دلنوشته ای به علی ابن موسی الرضا (ع)
سالگرد ولادت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت ، حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) از راه رسید ولی متاسفانه با وجود اشاعه بیماری منحوس کرونا در ایران و جهان و با توجه به وضعیت قرمز شهر مشهد از این بیماری انتظار می رود با وجود باز بودن حرم مطهر رضوی، مردم حداکثر احتیاط را به منظور جلوگیری از انتشار بیشتر این بیماری به کار ببرند.
سیدروح الله شجاعی کیاسری، فعال رسانه ای با ارادتی که به آقا علی ابن موسی الرضا (ع) دارد و این ارادت را با نام گذاری اولین فرزندش به نام نامی رضا نشان داد دلنوشته ای را در صفحه ی شخصی خود در فضای مجازی منتشر کرده که در این مطلب بازنشر می دهیم.
……………………………………………………………………………
آقا جان سلام
منم روحالله، بجا آوردی؟
ای بابا، پدر سیدرضا
خوبید؟
میدونید چندساله از دور بهتون تولدتونو تبریک میگم؟
امسال نه تنها من، خیلیهای دیگه هم دستشون کوتاهه، میگن باید فاصله اجتماعی رو رعایت کنیم، درست هم میگن.
نمیدونم خادمهات این روزها چه حالی دارن، اونایی که تمام عشقشون دست کشیدن روی سر زائرات بود، سر جفتکردن کفشا با هم رقابت داشتن، ۳ صبح میرفتیم کفشداری بهمون لبخند هدیه میدادن، نکنه شما ازشون گلهمند بشی. آخه شما خیلی بزرگی.
شما بزرگی و میدونی این آدما هستن که به جایگاهها حرمت، آرزش و اعتبار میدن. نگاه نکن اینجا هیچکس و هیچ چیز سرجاش نیست!
من اما هنوز اینو نفهمیدم چرا امام غریبی؟!
نه تنها مشهد، بلکه کل ایران مفتخره به میزبانی شما. این شمایی که صاحبخونهای و ما میهمان شما.
امروز با پسرم اومدیم بیمارستان، مثل همه روزای دیگه، هیچکی یادش نیست تولد شماست، چرا؟
فکر کنم مردم روزگارشون خیلی سخت شده، اینجا میگن: حق کرونا رو به ما ندادن، مدیران ستادی بین خودشون تقسیم میکنن!
میگم: چه اهمیتی داره، شما جونتونو کف دست گرفتید، به خاطر ۵۰۰ تومن پول اَجر کارتونو پایین نیارید!
آقا جان؛
هستی؟ صدامو میشنوی؟!
میخوام برم شیرینی بگیرم، همهرو متوجه کنم شما به دنیا اومدی، بذار یه لبخند ولو مصنوعیهم که شده روی لب نگهبان دمدر بشینه. اینجا خنده خیلی ذیقیمته.
رضا کوچولو امروز شادتر از همیشهست. از دم در به همه تبریک گفت.
خوبه هوامونو داری که اگر شما نبودی معلوم نبود چجوری مملکت با این همه بحران و بیتدبیری اداره میشد.
ممنون که حواست به همه هست.
میگم روزی ۱۰۰ بار شایدم بیشتر اسمتو توی خونه صدا میزنیم. راستش سعی کردیم با احترامم بگیم، اما ببخش، گاهی اوقات عرصه بر ما هم تنگ میشه و سر طفل معصوم داد میزنیم، حتی تهدیدش میکنیم، یعنی یادمون میره این امانت شماست تو خونهی ما.
شک ندارم که اگر رضا الان پیش ماست به خاطر عنایت شماست.
یادتونه اون روز غروب موقع برگشت تو صحن رضوی بهتون گفتم اگر پسر دار شدم اسم شمارو روش میذارم. خب بعدها بهرغم اینکه مادرش یکی دوتا اسم تو آستینش داشت پذیرفت که اسم امام هشتمو روی پسرش بذاره و چقدر الان خوشحالیم بابت اینکار.
بذار بگم خود رضا چقدر راضی از این کار.
آقاجان وقتت رو نگیرم، امروز حسابیسرت شلوغه، باید به همهی سلامها جواب بدی، همه پیامکهارو بخونی، همهی پستها رو لایک کنی، شاید هم کامنت گذاشتی.
دلمون برات یذره شده، خدا قسمت بکنه یبار دیگه بیایم پیشت.