محسن فریور نماینده بهشهر در مجلس شورای ملی وضعیت منطقه هزار جریب، چهاردانگه و دودانگه را در روز پنجشنبه ۳۱ فروردینماه ۱۳۴۰ به شرح ذیل بیان نموده است:
آقایان موضوع راهسازی و ایجاد شبکه راه در کشورهای بزرگ و کوچک دنیا جزو مسائل حلشده و ابتدائی است زیرا راههای شوسه و وسائل ارتباط با خود فرهنگ و بهداشت و اقتصاد را به هر کجا که میرود میبرد متأسفانه در کشور ما نه تنها در این راه توفیقی حاصل نکردیم بلکه از انجام کامل آن نیز احساس عجز مینمائیم. در کشورهائی که باید قیر را از ممالک نفتخیز وارد کنند امروز جاده خاکی دیگر کمتر به چشم میخورد ولی ما که از صادرکنندگان بزرگ نفت جهان هستیم هنوز نتوانستیم جادههای موجود کشور خود را آسفالت کنیم:
و اگر احیاناً جاده را آسفالت کردیم شاید بیش از یکی دو سال قابل استفاده نبوده است:
آقایان در مقابل پولهائی را که در این کشور بنام راهسازی چه بوسیله وزارت راه و چه از طریق سازمان برنامه مصرف کردهایم متأسفانه امروز همه شاهد و ناظر مناظر رقتانگیز و خجلتآور جادههای کشور خود هستیم. آیا ما چه پاسخی در مقابل این سهلانگاری و عدم لیاقت میتوانیم به ملت ایران بدهیم؟ هزار جریب چهاردانگه دودانگه را اطمینان دارم اکثر اعضاء هیأت حاکم ما ندانند در کجا است، این سه محل سه بخش بزرگ از شهرستان بهشهر و ساری را تشکیل میدهد. بیش از ۲۰ هزار کیلومتر مربع مساحت داشته و متجاوز از ۱۵۰ هزار نفر سکنه دارد.
مردم این مناطق به علت نداشتن راه و وسائل ارتباطی و پست و تلگراف و تلفن در ابتدائیترین شرایط زندگی بسر میبرند و هنوز عده کثیری از اهالی آنجا اتومبیل و دوچرخه را به چشم ندیدهاند. یک نفر ژاندارم در آنجا حاکم مطلقالعنان است به علت بعد مسافرت به شهرها محصول خود را مردم آنجا نمیتوانند به بازار عرضه کنند ناچار بقدر زندگی بخور و نمیر فعالیت کشاورزی دارند. در تمام این سه بخش دو پزشکیار به اصطلاح سیار آنهم اکثراً بدون دارو و شاید پنج شش باب دبستان بیشتر وجود نداشته باشد قریب به پانزده سال است که اهالی آن سامان برای ساختن جاده شوسه و اتصال ساری به سمنان از طریق چهاردانگه و دودانگه و نیز اتصال بهشهر به دامغان از طریق هزار جریب بوسیله تلگرافات و نامههای متعدد از اولیاء دولت تقاضای بذل توجه به وضع رقتبار خود نمودهاند متأسفانه تا کنون کمترین توجهی به این تقاضای اساسی و ضروری آنها نشده است در اینجا لازم میدانم بگویم اگر اولیاء امور دارای هدف و برنامه خدمتی برای کشور بودند قطعاً به خواستههای مردم آن سامان توجه میکردند زیرا سرزمین حاصلخیز مازندران با آن همه استعداد خدادادی امروز باید به کشت نباتات صنعتی و نباتات روغنی و برنج اختصاص داده شود و اگر در هزار جریب و چهاردانگه و دودانگه راه شوسه وجود میداشت امروز ما میتوانستیم سطح کشت توتون کشور را با استفاده از اراضی مستعد و وسیع آنجا و با توجه به تعداد زارعین بیکار آن سامان به چندین برابر بالا برده مضافاً به اینکه کمبود غله قسمتی از کشور را جبران کنیم و یا ایجاد جنگلهای زیتون و باغات چای به درآمد و بالابردن سطح زندگی عمومی کمکهای ذیقیمت نموده باشیم.
امروز ما میتوانستیم از معادن فراوان و جنگلهای وسیع و انبوه آن با اصول فنی بهرهبرداری کنیم و نگذاریم در لفافه عبارت حفظ جنگلها موجب ازبینرفتن درختان کهنسال جنگلها شده این ثروت بزرگ ملی را به دست خود از بین برده و نام آن را حفظ منابع ثروت مملکت گذاشته و اجازه دهیم از ممالک خارج چوب وارد کشور ما شود و هزاران نفر کارگر و مردم شمال بیکار و در فقر و گرسنگی بسر برند و صدها صاحبان صنایع چوب داخلی را به ورشکستگی سوق دهیم.
*چهارشنبه ۶ اردیبهشت ماه ۱۳۴۰
بنده به عنوان نمونه جائی را که خودم از نزدیک میشناسم و مربوط به حوزه انتخابیهام است عرض میکنم قسمت هزار جریب و چهاردانگه و دودانگه این منطقه بیش از بیست هزار کیلومتر مربع مساحت دارد و بیش از یکصد و پنجاه هزار نفر کشاورز این مملکت در آنجا سکونت دارند این منطقه وسیع و این منطقه پرجمعیت اگر بگویم یک نفر پزشک ندارد شاید آقایان باور نفرمائید و اگر بگویم که بیش از پنج باب دبستان برای ۱۵۰ هزار نفر مردم آنجا نیست این منطقه که همه اسمش را گذاشتهاند منطقه فراموششده برای اینکه تا امروز کوچکترین توجهی به آنجا نکردهاند و برای اینکه این گرفتاری عمومی در این منطقه رفع بشود مردم آن سامان بیش از ۱۵ سال است که از دولت متوالیاً تقاضا میکنند که راه نیمهتمام چهاردانگه ساخته شود و ارتباط آنها از طریق هزار جریب به دامغان برقرار شود با اینکه دولت میتواند در این منطقه وسیع بعرض زارعین آنجا رسیدگی بکند متأسفانه تا کنون کوچکترین توجهی نشده درحالیکه این منطقه وسیع استعداد همهگونه پیشرفت را از لحاظ بالابردن سطح اقتصاد مملکت را دارد اداره کل دخانیات در اراضی آنجا بررسیهای دقیق نموده و آنجا را بهترین منطقه برای کشت توتون تشخیص داده و گزارشی مشروط و مشروح در این مورد به مرکز داده و تقاضا کرده وزارت راه نسبت به ساختمان راه آنجا از نظر اینکه اداره کل دخانیات بتواند کشت توتون را در آنجا توسعه بدهد اقدام بکند متأسفانه این اقدام به نتیجه نرسیده و اگر چنانچه از اراضی مستعد آنجا برای توتونکاری استفاده میشد امروز که ما اینقدر احتیاج به صدور توتون از این کشور داریم از این راه میتوانستیم به بودجه مملکت خدمت بکنیم و ارز و دلار وارد کشور بکنیم معالوصف با توجه به این حقایق و توجه به این مناطق از لحاظ استعداد موقعیت بسیار خوبی است که شاید جناب آقای وزیر کشاورزی که به دودانگه تشریف آوردهاند توجه داشته باشند که ما بتوانیم برای جنگلکاری زیتون هم از آن اراضی استفاده بکنیم و از این راه سرمایه مهمی برای مملکت تهیه کرده باشیم، استفاده از معادن وسیع، استفاده از جنگلهای طبیعی و وسیع آنجا برای مملکت یک ثروت گرانبهائی است، موضوع سد تجن که در برنامه دولت بود و سازمان برنامه هم در این مورد مطالعات دقیق کرد و هیأتهائی فرستاده و پولهائی هم خرج کردهاست که مقدماتی هم شروع شده امروز میگوید که ما پول نداریم این سد را بسازیم.
در کل ساری زندگی میکردن و نماینده مجلس هم بودن و از درد وغم مردم مطلع بودن و همیشه برای مردم حرف میزدن و قدمهای خیر میگرفتن و نیازی به مصلحت اندیشی برای انها نبود حتی از پدرم یاد دارم که با استاندار وقت در گیر شده بودن که کاری که استانداری باید انجام میداد ندادند و تا عزل استاندار وقت پیش رفته بود که با انجام کار قائله فیصله پیدا کرده بود هرچند بعد از انقلاب نام طاغوتی بر انها گذاشتند و انها رفتن و در انگلستان زندگی میکنند و منزلشان مصادره شد و تبدیل به بانک سپه شد که همه طبقات خالی ان از بیرون مشهود است و میشد از این مکان استفاده بهتر ی کرد
یکی از جنایکارهای زمان خود بود این آقای محسن فریور که زمین های مردم رو به واسطه قدرتی که داشت در زمان نماینده مجلسی خود به زور مصادره کرده بود و انسان های بی گناه زیادی رو به دستور همین آدم کثیف و خبیث به قتل رساندن
بادرود. چهاردانگه پنجاه و چهار سال بعد از نگارش این نامه همچنان فراموش شده میباشد. از هر لحاظ که فکرش بکنی.
جایی شنیدم آقای فریور نام خانوادگی اصلیاش یخکشی بوده اگر این مطلب درست باشد پس خود آقای فریور هم از بزرگان هزارجریب هستند.
در کل ساری زندگی میکردن و نماینده مجلس هم بودن و از درد وغم مردم مطلع بودن و همیشه برای مردم حرف میزدن و قدمهای خیر میگرفتن و نیازی به مصلحت اندیشی برای انها نبود حتی از پدرم یاد دارم که با استاندار وقت در گیر شده بودن که کاری که استانداری باید انجام میداد ندادند و تا عزل استاندار وقت پیش رفته بود که با انجام کار قائله فیصله پیدا کرده بود هرچند بعد از انقلاب نام طاغوتی بر انها گذاشتند و انها رفتن و در انگلستان زندگی میکنند و منزلشان مصادره شد و تبدیل به بانک سپه شد که همه طبقات خالی ان از بیرون مشهود است و میشد از این مکان استفاده بهتر ی کرد
یکی از جنایکارهای زمان خود بود این آقای محسن فریور که زمین های مردم رو به واسطه قدرتی که داشت در زمان نماینده مجلسی خود به زور مصادره کرده بود و انسان های بی گناه زیادی رو به دستور همین آدم کثیف و خبیث به قتل رساندن
چرا …… یک نفر از اهالی قدیم روستای یخکش از این بزرگمرد شکایتی ندارد همه از او به نیکی یاد میکنند.