محمد حسین آهنگری فرزند علی در سال 1339 در روستای ” سنام ” متولد شد.از آنجایی که سه فرزند خانواده ای در بدو تولد فوت کرده بودند، نگران بودند که سرنوشت محمد حسین هم شبیه آن سه گردد، لذا پیش از تولد نذر امام رضا (ع) کردند که اگر زنده بماند اورا به پابوس امام رضا (ع) ببرند. بعد از تولد محمد حسین، در سن دو سالگی در گردن و پای او شال انداخته و لباس سبز خریدند و او را به پا بوس آقا امام رضا (ع) بردن. دوران کودکی سپری شد و وارد مدرسه شد. تحصیلات ابتدایی را در روستای سنام ادامه داد و جهت تحصیل در اول راهنمائی به ساری آمد اما دیگر نتوانست ادامه تحصیل بدهد از این رو به زادگاهش بازگشت و در کنار خانواده مشغول کار کشاورزی شد. دوره خدمت مقدس سربازی را در اصفهان گذراند و بعد آن در روستا به کار کشاورزی و کار در شرکت مشغول شد. همزمان عضو فعال بسیج محل بود و در جمع آوری کمک به رزمندگان نقش فعال داشت. در 22 سالگی ازدواج کرد که ثمره ی آن دو فرزند بود. در سال 1367 راهی جبهه شد و در منطقه فاو مشغول نبرد شد. سرانجام در تاریخ 29/01/1367 در اثر شیمیایی و انفجار خمپاره مجروح و سپس شهید شد.پیکر محمد حسین به زادگاهش برگشت و بر دستان امت شهید پرور تشییع و در روستای سنام کنار همرزمانش آرام گرفت .
((ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون))
اینجانب محمد حسین آهنگری فرزند علی آهنگری برای دفاع اسلام و حفظ قرآن به جبهه های حق علیه باطل روانه می شوم. اگر دراین مدت کوتاه، شهادت نصیبم شد، پدر و مادر و برادر و خواهران من و همسرم، صبر و بردباری را که از امامان ما هست، حفظ نمایند. به همسرم صورت حساب هایی داده ام که در پرداخت بدهی و دین، طبق صورت حساب عمل نمایید. پدرم! مرا حلال کنید. همسرم! مرا حلال کنید! همسرم! از بچه هایم معصومه و خدیجه مواظبت نمایید! پدرم! سیده زینب، معصومه و خدیجه را به دست تو می سپارم؛ اگر من شهید شدم نگهداری بچه ها برعهده شماست. مرا عفو کنید. ((والسلام))
در ضمن:
از آنجا که در شرکت کار می کردم کلاه و میکرومتر در داخل کمد من می باشد، لذا به عمویم سیف الله آهنگری بگویید که کمد من را باز نماید و وسایل دولتی که در کمد من می باشد، به آقای یوسفی تحویل داده و رسید را دریافت نماید.
محمد حسین آهنگری