پایگاه خبری چهاردانگه: پرواضح است که وجود مواریث تاریخی و ظرفیت بالای گردشگری در مازندران و مخصوصا شهرستانی با قدمت بهشهر یکی از مهمترین مزیتهای بومی منطقه برای ایجاد اشتغال و رونق اقتصاد میباشد.
امروزه صنعت گردشگری به عنوان صنعت پاک علاوه بر ایجاد اشتغال و حفط مواریث تاریخی سبب انتقال فرهنگ و خرده فرهنگها میشود و در این میان اماکن گردشگری که در حوزه شهری قرار دارند به علت نزدیکی به امکانات اقامتی، بهداشتی، درمانی و … اولیت بالاتری برای بهره برداری و استفاده گردشگران دارند که باغ چشمه عمارت بهشهر یکی از آنها است.
باغی به وسعت بیش از ۵۰ هزار متر مربع به همراه چشمهای جاری که یکی از پرآب ترین چشمههای شهرستان است که حدود نیمی از آب شرب مصرفی شهرستان را تامین مینماید، و در میان آن کاخی که در دوران صفویه احداث شد، شکوه و عظمت خاصی به آن بخشیده است.
کاخی در دو طبقه با دقیقترین اصول مهندسی. آری؛ بنای چشمه عمارت علاوه بر اینکه متاثر از نظام و ارکان حاکم بر باغ ایرانی و باغ چشمه است، دارای ویژگیهای مختص مکان قرارگیری و استقرار نیز میباشد. عمارت، همانند اکثر باغهای هم عصر، از یک طبقه همکف، طبقه فوقانی و یک فضای چلیپایی شکل مرکزی تشکیل شده است.
بی شک از مهمترین ارزشهای عمارت چشمه را میتوان به نظام گردش آب عمارت و چگونگی هدایت و بکارگیری قابلیتهای طبیعی منطقه دانست. اهمیت چشمهها و عنصر آب در باغهای ایرانی بسیار بلند مرتبه است. در فضای مرکزی عمارت چشمهای پر آب قرار دارد که گویی همهی تار و پود عمارت را به هم پیوند میدهد. این بنا را به اعتبار و اهمیت همین چشمه، “چشمه عمارت” مینامند.
انتقال و هدایت آب به وسیله تنبوشهای سفالی با ظرافت و جزییات بیبدیل به طبقه فوقانی عمارت و تقسیم آن به چهار حوضچه روی چهار صفحه و بازی آب در جویها، حوضها و آبشرهها در محور اصلی باغ، از شاهکارهای معماری و باغ سازی ایران و بخصوص معماران صفوی است که در این کوشک باغ به منصه ظهور و شکوفایی رسید.
امروزه با خانهسازیهای فراوان، بخشهای وسیعی از باغ چشمه عمارت با همه ویژگی باغ ایرانی که ذکر شد، از بین رفته است. با توجه به اینکه یک نمونه کامل باغ ایرانی یعنی “باغ شاه یا همان باغ شهرداری بهشهر” در مجاورت این باغ موجود است و اسناد و مدارکی که بر ارزش باز زندهسازی این باغ میافزاید. این اثر ملی اما در حد یک اثر محلی نیز مورد حفظ، مرمت، نگهداری و بهره برداری قرار نگرفت چراکه از بنایی که در دوطبقه ساخته شده بود تنها یک جرز باقی مانده است اما کاخ هشت بهشت اصفهان در بستر شهری و از نوع باغهای مسطح و در میان سایر باغهایی چون باغ خرگاه در شمال، در شمال شرق باغهای میوه همچون انگورستان، باغ بهشت آیین، باغ دمور واقع شده است. این اثر ملی نیز هرساله میزبان هزاران گردشگر ایرانی و خارجی است.
اما هشت بهشت اصفهان کجا و چشمه عمارت بهشهر کجا، به راستی چرا نحوه حفظ و نگداری و بهرهبرداری این دو اثر ملی تا به این اندازه متفاوت است. این پرسشی از است که جناب آقای بزرگنیا در مقام ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان باید پاسخگوی آن باشد. اگرچه به نظر میرسد پاسخ این پرسش نیز از پیش مشخص است و تفاوت در موارث تاریخی دو استان نمیباشد بلکه تفاوت در نوع مدیرتها است.
چرا با گذشت سال ها و تاکیدات موکد و پیدرپی مدیران و نخبگان بر ضرورت توسعه گردشگری، اقدامی عملی برای تحقق آن صورت نمیپذیرد. چگونه است مدیران ما توان نگهداری مواریث تاریخی استان را هم ندارند و آن را به عنوان بناهای هزینه زا میبینند نه درآمد زا؟ اما در استانهای دیگر شاهد بهرهبرداریهای مناسب از این مواریث هستیم. آیا بناست نهال گردشگری مازندران نیز همچون صنعت کشاورزی خشک و بیروح گردد؟ آیا هزاران جوان تحصیل کرده بیکار برای تحرک و پویایی مدیرانمان کفایت نمیکند؟ چه اقدامی برای واگذاری اماکن تاریخی به شهرداریها و یا بخش خصوصی شده است؟ در حالی که مجموعهی تاریخی چشمه عمارت متقاضیانی از بخش خصوصی داشته و دارد که اتفاقا از افراد بومی محل و منطقه نیز میباشند.
به راستی از مزیتهای بومی و نسبی استان و شهرستان چه بهرهبردای مناسبی صورت گرفته است؟ شهرستان بهشهر با قدمت چند هزار ساله، پتانسیل بالای گردشگری و چشماندازهای بدیع اما با فقر خدمات گردشگری مواجه است.
وضعیت بیکاری، و دهها ها عوارض و معضل اجتماعی دیگر که مشتق شده از این علت تامه است در مازندران به ایستگاه آخر خود رسیده است و به نظر میرسد تنها راه برون رفت از انبوده مشکلات و معضلات اجتماعی استان ایجاد اشتغال بوده و یکی از مهمترین شعب ایجاد اشتغال از میان انبوه روشها توسعه صنعت گردشگری استان است.
امید است مدیران امر در سال اقدام و عمل برای تحقق شعار اقتصاد مقاومتی توجهی به ظرفیتهای منطقه داشته و با الگوگیری از سایر استانها ضمن نگهداری و حفظ مواریت تاریخی امکان اشتغال مستقیم و غیر مستقیم را فراهم آورند تا شهروندان مازنی بیش از این فقیرانه بر روی سرزمینی از گنجها و مواهب طبیعی زندگی نگذرانند.
* علی یوسفی – فعال اجتماعی و مدرس دانشگاه
منبع : شماره اول دو هفته نامه موثق