سفرنامه لیوتنان کلنل برسفرد لوات قونسول دولت بهیه انگلیس در استرآباد، از طهران به استرآباد و تعیین وضع جغرافیایی عرض راه از طهران به استرآباد مابین سنه ۱۸۸۱ و سنه ۱۸۸۲ مسیحی (مطابق سنه ۱۲۹۸ و سنه ۱۲۹۹ هجری) لیوتنان کلنل لوات نقشه آن راهی که مسافرت نموده به طور تحقیق کشیده [به] دور اول آن مسافرت نامه ملحق کردهاند مقیاس این نقشه را از قرار یک فرسنگ در نیمکره (نیم گره)قرار دادهاند و خط قرمزی که در این نقشه کشیده شده است راهی است که لیوتنان کلنل لوات در آنجا عبور نموده و این راه از طهران است به سمت شمال الی علت و از آنجا به دره لار و جنوب کوه دماوند، و از آنجا از راه مابین رودخانه هراز و فیروزکوه، به کُرند و از آنجا به فولاد و محلّه و شاهکوه و از آنجا به استرآباد و بعد از استرآباد به شاهرود.
منزل بیست و یکم از کرند به فولاد محله
در این روز هوا مه داشت باد شمالی نیز میآمد و قدری سرد بود. اگر فصل اوایل اسد بود هوا برودتی داشت که ما محتاج بالاپوش بودیم. از دره حوسکو حوالی صحرای کرند روانه شدیم این دره بسیار کم عرض بود. دو کوه مرتفع در اطراف داشت. بعد ا ز چند فرسنگ طی مسافت به محلی رسیدیم که موسوم است به رسم رودبار در آنجا دره و سعتی پیدا کرد. راه فولاد محله بعد از یک فرسنگ و نیم مسافت که از کوه پلور میگذرد از این دره خارج میشود. و از آنجا به سمت شمال میرود و از کنار دو مرتفع عبور نموده به کوهی میرسد که بالا سر فولاد محله واقع شده، و پانصد ذرع ارتفاع دارد. در عرض راه به قریب یک فرسنگ مسافت سیاه چادر است. در ایلات مازندرانی و غربال بندها و غیره منزل کردهاند، و هر دسته مرتع جداگانه دارند. و از برای خود زراعت جو و گندم میکارند در این وقت همه مشغول جمعآوری محصول بودند. دو ساعت بعدازظهر وارد فولاد محله شدیم. نه ساعت راه آمده بودیم. فولاد محله ده معتبری است که قریب پانصد نفر جمعیت دارد. این ده در یک زمین مرتفع مدور واقع شده. و اراضی اطراف آن همه زراعت میشود و آب قناۀ دارد. خانههای این ده همه سقف مسطح دارند و دیوارها از گل چینه ساخته شده است. در وسط ده خرابه یک برج قدیمی نمایان است. اطراف ده باغات بسیار است. یک باغ وسیع که درختان چنار کهن دارد موسوم به باغ سرتیپ. این باغ را ابراهیم خان سرتیپ حاکم هزار جریب بنا نموده است. هزار جریب در سمت شمال غربی ده واقع است. در حوالی فولاد محله دهی هویدا نبود و کوههای اطراف همه خشک بودند ولیکن از سمت شمال جنگل عظیم طبرستان نمایان بود. از فولاد محله کوه موسوم به شاهکوه مشاهده میشد. راه مستقیم از فولاد محله به چهار ده راهی است که از دره شرقی از راه چشمه اعلی دامغان میرود و راه دیگر از محاذی آن در دره تنگه سیری میرود و چون این راه غیرمستقیم در نزد علمای جغرافیا غیرمعلوم بود. ما این راه غیرمعمول را انتخاب کردیم.
منزل بیست و دوم از فولاد به پیشرت
در این روزنه ساعت تمام راه رفتم دو ساعت بعد از حرکت از فولاد محله راه متدرجاً بالا رفت تا آنکه از دو هزار و دویست ذرع به دو هزار و چهارصد ذرع ارتفاع رسید. راه از آنجا در کنار رودخانه که از وسط تنگه شاهپور میگذرد عبور نموده به تنگه سیری میرسید. از بالای کوه تنگه سیری منظره خوبی دارد. این دره درخت زیاد دارد و چند دره در آنجا واقع است. که این باغات دارند. اسامی دهات و لنا، تبلسه، کرات. آب این دهات در سمت شمال به تنگه شار آب میرود در سمت شرقی دره سیری چشمههای آب معدنی بسیار است و مخصوصاً در صورت یک چشمه آب گوگردی دارد که مردمان مریض و آنهائی که وجع مفاصل دارند بدانجا زیاد میروند. و این آب برای آنها نفع کلی میبخشد.
پیشرت قریه کوچکی است و اطراف ان درختان گردو و غیره است یک چشمه آب دارد. درختان این ده خیلی خوب است. و به خاطر میآورد درختان انبه هندوستان را در عرض راه از چندین دره و دربند عبور نمودیم. همه جا جنگل انار وحشی و غیره بود و کبک زیاد داشت.
منزل بیست و سیّم از پیشرت به چمن منقا
راه از تنگه سیری کنار رودخانه موسوم به همین اسم که در سمت شمال شرقی به طرف جنوب غربی جاری است میرود. کوههای دو سمت این دره یکصد الی یکصد و سی ذرع ارتفاع دارند. این کوهها به واسطه شهرهای عظیم که به سمت جنوب جاری هستند از یکدیگر منفصل میشوند. در یک دره در کنار یکی از این رودخانهها قریه کله سریا کله هزار واقع است و قریب هشتاد خانه پانصد نفر جمعیت دارد. اطراف ده هر قطعه زمین مناسبی را زراعت کرده بودند. از این دره که گذشتیم. به قریه صورت رسیدیم چشمههای آب گوگردی که سابقاً ذکر شد در حوالی این قریه واقع است. در این کوهها درختهای سروکوهی زیاد دارد. در سمت شمال راه در کمرکوهی قریه است موسوم به بدله که قریب هفتصد نفر جمعیت دارد. از این ده که گذشتیم در یک دره وسیعی متدرجاً فرود نمودیم. تا آنکه از دو هزار و پانصد ذرع ارتفاع به دو هزار و یکصد ذرع رسیدیم. در محلی که این دره به دره چهارده متصل میشود و کوههای متصل اطراف متدرجاً پست میگردد و در سمت جنوب مساوی میشود به دره ای که به چشمه علی میرود. در دو فرسنگی رودخانه که از این دره می رود در جایی که اراضی سه هزار ذرع ارتفاع پیدا میکند. صدف و اشیاء دریائی در زمین بسیار یافت میشود. در منقا یک چشمه آب معتبر و چمن وسیع دارد. در کنار چشمه چادر زدیم و شب را در آنجا توقف نمودیم. هوا سرد بود و از سمت تنگه سیری باد شدیدی میآمد. به قسمتی که به چادرها اذیت میرساند. در منقاء به جز شیر که از شبانها گرفتیم چیزی ممکن نبود.
منزل بیست و چهارم از متقا به چهارده
در این روز ما دیر ملتفت شدیم. که اگر از دره سمت شمال از راهها توده و نمکه روانه شده بودیم زودتر به منزل میرسیدیم. ولیکن ما راه مستقیم را پیش گرفته از کنار رودخانه که به دره چهارده میرود رفتیم و بعد از آنکه از چندکوه گذشتیم آخرالامر به دره چهارده رسیدیم یعنی به قریه کلاته که در دو فرسنگ و نیمی چهارده کلاته واقع است.
این ده چهل، پنجاه خانوار جمعیّت دارد. و باغات توت و گردو زیاد دارد. و در سمت غربی ده چند چشمه آب دارد که به ده میرود. ما در قریه کلاته از راه چشمه علی به چهارده رفتم در عرض راه از اراضی مزروع و خرابه های چند ده عبور نمودیم. از چمن منقا شش ساعت و ربع به ظهر مانده حرکت کردیم. این یکی از باغات دولتی ایران است. این باغ را فتحعلی شاه بنا نموده است. و احتمال کلی میرود. زیرا که درختهای کهن هفتاد ساله زیاد دارد، ولیکن مثل سایر باغات دولتی ایران مخروبه است. مواجب دیوان کفاف باغبانها را نمیدهد و ایشان برای جلب منفعت خود هر کس را در این راه میدهند. قریه چهارده ملکی میرزا یوسف مستوفیالممالک است. و مرکز مکاری خراسان میباشد. خانهها و ملبوس اهل این ده به طرز اهل عراق است. از کوه شاه برف آب میشود و رودخانه عظیمی جاری است. که از وسط این قریه میگذرد، چهارده چهار مزرعه است و اسامی آنها از این قرار است: کشاش، وازین، سردوان، کاله، این مزارع باغات مشجر از توت و گردو، و غیره زیاد دارند و هر یک امامزاده دارد، از چهارده راه شاهکوه را پیش گرفته از دره سمت شمال روانه شدیم. و به قدر یک فرسنگ از اراضی مزروع جو و گندم عبور نمودیم. تا آنکه دره به سمت راست پیچید و از آنجا از یک راه مارپیچی بالای کوه رفتم. شاهکوه فاصله است فیمابین اراضی دامغان و اراضی بحر خزر، این کوهها همه خشک هستند. اما کوههای سمت شمال نمایان است و هه سبز و خرم هستند. و از درختهای سرو کوهی پوشیده شدهاند. از شاهکوه که فرود نمودیم از دره گذشتیم. یک رودخانه از آب شاهکوه از وسط آن عبور مینمود. در انتهای دره آبشاری بود که دو هزار و سیصد ذرع ارتفاع داشت. در نزدیکی آبشار چشمه بود. در کنار آن چشمه چادر زدیم. و شب را توقف نمودیم. نه ساعت تمام در راه بودیم.
منزل بیست و پنجم از چشمه نزدیکی چهارده به زیارت حسنرود
در این روز نیز راه خیلی مسافت داشت و مشکل بود. دلیل راه همراه نداشتیم. و اگر چه به هدایت راه گذارها راه را گم نکردیم لیکن اگر یک نفر بلد داشتیم ما را از راه نزدیکتر میبرد و کمتر مشقت داشتیم. راه به طرف شرقی میرفت. از سمت شعبه شمالی شاهکوه تا اینکه به قریه شاهکوه بالا رسید. و از آنجا به طرف شمال به چهارباغ که محل سیاه چادر یک طایفه غربال بند بود. بعد از چهار باغ راه به طرف شمال غربی رفت. و از یک تپه که هفتصد ذرع ارتفاع داشت بالا رفتیم بعد فرود نمودیم و از سه هزار دویست ذرع ارتفاع به ده هزار و دویست ذرع رسیدیم. و شب را در آنجا توقف نمودیم. در این وقت شش ساعت از ظهر گذشته بود. سیزده ساعت تمام راه آمده بودیم و برای ما و اسب و قاطرها لیکن توانایی باقی نمانده بود. در عرض راه از دامنه شمالی شاهکوه همه جا جنگل بود و راه برای عراده و توپ همه جا خوب بود لیک در جائی که به تپه هفتصد ذرعی میرسد که قبل ذکر شده شاهکوه نشان و منظر خوبی دارد. مثل یک دیوار سنگی میماند و راه بالارو ندارد. یعنی بیش از سیصد ذرع ممکن نیست کسی بالا رود. این کوه چهار هزار و دویست ذرع ارتفاه دارد. و از راههای اطراف کوه رودخانهها جاری است. قریه شاهکوه پائینی در دامنه کوه واقع است. ما به این ده نرفتیم لیکن از دور نمایان بود موسیو پترسن یکی از حکمای طبیعی روس و معلم مدرسه اونیور سیته دور بارت برای تحقیقات به شاهکوه آمده و در این قریه موقف داشت. بعدها در استرآباد من او را ملاقات کردم. او میگفت که نباتات و حیوانات این کوه قابل اعتنا نیست در درههای حوالی شاهکوه زراعت زیاد میشود ولیکن کوهها همه سنگی مثل غالب کوهستان ایران خشک هستند در بعضی جاها سرو کوهی دارد. ما از قریه حاجی آباد که در سر جاده شاهرود واقع است عبور نمودیم و از کنار رودخانه که اطراف آن همه چمن بود گذشتیم و به چهارباغ رسیدیم که برج و چند قطعه باغ داشت در این جا از کوهی بالا رفتیم که هفتصد ذرع ارتفاع آن بود. در این وقت دو ساعت و نیم از ظهر گذشته بود. در اینجا وضع مملکت مثل اینکه سحر کرده باشند یک دفعه تغییر کرد. در این محل مرتفع که رسیدیم یک مرتبه جنگل انبوه بلوط و نارون و غیرها هویدا گشت، از گردنه میخ ساز تا این مکان همه جا کوههای خشک سنگی بود. این تغییر وضع فرح کلی بخشید. از کوه که فرود نمودیم داخل جنگل شدیم. ابتدای جنگل قریب سه هزار ذرع از سطح دریا ارتفاع داشت. چهار ساعت بعدازظهر به چشمه سیاه کند رسیدیم. از این جا قریه زیارت از دور نمایان بود. از این محل به بعد راه بسیار بد بود. اگرچه از وسط جنگل میرفتم و جنگل منظر خوبی داشت و مفرح بود. لیکن گِل و باتلاق به قسمی بود که اسب فرو میرفت و بعضی جاها خطر داشت. و چون یکی از همراهای ما در شاهکوه عقب ماند، که یک بلد راه بیاورد بر آن شدیم که نرسیده به قریه زیارت هر جای مناسبی که بدست آمد موقف نمائیم. در این وقت پنج ساعت و نیم از ظهر گذشته بود.
با درود. همه جا رد پای انگلیس هست. خدا میدونه چه نقشه ای در سر داشته. آیا در آن زمان یک ایرانی هم میرفت از روستاهای انگلیس بازدید کنه و نقشه بکشه. چه بلاهایی که این انگلیس به سر ایران عزیز ما نیاورد…
با سلام و با تشکر
از نقشه خبری نیست. برخی از روستاها اسامی آن درحال وجود ندارد و توضیحی برای تغییر آن داده نشده است.
با درود. همه جا رد پای انگلیس هست. خدا میدونه چه نقشه ای در سر داشته. آیا در آن زمان یک ایرانی هم میرفت از روستاهای انگلیس بازدید کنه و نقشه بکشه. چه بلاهایی که این انگلیس به سر ایران عزیز ما نیاورد…