پایگاه خبری چهاردانگه: به گزارش ایرنا ، پیشنهاد این نامگذاری را قاسم قاسمی جوان ترین عضو شورای شهر ساری در نشست شامگاه شنبه این شورا ارائه کرد که با موافقت بقیه اعضا رو به رو شد.
در این نشست اعلام شد که این پیشنهاد پس از طی مراحل قانونی به شورای فرهنگ عمومی ارائه تا پس از تصویب در آن شورا ، در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران ثبت شود.
قاسمی که ریاست کمیسیون طرح و برنامه شورای اسلامی را بر عهده دارد ، بازیابی هویت کهن شهر ساری را یکی از رسالت های باشندگان در آن برشمرد و بر ضرورت تعریف درست و تاریخی از آن تاکید کرد.
وی که متن پیشنهادیش را به صورت مکتوب به شورا ارائه کرد ، نوشت : اگر امروز شهرمان پیر فرزانه ای است که در آینه اش تک تک مان را نظاره می کند ، شاید از ما با نگاهش کنجکاوانه می پرسد جز شکوفه های نارنج که طبیعت من هستند ، از هویتم چه قصه ای برای فردای فرزندانتان می توانید بخوانید؟
این عضو شورای شهر ساری با طرح این پرسش که ‘ آیا شهر بی قهرمان ، قصه ای شیرین است برای روایت و آیا شهر بی تولد در تقویم روز ها بهانه ای برای پاسداشت و بزرگداشت خواهد داشت؟ ، افزود : در جستجوهای تاریخ باید اسطوره ای باشد که به قدمت و شکوه شهرمان نام آور باشد ، که مزین شود تولد این پیر فرزانه به نامش ، کسی که کهن تر از فریدون ، نامی تر از کاوه و میهن پرست تر از رستم باشد و در تاریخ پیوند با شهرمان داشته باشد.
وی ادامه داد : آرش کمانگیر که جان در نیام کمان گذاشت و به عشق وطن جان داد و خاک پس گرفت چون شهیدانی که جان شیرین دادند و خاک عزیز ندادند. چه مبارک است که چنین مرد غیوری قهرمان قصه این شهر پر شکوه باشد و روز حماسه اش روز ساری نامگذاری شود.
قاسمی همچنین در باره علت پیشنهاد روز آرش کمانگیر به عنوان روز ساری نیز به متن منظومه ‘ ویس و رامین ‘ اثر فخرالدین
اسعد گرگانی استناد کرد که در آن سروده شده است : از آن خوانند آرش را کمانگیر – که از ساری به مرو انداخت یک تیر.
** اسطوره ای به نام آرش کمانگیر
آرش کمانگیر نام یکی از اسطورههای کهن ایرانی و همچنین نام شخصیت اصلی این اسطوره است که در زمان پادشاهی منوچهر پیشدادی می زیست .
بنا به روایات تاریخی ، در زمان پادشاهی منوچهر پیشدادی ، در جنگی با توران ، افراسیاب سپاهیان ایران را در مازندران محاصره میکند. سرانجام منوچهر پیشنهاد صلح میدهد و تورانیان پیشنهاد آشتی را میپذیرند و قرار بر این میگذارند که کمانداری ایرانی برفراز البرزکوه ، تیری بیندازد و تیر به هر کجا نشست آنجا مرز ایران و توران باشد.
بر اساس این روایت که در تمامی متون تاریخی و منظومه ها ادبی یکسان است ، آرش از پهلوانان ایران داوطلب این کار میشود و به بالای کوه دماوند میرود و تیر را پرتاب میکند. تیر از صبح تا غروب حرکت کرده و در کنار رود جیحون یا آمودریا بر درخت گردویی فرود میآید و آنجا مرز ایران و توران میشود.
روایت اینگونه ادامه می یابد که آرش پس از این تیراندازی ، از خستگی پیکرش پاره پاره شده و در خاک ایران پخش میشود و جانش در تیر دمیده میشود.
مطابق با برخی روایتها ‘ اسفندارمذ ‘ که از او به عنوان فرشته ای یاد می شود ، تیر و کمانی را به آرش داده و گفته بود که این تیر خیلی دور میرود ولی هر کسی که از آن استفاده کند ، خواهد مرد . با این وجود آرش برای فداکاری حاضر شد که از آن تیر و کمان استفاده کند.
بسیاری ، آرش را از نمونههای بیهمتا در اسطورههای جهان دانستهاند ؛ وی نماد جانفشانی در راه میهن است.
در مورد روز و زمان تیر انداختن آرش دو روایت وجود دارد که یکی در رسال پهلوی ‘ ماه فروردین، روز خرداد ‘ و روایت دیگری که در ‘ آثار الباقیه ‘ و ‘ زین الاخبار ‘ آمده است.
در رساله پهلوی اینگونه آمده که آرش ، در روز ششم از ماه فروردین تیر خود را افکند. در روایت آثار الباقیه این رویداد در روز سیزدهم از تیرماه (که مطابق با جشن تیرگان کوچک است) اتفاق افتاده و روزی که خبر جای فرود آمدن تیر را آوردند روز چهاردهم تیر (روز گوشی یا تیرگان بزرگ) بوده است.