فیلترهای جستجو
فیلتر بر اساس نوع پست سفارشی
mohammad-toorani
شهید محمد تورانی

اطلاعات این شهید اشتباه هست؟

loading...
بارکد ارجاع به این صفحه

اطلاعات

نـــــــــام

نـــام خانوادگی

نـــــام پدر

نــــام مادر

تاریــــخ تولــــــد

محــــل تولـــــــد

میزان تحصیلات

وضعیت تـــاهـــل

نـــــــام همســــر

وضعیت اولاد

تعداد فرزندان پسر

تعداد فرزندان دختر

شغــــــــل

هویتی

محمد

تورانی

گلبرار

ساره

2 شهریور 1336

ایلال

حوزوی

متاهل

منصوره

ندارد

-

-

طلبه

اطلاعات

تاریخ شهادت

محـل شهادت

نحوه شهادت

ســـــن شهیــــد

مــــزار شهیــــد

تاریخ تدفین شهید

شهادت

22 آبان 1360

جنگل آمل

اصابت تیر

24

گلزار ساری

11 بهمن 1360

اطلاعات

عضــــــــویت

یگان خدمتی

رسته نظامــی

مسئولیت نظامی

تخصـــــــص

نظامی

پاسدار

سپاه ساری

اطلاعات

رزمنده

-

زندگی نامه شهید شهید محمد تورانی

محمد تورانی فرزند گلبرار در دوم  شهریور ۱۳۳۶ در روستای ” ایلال ” چهاردانگه متولد شد. با رسیدن به سن نوجوانی و جوانی، در حوزه علمیه ساری، مسجد مصطفی خان درس حوزوی خواند. در سال ۱۳۵۸ به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان ساری پیوست و در تمام مراحل خدمت اعم از برخورد با دشمنان داخلی و خارجی بسیار فعال و کوشا بود که ازبرجسته ترین آن نفوذ در تشکیلات گروهک منافقین در شهرستان ساری بود. او پس ازکسب اجازه از مسئولین وقت، سردار متولیان، سردار شهید طوسی و سردار شهید محمدیان، با مراعات تمام  جوانب امنیتی جهت نفوذ به تشکیلات منافقین، به طور صوری از سپاه اخراج شد .این اخراج طوری انجام گرفت که آبرو و اعتبارشهید در بین افراد حزب اللّهی و پاسداران مخدوش شد، به طوری که هر کس به اومی رسید، اورا منافق خطاب می کرد و اینکه سپاه جای افراد منافق نیست، حتی بعضی از مواقع از دست برادران سپاه کتک هم می خورد.

ذات اله محمدیان از آن روزها چنین می گوید: ” محمد داماد ما بود؛ یعنی شوهر خواهرمان. پس از اینکه قضیه نفاق ایشان مطرح شد، طی چند مرحله خواهرم آمد و عنوان داشت که من دیگر نمی توانم با او زندگی کنم و درخواست طلاق دارم. این موضوع را وقتی با حاج آقا محمدیان در میان گذاشتیم، ایشان گفت: حال کمی صبر کنید، شاید خداوند چاره سازی کند و مشکل حل شود. انشاءاللّه عقل بر سرش آید و از این افراد بی وطن جدا می شود.”

در آن زمان در و دیوارهای خانه  او منقش به شعار«مرگ بر منافق و مرگ بر ضد ولایت فقیه» شده بود همسر محمد، مظلومانه در منزل سکوت می کرد.

فرماندهان بیکار ننشستند و قدم بعدی را طراحی کردند و آن ارتباط  با کتابخانه ی ” رسالت ” بود. یکی از برادران پاسدار مسئول آنجا بود. فصل بهار و تابستان با پول سپاه یک دستگاه آبمیوه گیری و شربت سازی و ماشین بستنی و یخچال به طور غیر مستقیم برای محمد تورانی خریداری گردید. برق مغازه از کتابخانه رسالت تامین می شد. پس از مدتی به دستور فرماندهان سپاه برای عادی جلوه دادن موضوع نفاق محمد، برق را قطع کردند و او مجبور شد یخچال را به نصف قیمت خریداری شده به فروش برساند.

درمرحله بعد فرماندهان محترم سپاه تصمیم می گیرند که یک دستگاه موتورسیکلت برای شهید محمدیان خریداری کنند که از طریق ایشان به شهید تورانی فروخته شود. این معامله انجام می شود و پس از مدتی که مثلاً سپاه متوجه این معامله می شود، به شهید محمدیان تذکر داده می شود که به لحاظ پاسدار بودن، حق معامله با  تورانی منافق را نداشته و باید این معامله را به هم بزنند. محمدیان نیز موتورسیکلت را از ایشان پس گرفته و به دیگری می فروشد. البته همه ی این نقشه ها برای عادی سازی مسائل و پیش بردن ماموریت توسط تورانی بود.تحلیل جهت انجام مأموریت شهید تورانی بوده است.

پس از شهادت ایشان روزی دادستان انقلاب وقت آقای ” جمعه ای ” درسپاه در سخنرانی خود اعلام کرد؛ این شهید یک الگو و یک اسوه برای نسل آینده می باشد. من به خاطر دارم ایشان چندین بار همراه افراد منافق دستگیرشدند و کتک هم خوردند ودر بازداشتگاه هم بازداشت  شدند، حتی چند بار هم در دستشوئی بازداشت بودند ولی به خاطر رضای خداوند، این همه بی احترامی و مشکلات را تحمل کردند.

لازم به توضیح است که  تورانی در بحران ترور از سوی منافقین، طی چند مرحله،  برادران را از عملیاتهایی که از آنها مطلع شده بود، با خبرکردند به طور نمونه روزی در خیابان انقلاب برادر پاسداری که قرار بود مورد ترور منافقین واقع شود، شهید تورانی وقتی آن پاسدار را می بیند، به او اطلاع داد که مواظب خودش باش اما آن برادر پاسدار با توهین به آن شهید می گوید: ” شما مواظب خودت باش” پس از اینکه چند قدمی از محمد دور شد،  مورد حمله قرار گرفت اما گلوله به او اصابت نکرد.

پیش از انقلاب و حتی بعد آن، جوانان را جمع می کرد و آنان را در مسیر قرآن، انقلاب و امام (ره) قرار می داد که این امر باعث شد که در روستای ایلال که بالای یکصد خانوار جمعیت داشت، حتی یک نفر هوادار منافق یا اعضای منافق نداشته باشد؛ بلکه چندین جوان بسیج و پاسدار شهید در این روستا افتخار آفرینی کنند.

سرانجام در تاریخ 15/7/60  با همکاری این شهید بزرگوار، تیم منافقین و خانه تیمی آنها به همراه چندین قبضه اسلحه و مهمات همراه با تعداد زیادی از عناصر ضد انقلاب توسط سپاه دستگیر و منهدم شد. این خبر را در روزنامه یا رادیو اعلام کردند، تورانی این مظلوم انقلاب مأموریت خود را به پایان رسانید. اما به چه قیمتی ؟ همان طور که حضرت امام (ره) فرمایش کرده بود در قبول قطع نامه که من آبروی خود را با خدا معامله کردم، این شهید عزیز نیز آبروی خود را با خدا معامله کرد.  تورانی با توجه به ارتباطی که با (دمکرات وکومله) برقرار کرده بود، به اتفاق شهید طوسی،شهید محمدیان، کریم کریمی و سورکی آزاد به ارومیه رفت و توانست چندین قبضه اسلحه از آنان خریداری کند و با یکی از فروشندگان سلاح، آن را با اتوبوس تا تهران بیاورد که در یکی از ایست بازرسی ها توسط اسکورت نامحسوس توسط برادران طوسی، محمدیان، سورکی آزاد و کریمی، فروشنده سلاح دستگیر می شود.

 

در تاریخ 23/8/60 بود که خبر شهادت تورانی از طریق حاج کمیل در مهاباد به رزمندگان و همرزمانش رسید. محمد سرانجام در مصاف با ضد انقلاب داخلی در جنگل آمل به لقاء حق پیوست.

جریان شهادت محمد شنیدنی است: پس از اینکه تورانی به دو مأموریت خود پایان داد، در اواخر مهر ماه سال ۶۰ رسماً وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ساری شد و دوباره لباس سبز پاسداری را به تن کرده و یکبار دیگر دوستان و همرزمان او با شادمانی و شرمندگی او را به آغوش گرم خود گرفتند؛ شادمانی از محبت و لطف خدا که دشمن نتوانسته بود یکی از برادران پاسدار را از جمع خانواده سپاهی جدا کند همه ی آنان شرمنده بودند که چرا آنقدر به او توهین کردند و آبرویش را بردند و کتکش زدند و آرزوی مرگ او را داشتند.  این شادی و شرمندگی خیلی به طول نینجامید. در۲۲ آبان خبر شهادت او در محوطه سپاه ساری پیچید و سالن عملیات آن وقت و محوطه لشکر ۲۵ کربلای فعلی را پُراز غم  کرد. خاطره غم انگیز روز تشیع جنازه شهید تورانی، با نوحه سرائی برادر جانباز حاج مصطفی شیرزاد را کسی فراموش نمی کند. وقتی محمد به جمع خانواده سپاه بازگشت مأموریت می یابد که دوره اطلاعات را طی کند و برای موفقیت های بعدی از تجربیات علمی نیز بهره مند گردد لذا پس از گذشت چند روز، عازم جنگل چالوس واقع درمنطقه ۳ سپاه گیلان و مازندران می شود. ماندن ایشان در چالوس مصادف می شود با حمله گروه ضد انقلاب موسوم به ” سربداران جنگل ” در آمل.

جنازه پاک و مطهر شهید کاظمی به بیمارستان  ساری منتقل و تشییع شد اما جنازه شهید تورانی همچنان مظلومانه در جنگل آمل باقی مانده و به دست ضد انقلابیون کوردل افتاد. از تاریخ شهادت ایشان در 22/8/60 تا مورخه 11/11/60 کسی خبری از جنازه او نداشت و پس از اینکه ضد انقلابیون موسوم به ” سربداران جنگل ” حمله به شهرآمل را شروع کردند، مردم آمل و اطراف با همکاری برادران پاسدار و ارتش و بقیه نیروهای مسلح، آنها را منهدم کردند و عده ای از آنها کشته و عده ای هم به اسارت گرفتند و در بازجوئی که از آن مزدوران به عمل آمد، معلوم شد آنها جنازه بی جان یا نیمه جان شهید تورانی را پس از جدا کردن سر از بدنش، به آتش کشیدند. تکه هایی از جنازه که به دو کیلوهم نمی رسید، روی دست دوستان و آشنایان و همرزمان ساروی از مسجد ” ساری” به گلزار شهدا تشییع شد.

وصیتنامه شهید شهید محمد تورانی
وصیتنامه برای این شهید در دسترس نیست. شما می توانید از بخش « اصلاح اشتباه » در سمت راست همین صفحه وصیتنامه این شهید را برای ما ارسال کنید.
گالری تصویری موجود نیست
ویدئویی برای نمایش وجود ندارد.

از این شهید صدایی یادگار نمانده است.

فرم ارسال اطلاعات اصلاحی

شما می توانید اگر در اطلاعات این شهید اشتباهی مشاهده کردید آن را اصلاح کرده و برای ما ارسال کنید. اطلاعات شما نزد ما محفوظ خواهد بود

* به شماره تلفن همراه شما برای اعتبارسنجی اطلاعات نیاز داریم.

فرم اصلاح اطلاعات شهید محمد تورانی
mohammad-toorani

شهید محمد تورانی