بسم الله الرحمن الرحیم

«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »

با سلام و درود بر امام زمان (عج) و نائب برحقش امام خمینی و سلام و صلوات بیکران حضور شهیدان فاتح و سلام و درود بر رزمندگان پرتوان اسلام  و سلام و درود بر خانواده ها ی معظم شهدا. قبل از اینکه قلم را روی کاغذ بگذارم، باید بگویم که اسلام احتیاج به خون دارد. باید همه مان و همه ی هستیمان، فدای اسلام عزیز گردد. با دلی سرشار از نور خدایی و قلبی پرتوان می آیم، پس تو مرا بپذیر و ناامید از درگاهت مران و اما سخنی با تو پدر مهربانم، پدر عزیزم و زحمت کشم! می دانم که برایم مشکلات زیادی کشیدی تا مرا به اینجا رسانده ای؛ چه سختی هایی پیش رویت آمد ولی خم به ابرو نیاوردی و آن را برای فرزند دلبندت ظاهر نکردی و همیشه گفتی؛ امید زندگیم شما فرزندانم هستید. اکنون نوگلی از گلستان زندگیتان به سوی خدا رفته اما هیچ وقت نگران نباش و خدا دعای این قربانی را از تو بپذیرد .

تو ای مادرغمدیده ام، مادر ستمدیده ام! از داغ فرزند عزیزت شیون مکن و صبور باش که خداوند صابران را دوست دارد.

ای برادران حزب اللهیم! همیشه تقوی را پیشه کنید و بدانید که شما پیش خدا خیلی معظم هستید و به حرفهای پدر و مادر گرامی گوش کنید و با آنها مهربان باشید و اسلحه ی از دست افتاده ام را بردارید و راهم را ادامه دهید .

عبدالخالق جان! فرزندان خود را خیلی خیلی خوب و اسلامی تربیت کن و تحویل اسلام بده. تو ای زن برادرم! من و تو خیلی حرفها با هم داشتیم و همیشه با شما درباره ازدواجم صحبت می کردم، تو می گفتی من کلّه قند بزرگی برایت گذاشتم که دوست دارم برای عروسیت بکار ببرم  اما این کله قند را برای روز عزایم که همچون عروسی است، بکار ببرید!

و شما ای خواهران مهربانم! ای زینبیان زمان! با حجاب اسلامی خود در مجالس شرکت کنید و هیچ گاه دست از عبادت خدا برندارید! من شما خواهرانم را می شناسم که چقدر اسلام عزیز را دوست دارید، پس همیشه اینطور باشید و برای اسلام عزیز دفاع کنید! خواهرانم! به بچه های کوچکتر از خودمان درس بیاموزید که سربار جامعه نشوند و همیشه پشتیبان انقلاب باشید.

و اما سخن دارم با دوستان عزیز که تا اسلحه از دست افتاده مرا بردارید و به میدان نبرد بروید! امیدوارم که راهم را که راه حسین (ع) است، ادامه دهید.

شما فامیلان مهربانم! به خانواده دلداری بدهید؛ هر چند که خانواده ام مانند کوه مقاوم هستند و از شهادت باکی ندارند.

در آخر از همه ی شما می خواهم که مرا ببخشید و مورد عفو خودتان قرار دهید.

درضمن مرا در کنار دیگر شهدای حسین آباد دفن نمایید .

« والسلام »