پایگاه خبری چهاردانگه
بخش چهاردانگه شهرستان ساري

میرزا حبیب الله خان اشجع الملک بزرگ (اول) حاکم مازندران

6

 

hakem-chahrdangeh-thumدر مورد زندگانی میرزاحبیب الله خان سورتیجی اشجع الملک هم دو روایت وجود دارد که بیان هر دو آنها به پی بردن همه جوانب این دوره تاریخی کمک بسیار شایانی می کند به نحوی که نگارنده با تحقیقات گسترده میدانی از  تمامی گروه های منتسب به این خاندان دریافته است همه کسانی که نام فامیلی سورتیجی دارند حتما از اصالت سورت نیستند کما اینکه فرزندان ” ملا محمد فلاح معروف به سررشته دار “ که خود از روستای “چرمی” در کنار ساخمرس و سوچلما بخش هزارجریب فعلی نکا بود به واسطه زنش که سورتیجی بود نام خانوادگی فرزندان خود را سورتیجی نهاد. از طرف دیگر دو مسئله را باید مد نظر قرار داد که بودند کسانی که هیچ نسبت فامیلی و نسبی به این خاندان نداشتند اما برای ایجاد موقعیت اجتماعی و بهره مندی از عناوین و مواهب این دودمان و گاهی حتی برخورداری از خوان گسترده اموال و دارایی این دودمان و حتی گاهی اختلاف در تقسیم ارث هم دریافت برخی مطالب واقعی را بسیار سخت و دشوار می نماید . بنابراین در ادامه مطلب به دو روایت کاملا متفاوت در این زمینه مطالعه فرمایید :

 

 روایت اول از سامان سورتیجی

 از حاجی مصطفی خان چهار فرزند ذکور بر جای مانده بود که به ترتیب عبارتند از اسدالله خان ، فضل الله خان ، نصرالله خان و مهدی قلی خان. اسدالله خان فرزند نخستین بود و منصب دولتی و نظامی داشت. ناصرالدین‌شاه در سفرنامه‌ ۱۲۹۳ قمری خود به مازندران می‌نویسد : اسدالله ‌خان سورتیج در اینجا (منطقه نور و کجور) به حضور رسید. فضل الله خان نیز تا درجه میر پنجی (سرلشکری) در سلسله مراتب قشونی وقت پیش رفت اما نصرالله خان که داماد شاهزاده محسن میرزا کیومرثی بود، برخلاف دو برادر دیگر، منصب دولتی و قشونی نداشت. پس از مصطفی‌خان ، حبیب‌الله‌ خان فرزند اسدالله ‌خان دائر مدار قدرت خانواده می‌شود و لقب اشجع ‌الملکی می‌گیرد و در قضیه مشروطه ، مشروعه طلب می‌شود و در محل رود تجن ساری با مشروطه خواهان می‌جنگد. هنگامی که محمدعلی‌شاه ناگزیر به سفر دوم و آخرین به روسیه می‌شود حبیب‌الله‌ خان که دیگر حاکم مازندران نبود و خانه اش به وسیله سالار فاتح و اردوی برق تاراج شده بود ، مدتی به کیاسر می‌رود و سپس به ساری می‌آید و تا آخر عمر (۱۳۳۲ قمری) با احترام زندگی می‌کند. از وی فرزند ذکوری بر جای نمانده است. وی در زیر نویس صفحه ۲۹ کتاب تبصره الزائرین می نویسد “در خانواده مشهور است که امپراتور وقت روسیه به وزارت امور خارجه ایران اعلام کرد حبیب الله خان اشجع الملک سورتیجی تحت حمایت ماست بدین ترتیب از مرگ حتمی ، مانند سرنوشت مرحوم شیخ غلامعلی شهید و حبیب الله میرزا حسامی و دیگران نجات یافت. البته این تحت الحمایگی بیگانه مایه افتخار نیست. “

 

hakem-chahrdangeh

 

پس از حبیب‌الله‌ خان اشجع‌الملک همه‌ی اموال و املاک و حتی لقبش به پسرعمویش میرزا محمد خان اشجع‌الملک دوم می‌دهند که البته به قدرت و سیاست پسرعموی خود نبود. اوضاع زمان هم عوض شد و پهلوی اول بنای کار خود را به قلع ملوک الطوایفی نهاد و هر کجا خانی گردنکش می یافت یا می کشت و یا خانه نشین می کرد. میرزا محمدخان اشجع‌الملک دوم سال‌ها حکومت چهاردانگه به مرکزیت کیاسر را داشت اما خود در ساری و روستای زرین‌آباد زندگی می‌کرد و امور را نائب‌الحکومه ‌ها و مباشران  او اداره می‌کردند. مرحوم اعظام‌الوزاره قدسی در کتاب خاطرات خود می‌نویسد وقتی از سوی وثوق الدوله (نخست وزیر) مامور به چهاردانگه سورتیجی در ساری شدم فکر می کردم با کارشکنی او موجه می‌شوم اما بعکس او ۱۲۰۰ تومان از درآمد موقوفه و ۳۰۰ تومان از طرف خودش کمک نقدی به حکومت چهاردانگه کرد که من از آن محل توانستم به عمران و آبادی کیاسر بپردازم. ثلث اموال و ترکه میرزا محمد خان وقف مریضخانه پهلوی (بیمارستان امام) و جمعیت شیر و خورشید سرخ (هلال احمر فعلی) ساری گردید که البته این عمل هم امر خیر بود و هم موجب می گشت تا اموال ایشان ، معروض حیف و میل این و آن نگردد. از میرزا محمد خان فرزند ذکوری مانده بود که در دوازده سالگی درگذشت. بعد از فوت میرزا محمدخان اشجع الملک دوم ، ثروت و اموال او در سال ۱۳۱۰ شمسی به برادرش مصطفی خان شهیر به خان بابا خان رسید. او مردی عصبی و تند خو بود و دو سال بعد یعنی در سال ۱۳۱۲ شمسی از دنیا رفت و دارایی او به تنها وارث این دو برادر ، یعنی دختر عمویشان فاطمه خانم ، دختر نصرالله خان فرزند حاجی مصطفی خان رسید.

 

 روایت دوم به تحقیق نگارنده

حاج مصطفی خان سورتیجی بنیان گذار مسجد مصطفی خان ساری صاحب سه فرزند معروف بود که از بزرگترین آن فضل الله خان ، نصرالله خان و حبیب الله خان بودند برخی هم چهار فرزند قائلند اما نمی توانند رد درستی بدهند و می گویند فرزند چهارم حاجی بنام اسدالله خان  قبل از حبیب الله خان به دنیا آمده و در کودکی فوت کرد و به همین دلیل چون آن زمان شناسنامه نبود افراد را به نام های مختلف حتی بنام فرد فوت شده یاعوض ، خان بابا ، خان داش ، گتی و … صدا می کردند. از فرزندان حاجی مصطفی خان ، فضل الله خان  در قشون تا درجه میر پنجی ( سرلشکر) ارتقا یافت و با “هدیه خانم “ از خاندان بزرگ آن زمان ازدواج کرده و صاحب دو فرزند بنام میرزا محمد خان اشجع الملک دوم  و مصطفی خان معروف به ” خان بابا خان “ بود که از نسل این دو کسی نماند.  نصرالله خان داماد شاهزاده محسن میرزا کیومرثی بود و منصب دولتی و قشونی نداشت اما صاحب سه فرزند ذکور بنام شاهنوازخان ، پرویزخان و علی یار خان و دختری بنام” فاطمه خانم “ که همسر میرزا محمد خان اشجع الملک دوم بود که از سال ۱۳۱۰ پس از مرگ او و فرزند ۱۲ ساله آنها بنام میرزا احمد خان و مرگ خان بابا خان در سال ۱۳۱۲  به تنهایی وارث اموال و دارایی اشجع الملک شد .  میرزا حبیب الله خان صاحب مقام و منصب دولتی و قشونی بود . این گروه معتقدند که ” ناصر الدین شاه در سفر نامه سال ۱۲۹۳ هجری قمری خود به مازندران می نویسد اسدالله خان سورتیج در اینجا (منطقه نور و کجور) به حضور رسید. ”و همچنین در نامه عین الملک حاکم مازندران به اشتباه نام حبیب الله را اسدالله نوشته است .

  میرزا حبیب الله خان بعد از حاجی دائر مدار قدرت خانواده و حاکم مقتدر مازندران می شود و از ناصرالدین شاه لقب اشجع الملک گرفت . حبیب الله خان اشجع الملک حاکم مقتدر و صاحب نفوذ مازندران بود و امور حوزه حکومتی او در تمام شهرها و بخش های استان را نایب الحکومه ها و مباشرانش اداره می کردند. در این دوران حکام برای خود نفر و آدم داشتند که نمایندگان حاکم ، سلطان ، مباشر، بک ، سربلوک و کدخداها سلسله مراتب اجرای دستورات و فرامین حاکم بودند . به خاطر همین آنچه مردم اواخر دوران قاجاریه در منطقه چهاردانگه و روستای سنه کوه می شنیدند نام اشجع الملک بود . حبیب الله خان اَشجع المُلک سورتیجی پسر حاجی در زمان شاه قاجار ، حاکم ساری و سپس حکمران مازندران گردیده بود. او فردی بسیار مقتدر ، با سیاست با برنامه و با دیانت بوده و قشون دولتی و نیروی نظامی و یاور تحت امر او با لباس مخصوص پادشاهی ایران و ادوات جنگی بودند که بخشی از نیروهای سردار جلیل کلبادی را جهت مبارزه با یاغی گری ترکمن ها تامین می کرد.

 

 حبیب الله خان در بکار گرفتن افراد تحت امر خود بسیار دقت می نمود و نظارت کافی بر آنها اعمال می کرد و از بکار گیری افراد ظاهر فریب و دو رو به شدت پرهیز داشت و زیر دستان او اجازه تجاوز و ورود به نوامیس مردم را نداشتند . از دیانت ، زهد و تقوای او خاطرات بسیاری را تعریف می کنند بطور مثال در ایام دهه اول محرم ، تاسوعا و عاشورا ضمن تدارک پخت اطعام دهی بسیار گسترده در روستای زرین آباد خود شخصا خدمت گذاری عزاداران حسینی را انجام می داد . حاکم مازندران یعنی نماینده محمدعلی شاه بودن و رابطه بسیار خوب ایشان با روحانیت متشرع او را در انقلاب مشروطیت در صف مشروعه طلب قرار داد و بدین خاطر در محل رود تجن ساری با مشروطه خواهان ‌جنگید. پس از آن مغضوب و از تمامی مناصب دولتی خلع و به پاس خدمات صادقانه و موقعیت بی بدیل خانوادگی جان سالم بدر برد. اما هیچگونه امان نامه ای از سوی دول خارجی تاکنون به اثبات نرسیده همین مطلب و نسبت ناروای زیر بیرق دول خارجی رفتن  باعث خشم شدید سورتیجی های اصیل از راوی روایت اول شده است.

 

از تاریخ تولد اشجع الملک بزرگ اطلاع دقیقی نیست اما نوشته اند که هنگامی که محمدعلی‌شاه ناگزیر به سفر دوم و آخرین به روسیه می‌شود حبیب‌الله‌خان که دیگر حاکم مازندران نبود به کیاسر می‌رود و سپس به ساری می‌آید و تا آخر عمر (۱۳۳۲ قمری حدود سال ۱۲۹۰ شمسی ) با احترام زندگی می‌کند. از وی فرزند ذکوری بر جای نمانده است. ولی دو دختر یکی عروس سردار جلیل کلبادی می شود و مادر کلبادی های ساری و دومی مادر وزیری های ساری که اکنون بیشتر تهران و خارج از کشور زندگی می کنند.

 

منبع: سنه کوه ( مهندس محمد عبدی سنه کوهی )

 

6 نظرات
  1. اصغری می گوید

    خیلی خوب می‌شود اگر در زیر این نوشتار، به آن دو جستاری دیگری که پیشتر دربارۀ خاندان سورتیج منتشر کرده بودید هم لینک دهید. یکی درباره اشجع‌الملک دوم و یکی دربارۀ مصطفی خان سورتیجی.

  2. محمد عبدی سنه کوهی می گوید

    سلام بر مدیر پرکار و شایسته چهاردانگه نیوز و عرض خسته نباشید
    از اینکه مطلب مورد مداقه و تحقیق در سایت شما باز نشر یافته است بی نهایت سپاسگزارم امیدوارم دیگر محققین نیز گوشه های دیگری از زندگی مردمان هزارجریب تاریخی و چهاردانگه را روشن نمایند و در اختیار علاقمندان قرار گیرد …
    با امید روز افزون برای همه شما
    جهت افزایش اطلاعات خوانندگان شما به اینجا نیز می توانند مراجعه نمایند http://sanekooh.ir/?p=1505

  3. محمد عبدی سنه کوهی می گوید

    سلام مجدد و تشکر از تایید نظر قبلی مان
    جهت مزید اطلاعات خوانندگان شما و همین طور اصغری نظر دهنده قبلی به اینجا ارجاع فرمایید بی نهایت سپاس

    http://sanekooh.ir/?p=1493
    و

    http://sanekooh.ir/?p=1505

  4. سورت می گوید

    سورت روستایی در منطقه چهاردانگه ساری بوده که اکنون نابود شده است. بقایای این روستا در نزدیکی روستای اروست وجود دارد. بخشی از اروستی ها نیز اجدادشان به سورتی ها برمی گردد. به اهالی سورت سورتیجی می گفتند. افرادی که در روستای سورت زندگی می کردند، به علت سرمای شدید و برف خیلی ها دیگر طاقت زندگی در آن مکان را نداشته و به جاهای دیگر مازندارن کوچ کرده اند. پدر یا اجداد حبیب الله خان نیز از روستای سورت بوده اند، که به جاهای دیگر کوچ کرده اند.

  5. علی لقمان پور می گوید

    با سلام و تشکر
    دونکته:
    – از خاندان مرحوم مصطفی خان در روستای زرین آباد علیا زندگی می کنند ، مثل حاج ابراهیم سورتیجی و فرزندان
    – از بقایای میراث فرهنگی مرحوم مصطفی خان در روستای زرین آباد مثل حمام موجود می باشد.

  6. کامبیز نجفی می گوید

    با سلام
    فرزند پسر شاهنواز خان مرحوم ولی خان سورتیچی بودن که چند سال پیش فوت کردن و سه پسر و چهار دختر ازشون در قید حیاتند که مادر و خاله ها و دایی های من هستن

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.