پایگاه خبری چهاردانگه نیوز:
خبرگزاری فارس ـ پیغام فتح؛ زری طاهری پرکوهی| روزهای کرونایی و ماسکهایی بر صورت رزمندگان دفاع مقدس را بهیاد جبههای جنگ میاندازد، روزهایی که برای محافظت از جسم در برابر سلاح شیمیایی دشمن جهادگران ماسک را به یکدیگر قرض میدادند.
کسانی که به جبهههای جنگ ۸ ساله کشور با عراق رفتند خودشان را برای هر چیزی آماده کرده بودند، زخمی شوند یا کشته مهم نبود، باید خودمان را در آن حال قرار دهیم تا ببینیم چه تصمیمی میگیریم!!
حال و هوای این روزهای بیمارستانهای کشور هم همینطور است، ایستادند، برخی شهید، بعضی مبتلا و تعدادی در حال ادامه خدمترسانی هستند.
جالب است بدانیم که در میان سفیدپوشان کادر درمان عدهای هستند که این حال و هوا برایشان تازگی ندارد، روزی در جبهههای جنگ با لباس دفاع از کشور و امروز در جبهه سلامت در حال ارائه خدمت هستند!
همزمان با ایام دفاع مقدس در حالس که استان ما در وضعیت قرمز کرونایی قرار دارد، به سراغ رزمندهای رفتیم که علاوه بر دفاع از حریم کشور در دوران دفاع مقدس در جبهه های جنگ، اکنون مدافع سلامت است.
*پرستاری از جبهههای جنگ تا بیمارستان
ابوالفضل پورآخوند متولد ۱۳۴۷ پرستار بابلسری که در بیمارستان یحیینژاد بابل فعالیت میکند، در گفتوگو با فارس از دوران ۳۰ ساله پرستاریاش میگوید و اعلام میکند؛ از سال ۱۳۶۲ پس از اخذ مدرک سیکل با شرکت در آزمون وارد آموزشگاه بهیاری شدم، یکسال بعد به صورت داوطلبانه به جبهه رفتم و توانستم در ۹ عملیات شرکت کنم.
تا سال ۱۳۶۵، حدود سه بار از ناحیه بازو و پا زخمی شدم، ولی به عقب برنگشتم، در آن زمان مسوولیتم معاون گردان و فرمانده گروهان بود، وضعیت جسمیام خیلی بد نبود، در همانجا استراحت کردم و به خدمت ادامه دادم، آچار فرانسه بودم و همه کار میکردم.
*نجات جان فرمانده
وی یادآور میشود؛ بهخاطر دارم برای پیشروی به مرزهای دشمن در شلمچه سه راه مرگ در محور دریاچه حدود ۶ کیلومتری پیاده راه میرفتیم، آقای صمیمی مدیرکل اسبق بنیاد شهید و امور ایثارگران مازندران و مسؤول کنونی المپیک جانبازان، در آن دوران فرمانده لشکر بود با من حدود ۱۰ متر فاصله داشت، ناگهان صدای انفجار خودرویش فضا را پر کرد خودش هم به گوشهای پرت شد…
در آن بحبوحه جنگ و صدای شلیک خمپاره، هر کسی درگیر درد خودش بود، من از دور دیدم که آقای صمیمی تکان میخورد، به هر نحوی که بود یک برانکارد پیدا کردم و با کمک چند تن از رزمندگان او را با سر و صورتی سوخته روی برانکارد گذاشتیم و به عقب تا نزدیک اسکله بردیم دیدم قایق نیست، به مسؤولان ستاد اطلاع دادم وی را در ابتدا به مشهد و سپس به تهران منتقل کردند بعدها خبر رسید که حدود ۷۰ درصد سوختگی داشت و خوشبختانه جان سالم بهدر برد.
*نجات جان رزمندگان
آقای پورآخوند متذکر میشود؛ یادم هست در منطقه شلمچه آمبولانس به هیچ وجه نمیآمد تعدادی از بچههای ما در پست امداد عراقیها بودند که ناگهان با چشم خود دیدم چند خمپاره به همان پست امداد خورد همه تا گردن زیر آوار رفته بودند مغزها مخلوط شده بود در این میان یکی دو نفری نفس میکشیدند من و چند نفر دیگر توانستیم جان دو نفر را نجات دهیم…
اینها را گفتم نه اینکه بخواهم از خودم تعریف کنم بلکه بگویم از دوران کودکی به نجات جان دیگران علاقه داشتم و اینکه خداوند مرا وسیله قرار داد اگر خدا نمیخواست اتفاقی نمیافتاد.
*روایت ۳۳ سال پرستاری
این پرستار میگوید؛ خلاصه بعد از بازگشت از جبهه با جانبازی ۱۰ درصدی در بهداری بیمارستان مشغول کار شده و ادامه تحصیل دادم، در حال حاضر ۳۳ سال سابقه کار دارم و دو سال دیگر بازنشسته خواهم شد، قسمت بود در آخرین سالهای خدمتم درست از دوران شیوع کرونا ایام حضور در جبهههای جنگ باری دیگر برایم تداعی شود، این دردها برایم تازگی ندارد…
در بحران کرونایی بیمارستانهای ما روزانه کشته داشت، نیروی جایگزین نیست و مرخصی نداریم، همه برای نجات جان مردم تلاش میکنیم، وقتی اولین بستههای اهدایی خوراکی و تنقلات را دیدم یاد بستههای پسته و تنقلات در جبهه افتادم که یادآور ایثار مردم است، زمانی که خیازان به ما لباس و گان دادند یاد ایثارگریها و کمک زنان پشت خط جبهه افتادم…
*شیوع کرونا یادآور خاطرات دوران جنگ شد
وی خاطرنشان میکند؛ مسؤولیتم در بیمارستان پرستار سوپروایزر است، از این رو بالای سر همه بیماران حاضر میشوم، در اوایل شیوع کرونا چند روزی علائم این بیماری را داشتم و خیس عرق میشدم، بهیاد زخمی شدنم در جبهه افتادم گفتم آنجا استقامت کردم امروز هم به کار ادامه میدهم خدابزرگ است، گرچه از لحاظ پزشکی باید به خانه میرفتم ولی ماندم تا کمبود نیرو احساس نشود…
آقای پورآخوند در پایان تاکید میکند؛ بهترین تجربهام در طول این چند سال را که میخواهم با همه به اشتراک بگذارم این است در آن دوران گوش کردن به پیام رهبری بود امروز هم اطاعت از فرامین رهبری است همه رعایت کنیم تا باعث مرگ سرمایههای ملی پزشکان و پرستاران نشویم هر کدام از ما در جای خودمان باید سهمی هر چند کوچک برای دفاع از مردم و کشور داشته باشیم.
گفتنی است؛ همسر این جانباز پرستار از پرستاران بخش آی سیوی همین بیمارستان است، گویی خانوادگی علاقه خاصی به این شغل دارند، بنا بر گفته همکاران آقای پورآخوند پرستاری فعال و منضبط است.
به گزارش فارس: این افراد همانهایی هستند که به داوطلبانه در دفاع از جان، مال، ناموس و امروز به دفاع از سلامت پرداختند، در این راه تنها به جلو حرکت کرده و تغییر مسیر ندادند، همانطور که ترسی برای از دست دادن جان نداشته و داوطلبانه به جبهههای جنگ رفتند امروز هم در بیمارستان که مرکز هجوم ویروس کشنده کرونا است در حال خدمتگزاری هستند.
/۸۶۰۴۸/ج/و