شخصیت رحمت به عنوان یک فرد علاف و بی مصرف است. تقی معمولی نیز مصرف کننده مواد مخدر و بهتاش نیز دارای شخصیت اوباش و بدون رعایت الگوهایی همچون احترام و حرمت است. حتی همسایه های خانواده معمولی نیز افراد غیرعادی ، غیر عقلانی و با کنش های مغایر اخلاقیات هستند.
به گفته سعیدی ، می توان نتیجه گرفت از منظر پایتخت ، مردم مازندران افراد پر حاشیه و دور از جامعه پذیری و رفتارهای هنجاری هستند که متاسفانه برخی بینندگان خود را اینگونه تعریف می کنند که سازندگان نیز همواره از همین نقطه ضعف استفاده می کنند.
نظر کارشناسی درست قابل تاملی است
نظر کارشناسی درستی است و البته دارای مشکلات فراوان دیگری علاوه بر آنچه ذکر شد که فرهنگ اصیلی مازندران را دچار خدشه نموده و به دنبال آن مردم مازندران را نیز در دید عموم بد معرفی میکند.
من به عنوان یک بیننده فقط و فقط پایتخت یک را به عنوان یک سریال در خور توجه و خوش ساخت قبول دارم. از یک به بعد که متاسفانه تا ۶ هم ادامه پیدا کرده که اصلا از دو به بعد فاقد داستان است و فقط لودگی و شوخی های دم دستی است.
از نظر داستان هم اگر نگاه کنیم پایتخت ۶ یک افتضاح تلویزیون ایران در تاریخ سریال سازی ایران است!!