آتشسوزی و حریق واژههایی هستند که همه ما با شنیدنش احساس خوبی نداریم، اضطراب شاید بهترین لغتی باشد که پس از این دو واژه سراسر وجودمان را فرا می گیرد، مخصوصا اگر این واقعه در نزدیکی ما اتفاق افتاده باشد اما آتشسوزی هر چقدر تلخ و منفی برای برخی افراد کسب و کار محسوب میشود، آنان که لباسی یک دست قرمز رنگ به تن داشته و خود را به هر دری میزنند تا آتش خاموش شود.
به گزارش پایگاه خبری چهاردانگه، به نقل از ایسنا، آتشنشانی یکی از مشاغل بین المللی است که در همه جای دنیا رویکردی واحد داشته و هم ردیف نیروی پلیس برای ایجاد ثبات و امنیت در جامعه تلاش میکند، هر چند شرح وظایف این دو شغل مجزا از هم بوده اما ارمغان هر یک آرامشی است که پس انجام ماموریت برای هموطنان ایجاد میشود.
در تقویم کشور روز ۷ مهرماه برای تقدیر از رشادتهای آتشنشانان به عنوان روز ملی آتشنشانی و ایمنی نامگذاری شده است. در این روز و در سال ۱۳۵۹ پالایشگاه آبادان در جنگ ایران و عراق از سوی دشمن مورد حمله هوایی قرار گرفت. پس از این اتفاق آتشنشانان برای اطفای حریق وارد عمل شدند، در حین اطفای حریق بار دیگر این پالایشگاه بمباران شد و تعداد زیادی از آنان در این حادثه شهید شدند.
این گزارش روایتی از زندگی یک آتشنشان است که به بهانه این سالروز با او گفتو گو کردیم.
مهزیار کاظمی پرسنل آتشنشانی شهر رشت متولد ۲۷ تیر ۱۳۶۳ است، او بواسطه علاقه ای که به این شغل داشته وارد حرفه آتشنشانی شده است.
او می گوید: همیشه این شغل برام مقدس و عزیر بود و من با چشم باز آتشنشانی را انتخاب کردم و تمام سختی آن را برای خدمت رسانی به مردم به جان خریدهام.
کاظمی که مشقات زیادی برای ورود به این شغل کشیده از خاطرات و چگونگی استخدامش می گوید: از طریق آزمونهایی که وزارت کشور برای جذب نیروهای آتش نشانی برگزار میکرد اقدام کردم اما به دلیل با رفتن سنم و با توجه به اینکه نیروی آتش نشانی باید زیر ۲۵ سال باشد به ناچار به دنبال گرفتن گواهینامه پایه یک که آن هم سختیهای خودش را داشت رفتم و سپس در مراحل بعدی، در آزمون های آتش نشانی بالای ۲۵ سال شرکت کردم تا سرانجام پس از سه دوره شرکت در آزمون توانستم در سال ۹۳ وارد مجموعه آتش نشانی شوم.
وی از وعدههایی سخن میگوید که مسئولان بارها بر تحقق آن تاکید کردهاند اما تا به امروز عملی نشده است.
شیفت کاری او اصطلاحا ۲۴-۴۸ است، یعنی او ۲۴ ساعت مشغول در آتش نشانی است و ۴۸ ساعت باید استراحت کند.
نکته قابل ذکر اینجاست که آتشنشانی نیز از آن دسته مشاغلی محسوب میشود که ایام تعطیل در آن معنایی نداشته و همواره خدمت رسانی به مردم در اولویت قرار دارد.
درباره مشکلات شغل آتشنشانی که از او می پرسم گویا درد و دلش وا میشود، میگوید: مشکلات آتشنشانی بسیار زیاد است مانند اضطراب و استرسی و فشار روحی روانی ناشی از کار که بر روی آتشنشانها بسیار زیاد است.
او اضافه می کند: یک آتشنشان آنقدر باید از لحاظ روحی روانی تامین باشد که در ساعات جدایی از کار بتواند کامل استراحت داشته باشد تا با یک نیرو و توان بالا در ۲۴ ساعت کاری کاملا برای خدمت به مردم آماده باشد.
کاظمی معتقد است که اضطراب و استرس یک آتشنشان در تمام زندگی خود و اطرافیانش تاثیرگذار است.
او درباره حضور در مجموعه آتشنشانی می گوید: در ۲۴ ساعت شیفتکاری که در کنار همکارانی هستیم که هریک دارای خلق و خوی متفاوت با سلایق مختلفی هستند بنابراین باید با همه کنار آمده و دوستانه این ۲۴ را به پایان ببریم.
در باور این آتشنشان فشار و اضطراب هم در محیط کار یعنی ایستگاه آتشنشانی و هم در زمان استراحت وجود دارد که این مسئله آسیب هایی را برای اطرافیان به همراه دارد.
کاظمی با تشکر از همسر خود که همیشه حامی او بوده میگوید: زمانی که من در منزل نیستم مسئولیت زندگی و مراقبت از فرزندان هم به دوش همسرم است و از این بابت مدیون او هستم.
براستی فرزندان و مخصوصا همسران آتشنشانان مشقات مضاعفی را متحمل می شوند، آنا علاوه بر به دوش کشیدن بار زندگی باید این استرس را که مردانشان سالم به خانه برمیگردنند را نیز همواره با خود به همراه داشته باشند.
ذهنم با این پاراگراف ناخودآگاه خاطره تلخ پلاسکو را به زنده می کند. براستی فرزندان و زنان آتشنشانان چه اسوه صبری هستند.
کاظمی درباره مشکلات روانی که آتشنشانان با آن دست و پنجه نرم می کنند سخن گفته و اضافه میکند: در حوادثی که رخ داده اولین چیزی که آسیب میبیند روحیه آتش نشان بوده و برای ما دردناک است که یک شهروند، همسایه، دوست و هموطن حادثه ببیند و ما نظاره گر آن باشیم بنابراین حضور یک روانشناس در تیم آتشنشانی برای ریکاوری فکری و ذهنی نیروها الزامی بوده اما هنوز این وعده نیز عملی نشده است.
او میگوید: در کشورهای اروپایی روانشناس عضو دائمی مجموعه آتشنشانی است و امیدواریم برای ارتقای روحیه آتشنشانان اقدامات مناسب انجام شود.
از او درباره مزایای حقوق و دستمزدش میپرسم: حقوقی که دریافت میکنیم بر اساس مصوب قانون کار است و البته یه سری مزایا هم شهرداری و شورای شهر در اختیار پرسنل عملیاتی آتشنشانی میگذارند هرچند با شرایط اقتصادی حاکم در کشور این حقوق خیلی کفاف زندگی را نمیدهد اما باز میگوییم خداروشکر.
کاظمی هر ماموریت جدید را یک درس معرفی کرده و میگوید: زمان حضور در ایستگاه آتشنشانی کاملا به حالت آماده باش است چه زمان غذاخوردن، ورزش کردن، استراحت کردن و هر موقعی که فکرش را بکنید حتی کفش طوری گذاشته میشود که زمان زنگ خوردن با تمام سرعت آن را پوشیده و آماده رفتن باشیم.
او که راننده خودروی آتشنشانی است درباره خصوصیات ویژه کارش میگوید: من به عنوان راننده همیشه اضطراب و استرس رسیدن به موقع در محل حادثه با کمترین زمان ممکن همراهم است زیرا در مجموعه حریقهای شهری زمان بندی مشخصی برایمان تعریف و کارشناسی شده است مثلا این خودرو باید زیر ۴ دقیقه به محل حادثه برسد.
او ادامه میدهد که کار آتش نشانی یک کار دسته جمعی است و هر کس ادعا داشته باشد که من این کار را کردم، اشتباه است و من وجود ندارد بلکه این « ما» است که در این شغل خودنمایی میکند، خودمانیم این حرف آقای کاظمی بدجور به دلم مینشیند و او کاملا آگاه است که بزرگترین آفت کار گروهی کلمه “منم” است.
کاظمی درباره مختصات شهری گفته و اینکه یکی از کارهای آتشنشانان شهرشناسی است.
او تعریف میکند که تایمی از ساعت کاری آنان به شهرشناسی اختصاص دارد و باید با کوچه و پس کوچه ها آشنایی کامل پیدا کنند تا سریع تر به محل حادثه رسیده و خدمترسانی انجام دهند.
کاظمی با بیان مشکلاتی مسیر اعم از معبر های تنگ و باریک که به جهت مجوز های غیر استاندارد ساخته شده و یا همکاری نکردن شهروندان برای بازکردن مسیر میگوید: این اتفاقات ما را دچار چالش میکند و بهتر است هرکسی که صدای آژیر آتش نشانی را میشنود به منتی الیه سمت راست خود حرکت کرده تا مسیر بهتر و راحتتر باز شود.
از او میپرسم که شهرها باید چگونه ساخته شوند و او پاسخ میدهد: مجموعه شهرداری در ایمن سازی ساختمانها یک قسمت از کار را به آتشنشانی اختصاص داده که برای پایان کار منازل مسکونی باید مجوزی از آتشنشانی اخذ شود. برای این منظور اداره آموزش و پیشگیری آتشنشانی به آن ساختمان اعزام میشوند و از لحاظ سیستم ایمنی و راه پله و اطفای حریق که از واجبات است، ساختمان را تایید یا عدم تایید میکنند که این موضوع به ویژه برای پایان کار گرفتن منزل مسکونی تازه ساخت بسیار کمک کننده است.
وی به مشکلات شهرسازی و بافتهای قدیمی شهرها اشاره کرده و میگوید: در شهرسازی یه سری مشکلات همچنان باقی مانده و هنوز ساختمانهای قدیمی در محلههای قدیمی وجود دارد مانند معابر تنگ و ساخت و ساز غیر اصولی و بدون مجور که واقعا دردسر ساز است و چون اندازه خوردوهای آتشنشانی به قدری است که گاهی اوقات امکان ورود به کوچه های تنگ و باریک وجود ندارد مشکلاتی ایجاد میشود، که البته برای حل این مسئله معمولا مجموعه آتشنشانی همیشه ابتدا خوردوهای کوچکتر را به عنوان پیشرو و سپس خوردوهای بزرگتر را با عنوان پشتیبان به محل حادثه اعزام میکنند.
کاظمی دیگر مشکلات معابر شهری را اینگونه عنوان میکند: شمارهگذاری کوچه ها بسیار مهم است و خیلی مهمه که کوچه ها شماره گذاری باشد، حالا اگر کوچه ای به اسم شهید است حتما شمارهای زده شود و یکی از مشکلات اساسی در معابر شهر همین نامگذاری متفاوت بدون شماره است که برای نیروهای آتش نشانی دردسر ساز است، همچنین شاخ و برگ درختان علاوه بر مشکلات اطفای حریق، اسم کوچه ها را نیز میپوشانند.
این آتشنشان یکی دیگر از مشکلات شغلش را نحوه آدرسدهی شهروندان میداند و معتقد است: شهروندان باید آدرس درست و مسیری که نزدیکتر است را به آتشنشانی اعلام کنند که البته این مشکل شهروندان در زمان وقوع حادثه به دلیل استرس زیاد رخ داده که نمیدانند آدرس را چگونه بیان کنند بنابراین بهتر است آدرس خود را در کاغذی یادداشت کنند و کنار تلفن و جایی که خودشون حضور ذهن دارد بگذارند تا بهتر بتونند ارائه آدرس نمایند.
کاظمی خاطرات بسیاری از شغل خود دارد، از او میخواهم یکی از آنان را که ترجیحا شیرین است بیان کند، او میگوید: در یکی از ایستگاه های آتشنشانی بودیم که زنگ حادثه را میزنند و ما به محل اعزام شدیم و در بین مسیر هم آدرس و توضیحاتی توسط بی سیم از مرکز فرماندهی به ما داده میشود و ما را دقیقا توجیح میکنند و گفتند که حادثه مشاهده مار در منزل مسکونی بود و ما هم آژیر کشان و با سرعت به محل حادثه رسیدیم، پیرمردی حدود ۸۵ ساله و دست به عصا تو حیاط ایستاده و ماجرا را پرسیدیم و قسمتی را نشان داد که مار بود و ما هر چه جلوتر رفتیم ماری ندیدم تا رسیدم به محل مورد نظر و دیدیم که بند کفشی در گوشه اتاقک پیچیده شده بود و پیرمرد به هوای اینکه مار است، آتش نشانی را مطلع کرده بود.
تمام ماموریت هایی که ختم بخیر شود همیشه برای ما خاطره خوش بوده حتی اگر کودکی پشت در گیر کرده و ما توسط راه هایی که آموزش دیدهایم آنرا نجات دهیم.
کاظمی که مستاجر است از نگرانی های شغلی خود صحبت کرده و اینکه نیروهای آتشنشانی همواره در معرض خطر هستند و این نگرانی همیشه برای خانواده ها وجود دارد.
اکنون نوبت عیارسنجی است، او که تا این اندازه از مشکلات شغلش میگوید و علیرغم همه نگرانیها از علاقه وافر خود یاد میکند سوالی چالشی میپرسم، اگر دختر داشتید به یک شوهر آتشنشان می دادید؟
*آتشنشانی شغل نیست، یک عشق است
پاسخ آتشنشان مرا میخکوب میکند: بله، من دو دختر دارم و اگر داماد آیندهام پسر خوبی باشد و عشق و علاقه بین دخترم و داماد آینده باشد من مخالفتی نمیکنم چون در شغل آتشنشانی ایرادی وجود ندارد و همیشه به اطرافیان میگویم که این شغل نیست، یک عشق است و اگر عشق در کار باشد همه چیز درست میشود.
کاظمی در پایان از همکاری مردم با آتشنشانان تشکر کرده خطاب به آنان توصیه میکند: از آنجائیکه اداره آموزش و پیشگیری از پایه آموزشها را شروع کرده و از مهد کودکها گرفته تا مدارس به عموم مردم آموزشها داده میشود لازم است شهروندان به نکات ایمنی توجه کرده و هرچه آگاهی آنان در برخورد با حوادث بالا رود حادثه های کمتری را خواهیم دید.
او که گرفتاریهای مردم را به چشم دیده همچنین توصیه میکند که هموطنان استفاده از بیمههای آتشسوزی که مهمترین و حائز اهمیتترین مسئله است را جدی بگیرند زیرا در زمان خسارت بیمه میتواند پشتیبان آنان باشد.
آتشسوزی و حریق واژههایی هستند که همه ما با شنیدنش احساس خوبی نداریم، اضطراب شاید بهترین لغتی باشد که پس از این دو واژه سراسر وجودمان را فرا می گیرد، مخصوصا اگر این واقعه در نزدیکی ما اتفاق افتاده باشد اما آتشسوزی هر چقدر تلخ و منفی برای برخی افراد کسب و کار محسوب میشود، آنان که لباسی یک دست قرمز رنگ به تن داشته و خود را به هر دری میزنند تا آتش خاموش شود.
به گزارش پایگاه خبری چهاردانگه، به نقل از ایسنا، آتشنشانی یکی از مشاغل بین المللی است که در همه جای دنیا رویکردی واحد داشته و هم ردیف نیروی پلیس برای ایجاد ثبات و امنیت در جامعه تلاش میکند، هر چند شرح وظایف این دو شغل مجزا از هم بوده اما ارمغان هر یک آرامشی است که پس انجام ماموریت برای هموطنان ایجاد میشود.
در تقویم کشور روز ۷ مهرماه برای تقدیر از رشادتهای آتشنشانان به عنوان روز ملی آتشنشانی و ایمنی نامگذاری شده است. در این روز و در سال ۱۳۵۹ پالایشگاه آبادان در جنگ ایران و عراق از سوی دشمن مورد حمله هوایی قرار گرفت. پس از این اتفاق آتشنشانان برای اطفای حریق وارد عمل شدند، در حین اطفای حریق بار دیگر این پالایشگاه بمباران شد و تعداد زیادی از آنان در این حادثه شهید شدند.
این گزارش روایتی از زندگی یک آتشنشان است که به بهانه این سالروز با او گفتو گو کردیم.
مهزیار کاظمی پرسنل آتشنشانی شهر رشت متولد ۲۷ تیر ۱۳۶۳ است، او بواسطه علاقه ای که به این شغل داشته وارد حرفه آتشنشانی شده است.
او می گوید: همیشه این شغل برام مقدس و عزیر بود و من با چشم باز آتشنشانی را انتخاب کردم و تمام سختی آن را برای خدمت رسانی به مردم به جان خریدهام.
کاظمی که مشقات زیادی برای ورود به این شغل کشیده از خاطرات و چگونگی استخدامش می گوید: از طریق آزمونهایی که وزارت کشور برای جذب نیروهای آتش نشانی برگزار میکرد اقدام کردم اما به دلیل با رفتن سنم و با توجه به اینکه نیروی آتش نشانی باید زیر ۲۵ سال باشد به ناچار به دنبال گرفتن گواهینامه پایه یک که آن هم سختیهای خودش را داشت رفتم و سپس در مراحل بعدی، در آزمون های آتش نشانی بالای ۲۵ سال شرکت کردم تا سرانجام پس از سه دوره شرکت در آزمون توانستم در سال ۹۳ وارد مجموعه آتش نشانی شوم.
وی از وعدههایی سخن میگوید که مسئولان بارها بر تحقق آن تاکید کردهاند اما تا به امروز عملی نشده است.
شیفت کاری او اصطلاحا ۲۴-۴۸ است، یعنی او ۲۴ ساعت مشغول در آتش نشانی است و ۴۸ ساعت باید استراحت کند.
نکته قابل ذکر اینجاست که آتشنشانی نیز از آن دسته مشاغلی محسوب میشود که ایام تعطیل در آن معنایی نداشته و همواره خدمت رسانی به مردم در اولویت قرار دارد.
درباره مشکلات شغل آتشنشانی که از او می پرسم گویا درد و دلش وا میشود، میگوید: مشکلات آتشنشانی بسیار زیاد است مانند اضطراب و استرسی و فشار روحی روانی ناشی از کار که بر روی آتشنشانها بسیار زیاد است.
او اضافه می کند: یک آتشنشان آنقدر باید از لحاظ روحی روانی تامین باشد که در ساعات جدایی از کار بتواند کامل استراحت داشته باشد تا با یک نیرو و توان بالا در ۲۴ ساعت کاری کاملا برای خدمت به مردم آماده باشد.
کاظمی معتقد است که اضطراب و استرس یک آتشنشان در تمام زندگی خود و اطرافیانش تاثیرگذار است.
او درباره حضور در مجموعه آتشنشانی می گوید: در ۲۴ ساعت شیفتکاری که در کنار همکارانی هستیم که هریک دارای خلق و خوی متفاوت با سلایق مختلفی هستند بنابراین باید با همه کنار آمده و دوستانه این ۲۴ را به پایان ببریم.
در باور این آتشنشان فشار و اضطراب هم در محیط کار یعنی ایستگاه آتشنشانی و هم در زمان استراحت وجود دارد که این مسئله آسیب هایی را برای اطرافیان به همراه دارد.
کاظمی با تشکر از همسر خود که همیشه حامی او بوده میگوید: زمانی که من در منزل نیستم مسئولیت زندگی و مراقبت از فرزندان هم به دوش همسرم است و از این بابت مدیون او هستم.
براستی فرزندان و مخصوصا همسران آتشنشانان مشقات مضاعفی را متحمل می شوند، آنا علاوه بر به دوش کشیدن بار زندگی باید این استرس را که مردانشان سالم به خانه برمیگردنند را نیز همواره با خود به همراه داشته باشند.
ذهنم با این پاراگراف ناخودآگاه خاطره تلخ پلاسکو را به زنده می کند. براستی فرزندان و زنان آتشنشانان چه اسوه صبری هستند.
کاظمی درباره مشکلات روانی که آتشنشانان با آن دست و پنجه نرم می کنند سخن گفته و اضافه میکند: در حوادثی که رخ داده اولین چیزی که آسیب میبیند روحیه آتش نشان بوده و برای ما دردناک است که یک شهروند، همسایه، دوست و هموطن حادثه ببیند و ما نظاره گر آن باشیم بنابراین حضور یک روانشناس در تیم آتشنشانی برای ریکاوری فکری و ذهنی نیروها الزامی بوده اما هنوز این وعده نیز عملی نشده است.
او میگوید: در کشورهای اروپایی روانشناس عضو دائمی مجموعه آتشنشانی است و امیدواریم برای ارتقای روحیه آتشنشانان اقدامات مناسب انجام شود.
از او درباره مزایای حقوق و دستمزدش میپرسم: حقوقی که دریافت میکنیم بر اساس مصوب قانون کار است و البته یه سری مزایا هم شهرداری و شورای شهر در اختیار پرسنل عملیاتی آتشنشانی میگذارند هرچند با شرایط اقتصادی حاکم در کشور این حقوق خیلی کفاف زندگی را نمیدهد اما باز میگوییم خداروشکر.
کاظمی هر ماموریت جدید را یک درس معرفی کرده و میگوید: زمان حضور در ایستگاه آتشنشانی کاملا به حالت آماده باش است چه زمان غذاخوردن، ورزش کردن، استراحت کردن و هر موقعی که فکرش را بکنید حتی کفش طوری گذاشته میشود که زمان زنگ خوردن با تمام سرعت آن را پوشیده و آماده رفتن باشیم.
او که راننده خودروی آتشنشانی است درباره خصوصیات ویژه کارش میگوید: من به عنوان راننده همیشه اضطراب و استرس رسیدن به موقع در محل حادثه با کمترین زمان ممکن همراهم است زیرا در مجموعه حریقهای شهری زمان بندی مشخصی برایمان تعریف و کارشناسی شده است مثلا این خودرو باید زیر ۴ دقیقه به محل حادثه برسد.
او ادامه میدهد که کار آتش نشانی یک کار دسته جمعی است و هر کس ادعا داشته باشد که من این کار را کردم، اشتباه است و من وجود ندارد بلکه این « ما» است که در این شغل خودنمایی میکند، خودمانیم این حرف آقای کاظمی بدجور به دلم مینشیند و او کاملا آگاه است که بزرگترین آفت کار گروهی کلمه “منم” است.
کاظمی درباره مختصات شهری گفته و اینکه یکی از کارهای آتشنشانان شهرشناسی است.
او تعریف میکند که تایمی از ساعت کاری آنان به شهرشناسی اختصاص دارد و باید با کوچه و پس کوچه ها آشنایی کامل پیدا کنند تا سریع تر به محل حادثه رسیده و خدمترسانی انجام دهند.
کاظمی با بیان مشکلاتی مسیر اعم از معبر های تنگ و باریک که به جهت مجوز های غیر استاندارد ساخته شده و یا همکاری نکردن شهروندان برای بازکردن مسیر میگوید: این اتفاقات ما را دچار چالش میکند و بهتر است هرکسی که صدای آژیر آتش نشانی را میشنود به منتی الیه سمت راست خود حرکت کرده تا مسیر بهتر و راحتتر باز شود.
از او میپرسم که شهرها باید چگونه ساخته شوند و او پاسخ میدهد: مجموعه شهرداری در ایمن سازی ساختمانها یک قسمت از کار را به آتشنشانی اختصاص داده که برای پایان کار منازل مسکونی باید مجوزی از آتشنشانی اخذ شود. برای این منظور اداره آموزش و پیشگیری آتشنشانی به آن ساختمان اعزام میشوند و از لحاظ سیستم ایمنی و راه پله و اطفای حریق که از واجبات است، ساختمان را تایید یا عدم تایید میکنند که این موضوع به ویژه برای پایان کار گرفتن منزل مسکونی تازه ساخت بسیار کمک کننده است.
وی به مشکلات شهرسازی و بافتهای قدیمی شهرها اشاره کرده و میگوید: در شهرسازی یه سری مشکلات همچنان باقی مانده و هنوز ساختمانهای قدیمی در محلههای قدیمی وجود دارد مانند معابر تنگ و ساخت و ساز غیر اصولی و بدون مجور که واقعا دردسر ساز است و چون اندازه خوردوهای آتشنشانی به قدری است که گاهی اوقات امکان ورود به کوچه های تنگ و باریک وجود ندارد مشکلاتی ایجاد میشود، که البته برای حل این مسئله معمولا مجموعه آتشنشانی همیشه ابتدا خوردوهای کوچکتر را به عنوان پیشرو و سپس خوردوهای بزرگتر را با عنوان پشتیبان به محل حادثه اعزام میکنند.
کاظمی دیگر مشکلات معابر شهری را اینگونه عنوان میکند: شمارهگذاری کوچه ها بسیار مهم است و خیلی مهمه که کوچه ها شماره گذاری باشد، حالا اگر کوچه ای به اسم شهید است حتما شمارهای زده شود و یکی از مشکلات اساسی در معابر شهر همین نامگذاری متفاوت بدون شماره است که برای نیروهای آتش نشانی دردسر ساز است، همچنین شاخ و برگ درختان علاوه بر مشکلات اطفای حریق، اسم کوچه ها را نیز میپوشانند.
این آتشنشان یکی دیگر از مشکلات شغلش را نحوه آدرسدهی شهروندان میداند و معتقد است: شهروندان باید آدرس درست و مسیری که نزدیکتر است را به آتشنشانی اعلام کنند که البته این مشکل شهروندان در زمان وقوع حادثه به دلیل استرس زیاد رخ داده که نمیدانند آدرس را چگونه بیان کنند بنابراین بهتر است آدرس خود را در کاغذی یادداشت کنند و کنار تلفن و جایی که خودشون حضور ذهن دارد بگذارند تا بهتر بتونند ارائه آدرس نمایند.
کاظمی خاطرات بسیاری از شغل خود دارد، از او میخواهم یکی از آنان را که ترجیحا شیرین است بیان کند، او میگوید: در یکی از ایستگاه های آتشنشانی بودیم که زنگ حادثه را میزنند و ما به محل اعزام شدیم و در بین مسیر هم آدرس و توضیحاتی توسط بی سیم از مرکز فرماندهی به ما داده میشود و ما را دقیقا توجیح میکنند و گفتند که حادثه مشاهده مار در منزل مسکونی بود و ما هم آژیر کشان و با سرعت به محل حادثه رسیدیم، پیرمردی حدود ۸۵ ساله و دست به عصا تو حیاط ایستاده و ماجرا را پرسیدیم و قسمتی را نشان داد که مار بود و ما هر چه جلوتر رفتیم ماری ندیدم تا رسیدم به محل مورد نظر و دیدیم که بند کفشی در گوشه اتاقک پیچیده شده بود و پیرمرد به هوای اینکه مار است، آتش نشانی را مطلع کرده بود.
تمام ماموریت هایی که ختم بخیر شود همیشه برای ما خاطره خوش بوده حتی اگر کودکی پشت در گیر کرده و ما توسط راه هایی که آموزش دیدهایم آنرا نجات دهیم.
کاظمی که مستاجر است از نگرانی های شغلی خود صحبت کرده و اینکه نیروهای آتشنشانی همواره در معرض خطر هستند و این نگرانی همیشه برای خانواده ها وجود دارد.
اکنون نوبت عیارسنجی است، او که تا این اندازه از مشکلات شغلش میگوید و علیرغم همه نگرانیها از علاقه وافر خود یاد میکند سوالی چالشی میپرسم، اگر دختر داشتید به یک شوهر آتشنشان می دادید؟
*آتشنشانی شغل نیست، یک عشق است
پاسخ آتشنشان مرا میخکوب میکند: بله، من دو دختر دارم و اگر داماد آیندهام پسر خوبی باشد و عشق و علاقه بین دخترم و داماد آینده باشد من مخالفتی نمیکنم چون در شغل آتشنشانی ایرادی وجود ندارد و همیشه به اطرافیان میگویم که این شغل نیست، یک عشق است و اگر عشق در کار باشد همه چیز درست میشود.
کاظمی در پایان از همکاری مردم با آتشنشانان تشکر کرده خطاب به آنان توصیه میکند: از آنجائیکه اداره آموزش و پیشگیری از پایه آموزشها را شروع کرده و از مهد کودکها گرفته تا مدارس به عموم مردم آموزشها داده میشود لازم است شهروندان به نکات ایمنی توجه کرده و هرچه آگاهی آنان در برخورد با حوادث بالا رود حادثه های کمتری را خواهیم دید.
او که گرفتاریهای مردم را به چشم دیده همچنین توصیه میکند که هموطنان استفاده از بیمههای آتشسوزی که مهمترین و حائز اهمیتترین مسئله است را جدی بگیرند زیرا در زمان خسارت بیمه میتواند پشتیبان آنان باشد.