زبالهها هر روز وسعت بسیار زیادی از جنگلهای شمال در مازندران را به نابودی میکشاند. هرچند مشکل زباله و پسماند تنها به مازندران محدود نمیشود و استانهای زیادی با آن درگیر هستند. زبالههایی که حالا بخشی جدا نشدنی از آبهای زیرزمینی شدهاند.
رودخانه تلار که قرار بود یک دهه پیش، از دست فضولات و مرغ های مرده رهایی پیدا کند، حالا به محل ثابت انباشت زباله های شهر قائمشهر تبدیل شده است. جنگل های حفاظت شده «انجیلی» شیرگاه هم یکی دیگر از محل های دپوی زباله های شهری- صنعتی است. مراتع زیبای «ارس» بین کیاسر و سمنان هم بوی زباله گرفته اند. کوهپایه های البرز را هم زباله های شهری- صنعتی آمل محاصره کرده تا شیرابه های آن آبشاروار به سمت هراز بریزد. زباله هایی که محل درآمد خانواده های کارگری غیرقانونی است که به گفته محلی ها در اختیار مافیای زباله هستند. ۵۰۰ سفر خارجی شهرداری و استانداری مازندران هم نتوانسته از پس حل معضل زباله ها بربیاید و به اقدام عملی برای حل این بحران منجر نشده است. زباله هایی که استان های شمالی را از مرز بحران رد کرده و باید گفت عدم مدیریت زباله ها فاجعه زیست محیطی به دنبال دارد.
ساری
پارک ملی کیاسر در ساری به سمت استان سمنان که می رود، می شود مراتع زیبای ارس که بوی بد زباله های تلنبار شده در این مراتع هر بیننده ای را آزار می دهد. مسیری که البته دور از شهر ساری قرار دارد. همین مسأله باعث شد تا برخی رویشگاه ارس و مراتع پارک ملی کیاسر- با فاصله ۱۳۰ کیلومتری با شهر- را مکان خوبی برای انباشت زباله ها بدانند. پیش از این منطقه سمسکنده محل دپوی زباله ها بود. سمسکنده یکی از جنگل های
با ارزش ساری است. همین مسأله باعث اعتراض مردم به حمل زباله ها به جنگل شد. هرچند سمسکنده از زباله ها رهایی یافت اما به جای آن رویشگاه های زیبای ارس گرفتار شد تا این سؤال پیش بیاید که آیا هیچ راهکاری برای دفن زباله وجود ندارد؟ چطور این زباله ها در کشورهای دیگر معنی «طلای کثیف» را پیدا می کند اما در ایران به معضلی لاینحل تبدیل شده است. زباله هایی که تولید برق از آنها پیشتر توسط نماینده شهر ساری در بهارستان وعده داده شده است.
سفرهایی متوالی از سوی شهرداری و استانداری برای حل معضل زباله انجام گرفته که متأسفانه اقدام عملی در این زمینه صورت نگرفته است. باید توجه به این مهم داشت که مازندران به دلیل داشتن دریا در شمال و جنگل در جنوب و قرار گرفتن روستاها و شهرها در مرکز از دیرباز با مشکل دفن زباله مواجه بوده است. در گذشته اعتبارات دولتی از سوی وزارت کشور برای دفع زباله تخصیص پیدا می کرد که استانداری با سیاستگذاری نادرست سرانه بودجه اعتباری دفع زباله را بین شهرها تقسیم می کرد که اگر در گذشته سیاستگذاری درستی صورت می گرفت و در چند شهر مجاور هم، کارخانه زباله سوز ساخته می شد امروز مازندران دیگر مشکل دفع زباله نداشت. روستای زرین آباد هم یکی از محل های دفن زباله بوده که البته مردم به آن اعتراض و از دپوی زباله ها جلوگیری می کنند. که این اعتراض و انتقاد باعث بحران زباله در شهر ساری شد.
ساخت کارخانه زباله سوز می تواند مشکل زباله شهرساری را برطرف کند که نیاز است دولت برای تسهیل در کار، اقدامات اساسی انجام دهد.
قائمشهر
زباله و رودخانه «تلار» قصه کهنه ای است. یکی از رودخانه های مهم مازندران که در مسیر شهر سوادکوه، قائمشهر و سیمرغ قرار دارد. رودخانه ای که یکی از منابع آبی کشاورزی منطقه است اما زمین های مجاور آن را نخاله های ساختمانی، پسماندهای چوبی، پلاستیک و… پر کرده که کارشناسان از آن به عنوان خطری جدی برای محیط زیست منطقه یاد می کنند. رودخانه ای که از دل روستای «نجار کلا» می گذرد و مزارع و باغات زیادی را تحت پوشش خود دارد. اما آنچه افکار عمومی را نگران کرده، استفاده حیوانات اهلی از این آب است، چون احتمال دارد که باعث بیماری آنها شود. «روزانه ده ها لیتر فضولات انسانی توسط تانک داران تخلیه فاضلاب در تلار خالی می شود.» کارشناسان محیط زیست هم می پرسند که آیا کسی می داند این زباله ها چه بر سر آب های زیرزمینی می آورند؟ آب های زیرزمینی که تأمین کننده آب شرب منطقه هم هستند.
چند کیلومتر تا زباله ها ؛ فاصله محل دپوی زباله ها از شهرها، جاده ها، رودها، آبادی ها، دانشگاه ها و مدارس یکی دیگر از معضلات شهرهای درگیر است. در قائمشهر محل دپو از نخستین مدرسه به صورت هوایی تنها ۲۰۰ متر فاصله دارد و کوه زباله از داخل یا کنار مدرسه به راحتی دیده می شود، به اولین دانشگاه یک کیلومتر. همچنین در همان یک کیلومتری محل دپو که بوی بد هوا را گرفته، بیمارستانی در حال ساخت است. کمتر از ۵۰۰ متر آن طرف تر، پارک شهر ساخته شده تا این سؤال پیش بیاید که جای طرح های آمایش سرزمین در شهرهای مختلف کشور کجاست؟
افراد دلسوز و دوستدار طبیعت چندین بار به سازمان محیط زیست این شهر مراجعه کرده اما با پاسخی درخور روبه رو نشده اند. هرچند عواملی همچون نداشتن بودجه برای تأمین محیط بان در منطقه، توجه نکردن مسئولان به اخطارهای سازمان محیط زیست و همچنین نبود مجازات کافی برای این عمل مجرمانه از جمله عوامل تأثیرگذار در انباشت زباله در این منطقه است. گفته شده، تاکنون چند نفر از این کامیونداران به محاکم قضایی معرفی شده اند که به علت نبود مجازات تأثیرگذار باز هم به این عمل خطا دست زده اند.
شیرگاه
انباشت زباله به جنگل ها و رودخانه های قائمشهر محدود نمی شود. جنگل های حفاظت شده انجیلی هم از گزند زباله ها در امان نیستند. جنگل هایی که البته درمنطقه تحت الحفظ جنگلبانی و منابع طبیعی استان مازندران قرار دارند. منطقه ای که دارای در ورودی و خروجی وکنترل محموله های جنگلی است. چندین تابلو با آرم محیط زیست هم دارد که مدام هشدار می دهند رهاسازی هرگونه زباله در این محل پیگرد قانونی دارد. با این حال عکس های تهیه شده از این منطقه نشان می دهد که زباله ها به شکل فاجعه بار در این منطقه تلنبار می شود. زباله هایی که حتی اندک خاکی برای سرپوش گذاشتن روی آنها و کم کردن بوی بد زباله ریخته نمی شود: «در این منطقه تاکنون سم پاشی و آهک پاشی انجام نشده است، زباله ها روی یک تپه قرار دارد که از ۳ طرف شیرابه آنها به درون دره های مجاور ریخته می شود، دره هایی که از یک طرف به یک روستا، از طرف دیگر به یک رودخانه (یکی از شاخه های تلار) و از سویی دیگر به درون جنگل منتهی می شود.»
بابلسر
بابلسر شهری توریستی است اما این ویژگی نه تنها این شهر را از بحران زباله دور نگه نداشته که حضور گردشگران به یکی از علل افزایش زباله ها منجر شده است. زباله ها حاشیه ساحلی و مرکز این شهر توریستی را به اشغال درآورده اند. کمی بالاتر از ساحل، پارکینگ های شهرستان بابلسر و در فاصله ۷۰ متری از ساحل دریا، محل دپوی عظیم زباله شهرستان مسافر پذیر بابلسر به چشم می خورد. به فاصله ۱۰ متر از زباله ها آپارتمان های مسکونی ساخته شده و تنها به علت وجود ماسه فراوان مسئولان شهری توانسته اند کمی از بوی بد زباله ها نسبت به سایر مناطق بکاهند. اما آیا معضل شیرابه های این محل و نفوذ آنها به درون آبهای زیر زمینی نیز حل شده است؟ آیا نمی توان یکی از دلایل آلودگی میکروبی شناگاه های مازندران را به علت وجود این محل های انباشت ساحلی دانست؟
آمل هم بوی زباله می دهد
آمل هم بحران زباله دارد، بحرانی پای کوهپایه های البرز. در محل انباشت زباله، معدنی شنی وجود دارد که بخشی از آن برای شهرداری آمل است. دو محل انباشت شیرابه در این محل وجود دارد، که یکی از آنها در شیب دره قرار دارد و آبشاروار وارد دره هراز می شود اما این همه ماجرا نیست. در همین محل انباشت زباله، زباله های صنعتی برخی از کارخانه ها نیز تخلیه می شود. از شن و سنگ برای پوشاندن زباله ها استفاده می شود که خود عاملی برای چند برابر شدن میزان شیرابه می شود. نکته تلخ تری هم وجود دارد؛ فاصله محل انباشت زباله های آمل تا جاده هراز کمتر از ۲۰۰ متر است. جاده هراز یکی از توریستی ترین جاده های کشور است. وضعیت این جاده این سؤال را در اذهان عمومی مردم به وجود می آورد که در جاده های کمتر شناخته شده چه خبر است؟ مردمی که البته خود یکی از مقصران اصلی وضعیت آلوده شهرها هستند. واقعیت آن است که در حل معضل زباله ها و پسماندها به تنهایی نمی توان به دولت و دستگاه های اجرایی اکتفا کند.
آشغال های دوست داشتنی
زباله ها فقط جنگل ها را اشغال نمی کنند. تنها آلودگی را به سفره های زیرزمینی نمی برند. هرچند پیامدهای همین دو اتفاق هم غیر قابل جبران است. اما وجود خانواده هایی که همگی مشغول به جمع آوری زباله هستند تا از این رهگذر زندگی را بگذرانند خود یک هشدار دیگر است که به نظر نمی رسد کسی به آن توجهی داشته باشد. مادرانی که کودک خردسال خود را کول گرفته اند و در میان انبوهی از زباله به دنبال فردای نیامده خود و کودک شان هستند. کسانی که به طور طبیعی نمی توان درباره بهداشت محیط کار با آنها حرف زد. صحبت درباره بیمه بودن آن بیشتر به شوخی تلخی می ماند. محلی ها می گویند آنها در اختیار مافیا هستند. کسانی که بدون هیچ ترسی در میان زباله ها چمباتمه می زنند تا سهم خود را از زندگی بگیرند. در کنار همان زباله ها اگر گرسنه شوند آنچه در بقچه دارند، می خورند. کمترین حقوق را می گیرند و باز هم به طور طبیعی هیچ جایی از آنها حمایت نمی کند.
شهرداری ها از وجود این کارگران مطلع هستند.کارگرانی که برخی قوطی های فلزی و برخی هم پلاستیک ها را در میان سرنگ های عفونی بیمارستان ها جمع می کنند. افکارعمومی نسبت به بیمار شدن این افراد و انتقال آنها به سایرین بارها هشدار داده است.
اما همین زباله ها به منبع درآمدی برای افراد زیادی تبدیل شده است. جهان به آنها طلای کثیف لقب داده است. بازارشان آنقدر سکه است که مافیا هم تشکیل داده اند. حالا این سؤال از سوی افکارعمومی پیش می آید که چرا باید آشغال های دوست داشتنی که می توان به عنوان یک منبع انرژی به آنها نگاه کرد، به چنین بحرانی تبدیل شوند.!؟؟
تست و آزمون مهمی برای همه مسئولین استان بخصوص استاندار محترم استان می باشد که چقدر دلسوز این استان و محیط زیست آن هستند. متاسفانه کاری نکردن و از این آزمون سربلند نشدن، باید منتظر ماند که چه کسی این استان را از این فاجعه زیست محیطی نجات می دهد؟ این مهم چالشی هست برای همه مسولین استان که دایه دلسوزی و سر بلندی استان را دارند به عبارتی این گوی و این میدان این گره و این معضل به دست کدامین فرد باز خواهد شد؟ مردم استان همه منتظرند تا به جایی برسد تا تمثالی از او در میدان شهر به پاس تشکر از او بگذارند. به امید آن روز.
تست و آزمون مهمی برای همه مسئولین استان بخصوص استاندار محترم استان می باشد که چقدر دلسوز این استان و محیط زیست آن هستند. متاسفانه کاری نکردن و از این آزمون سربلند نشدن، باید منتظر ماند که چه کسی این استان را از این فاجعه زیست محیطی نجات می دهد؟ این مهم چالشی هست برای همه مسولین استان که دایه دلسوزی و سر بلندی استان را دارند به عبارتی این گوی و این میدان این گره و این معضل به دست کدامین فرد باز خواهد شد؟ مردم استان همه منتظرند تا به جایی برسد تا تمثالی از او در میدان شهر به پاس تشکر از او بگذارند. به امید آن روز.
چه واقعیت تلخی….