اختصاصی پایگاه خبری چهاردانگه: بیست و دوم مهر ماه یاد آور آسمانی شدن مردی از دیار علویان می باشد که حصار تن گنجایش روح بزرگ او را نداشت و با روشن شدن اولین شلعه های جنگ تحمیلی. کسی که مفتخر به پوشیدن لباس سرباز صاحب الزمان بود لباس رزم بر تن پوشید و به عنوان اولین کاروان روحانیت عازم جبهه حق علیه باطل شد.
زبان و بیان ما عاجز از ترسیم مقام بلند پایه شهیدانی است که برای اعتلای کلمه حق و دفاع از اسلام و کشور اسلامی جانبازی نموده اند. الفاظ و عبارات توان توصیف آنانی را که از طبیعت به سوی حق تعالی و رسول اعظمش هجرت نموده و به درگاه مقدسش بار یافته اند ندارد.
بله ۳۵ سال از عروج ملکوتی شهید حجت السلام ولی الله سلیمانی فرد می گذرد. کسی که افتخار این را داشت که بعد از گذشت ۲۲ روز از شروع جنگ تحمیلی در سر پل ذهاب به آسمان ها پر گشاید و بدن اطهار ایشان هیچ وقت یافت نشد تا به صورت گمنام نام آور همه ی عصر ها باشد.
۲۲ مهر ماه یاد آوری نام و یاد شهیدی است که بعد از گذشت ۳۵ سال از عرشی شدن آن شهید والامقام ما جاماندگان از آن کاروان عشق همتی برای معرفی او به نسل جوان انجام ندادیم.
زندگینامه و وصیت نامه شهید سلیمانی
شهید ولی الله سلیمانی فرد کیست؟
شهید والامقام حجت الاسلام ولی الله سلیمانی فرد در پاییز سال ۱۳۳۷ در روستای ازنی از بخش چهاردانگه شهرستان ساری استان مازندران در خانواده ای کشاورز و در دامان مادری از سلاله ی زهرا سلام الله علیها دیده به جهان گشود. پدرش فیض الله و مادرش سیده بی بی موسوی نام دارد. ایشان دوره ابتدایی را در دبستان روستای ازنی طی نمود و به دلیل علاقه وافری که به مسایل مذهبی داشت، در جلسات سخنرانی وعاظ حضور می یافت و عینا مطالب را در سینه ضبط نموده و برای همسالان خود بیان می کرد به طوری که تحسین عموم را بر می انگیخت. همین عامل جرقه ای شد که وی پس از طی دوران ابتدایی جهت فرگیری دروس حوزوی به شهرستان ساری عزیمت نمود و در مدرسه علمیه مصطفی خان و تحت اشراف مرحوم آیه الله شفیعی به تحصیل حوزوی پرداخت.
مادر شهید می گوید: « در ایام ماه مبارک رمضان ، شهید سلیمانی در حسینه روستای ازنی به سخنرانی و نوحه خوانی می پرداخت که مورد توجه بیش از پیش مرحوم حجه الاسلام و المسلمین مهدوی (امام جمعه فقید کیاسر، جویبار) قرار گرفت و ایشان شهید را برای مهاجرت به قم و توشه گیری از علما و مراجع بزرگ ترغیب نمود و در نتیجه عازم شهر مقدس قم شد.»
ایشان در سال ۱۳۵۷ با بانویی از خانواده ای کشاورز و شیفته و علاقمند به اسلام و روحانیت، ازدواج نمود که حاصل این ازدواج پر برکت دو فرزند یک دختر به نام زهره و یک پسربه نام روح الله می باشد که پسر ایشان بعد از شهادت ایشان متولد شد.
پس از هجرت به شهر قم از محضر اساتید بزرگی همچون استاد شهید مرتضی مطهری و آیت الله العظمی مکارم شیرازی، آیت الله نوری همدانی و… کسب فیض نمود.
در عرصه تبلیغ دین با سفر به نقاط مختلف کشور از جمله شیراز، کرمان، خمین، زاهدان، اراک، ساری، گرگان و… به افشاگری و مبارزه علیه رژیم پهلوی می پرداخت و با سخنرانی های کوبنده و آتشین که هنوز در اذهان مردم نقش ماندگارش باقی است، خشم عمال رژیم طاغوت را بر انگیخت تا جایی که همین افشاگری ها سبب شد که ساواک ایشان را دستگیر کرد و مورد شکنجه قرار داد. زمانی که آزاد شد، از ایشان سوال کردند: «خیلی به شما سخت گذشت؟» ایشان در پاسخ گفتند:«کاری که برای اسلام باشد مشکل نیست».
عضویت فعال شهید و همسرش در جمعیت موتلفه اسلامی از جمله فعالیت های سیاسی و مبارزاتی ایشان بود.
شهید سلیمانی فرد علاوه بر مبارزات سیاسی برای رفع فقر فرهنگی و تبعیض در جامعه آن روز اقدامات موثری از برگزاری کلاس قران و احکام برای جوانان در روستای ازنی اقدام به تاسیس کتابخانه در جوار مسجد زادگاهش انجام داد. این کتابخانه به ظاهر کوچک ملجا و پناهگاه جویندگان علم و حقیقت علی الخصوص جوانان شد.
به علاوه ایشان با تهیه جزوات مذهبی و تنظیم و تکثیر نوارهایی با صدای دلنشین که مشتمل بر زندگی ائمه بود، به ارشاد و هدایت جوانان می پرداخت.
شهید سلیمانی با پیروزی انقلاب، سنگر مبارزه علیه طاغوت را به سنگر سازندگی مناطق محروم تبدیل کرد. پیگیری مستمر ایشان در زمینه عمران روستایی منجر به تاسیس حمام عمومی توسط جهاد سازندگی در روستای ازنی شد. رایزنی شهید برای تاسیس و بهسازی مدرسه نمونه ای دیگر از خدمات وی بود.
با آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق برگ زرین دیگری از کتاب عشق و حماسه این روحانی فداکار ورق خورد و مبارزاتش رنگ خون گرفت. علاقه وافر این روحانی به اعتلای پرچم اسلام و وطن به حدی بود که با داشتن طفلی چند ماهه و فرزندی که چشم انتظار به دنیاآمدنش بود و علاقه به همسر فداکارش مانع از رفتن به جهاد در راه خدا نشد و به خاطر خدا از تمامی علایق دنیوی دست شست.
در همان روز های ابتدایی جنگ به عنوان اولین گروه رزمی تبلیغی روحانیون در معیت حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی عازم جبهه های حق علیه باطل شد و مدال پرافتخار شهادت زینت بخش وجودش شد.
شهید سلیمانی فرد در مدت حضورش در منطقه عملیاتی سرپل ذهاب در جبهه های غرب کشور به انجام رسالت تبلیغی و جهادی خود پرداخت.
سر انجام این روحانی وارسته و مبارز خستگی ناپذیر در بیست دوم مهر ۱۳۵۹ در سرپل ذهاب به خیل شهدای اسلام پیوست و خاکیان را رها نموده و با جسم و روحش به افلاک پرکشید و همانند مادرش زهرا سلام الله علیها مدفنش مخفی ماند و عزیزانش را چشم به راه گذاشت.
مادر شهید می گوید: «پس از شهادت فرزندم ولی الله و مفقودالاثر (جاویدالاثر) شدن او، خیلی گریه و بی تابی نمودم تا اینکه شبی در عالم خواب فرزندم را دیدم که پرچمی به دست داشت و بر بالای بلندی ایستاده بود. رو به من کرد و گفت: مادر چرا ناراحتی؟ من طلبه امام زمان بودم و در راه یاری امام زمان به شهادت رشیدم، دیگر گریه و زاری جایی ندارد.»
وصیتنامه شهید ولی الله سلیمانی فرد
خدایا به ما توفیق ده تا در راه تو خون ناقابل خود را نثار کنیم. اگر مردم برایم گریه نکنید، زیرا دشمن از این کار شما خوشحال خواهد شد. بدی های مرا عفو نمایید.
خدایا! جمهوری اسلامی ایران را به پیروزی نهایی برسان.
پروردگارا! رهبر کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی را از جمیع بلیات محفوظ و مصون بدار. دخترم زهره جان! تو همواره بعد از من باید همانند حضرت زینب پیام رسان خون شهدا باشی. در این راه مجدانه بکوش و لحظه ای از پای ننشین.
همسرم! درس شهامت و شجاعت را از فاطمه زهرا بیاموز و در این راه گام بردار و از مسیر الله هرگز منحرف مشو. اگر اسلام و جمهوری اسلامی ایران پایدار نمی ماند مگر با کشته شدن ما، پس ای گلوله ها بیایید و بدن ما را سوراخ سوراخ نمایی، اما اسلام عزیز و جمهوری اسلامی ایران باقی بماند. انشاءالله .
از همه ی شما التماس دعا دارم. از همه شما پدر و مادرم و برادران و خواهرانم و همسر و دخترم و سایر دوستان و فامیلان خدا حافظی می نمایم. خداحافظ…