سفرنامه گردشگری چهاردانگه؛ داشته ها و نداشته ها (1)
عین اله آزموده یکی از مدیران این پایگاه خبری و مدیر سایت و انجمن فرهنگی سادوای بالاده (واقع در منطقه دوسرشمار بخش چهادرانگه) هفته گذشته سفری به مناطق گردشگری این دیار داشته است که مشاهدات خود از این اماکن و هم چنین ظرفیت ها و کاستی ها، باید ها و نباید های گردشگری را در قالب سفرنامه ای تنظیم و به همراه عکس در سایت سادوا قرار داده است.
درود بر شما
اگر چشم وجدانم فقط به اندازه کورسویی بینش داشت، اگر پای غزال غرورم فقط کمی لنگان بود ، اگر تپش قلبم فقط اندکی همآوا با نوای جاده مینواخت ، اگر بویایی ام ذره ای بیشتر انگیزش داشت ، اگر گوشهایم جهت شنیداری اش را تغییر میداد و بسیاری اگر های دیگر ….میدیدم و میشنیدم و میبوییدم هر آنچه در عکسهایتان نمایان و نهفته بود و من ندیدم .
اگر سفر برای دیدن است ، پس در این سفر چه کردم ؟ بنیاد این سفر بر چه بود که چنین نردبان خاطره ای نیافراخت ؟ پس چرا دیدنیها را واگذاشتم ؟ سفر برای دیدن و بوییدن و لمس کردن و به نهانخانه جان جای دادن و دوباره و چند باره در دلتنگیها ، مخفیانه به نهانخانه سرک کشیدن و جان تازه گرفتن است .
خواندن گزارش شما ، گوشمالی سختی بود و هشیاری پس از رویا . سپاس …بیکران سپاس که این بینش را از شما آموختم
صفا میکنید آقای آزموده به قرآن مجید!!! من هم اولین دقایق بامداد هر جمعه با چند نخ سیگار به خنکایِ اولین پیچِِ بعد از عبور سنام میزنم و اگر ماه از نوع شب چهاردهش نباشد شهابسنگی رصد میکنم و بیخیال همه چی نفسی به عمق ششهایم میکشم و به خودم درود میفرستم که به خاطر همین نیمساعت خوش بودن نزدیک 200 کیلومتر راه را در تنگترین وقت میپیمایم. البته اگر جای شما بودم که انقد به لحظههاتان عشق میورزید صد درود و صد آفرین و صد صلوات به خود اهلحالم میفرستادم… باید عشق ورزیدن به لحظهها را از شما بیاموزم
نفستان گرم.