بیش از چهل سال پیش در دوم فوریه ۱۹۷۱ ( سیزدهم بهمن ۱۳۴۹ ) به ابتکار ایران برای نخستین بار در جهان مسئولان بلندپایهء محیط زیست ۱۸ کشور جهان و برخی سازمانهای غیر دولتی گردهم آمدند تا با انعقاد پیمانی ،از یکی از ارزشمند ترین ، مهمترین ، پیچیده ترین و متنوع ترین، بوم سازگانِ (اکوسیستم ) حیات ،که یکی از زیباترین و بی بدیل ترین آفریدگانِ آفریدگار هستی است، مراقبت و محافظت نمایند.
در کنوانسیون رامسر (۱۹۷۱ ) تالاب را اینگونه تعریف نمودند که : مناطق پست باتلاقی ، مردابی ، آبگیرهای طبیعی یا مصنوعی و دائمی یا موقت ، دارای آب ساکن یا جاری ، شور یا نیم شور و از جمله مناطق دارای آبهای دریایی که عمق آنها در حالت جزر کامل از ۶ متر بیشتر نباشد تالاب نامیده می شود .
یکی از مهمترین اهداف این کنوانسیـون اهمیت استفاده معقـولانه و علمی از این مناطق در دستابی به توسعه پایـدار می باشد.
تالابها از جهات مختلف دارای ارزش و اهمیت هستند از جمله آنکه : تالابها بخشی از فرآینـد آبخـوان داری به شمـار می آیند ، تعدیل کننده آب و هوای مناطق همجوار هستند ، کنترل کننده سیلابها هستند ، محل رشد ، تکثیر و پرورش بعضی آبزیان می باشند ، محل کامل شدن چرخه زندگی برخی پرندگانند ، محل تغذیه بسیاری از پرندگان آبزی و کنار آبزی و همچنین آبزیان هستند ، موجب تجدید حیات آبهای زیرزمینی ، تثبیت خطوط ساحلی در برابر طوفانها ، حفظ و بقای تنوع زیستی ، پالایش آب ، تولید و تکثیر محصولات داخل آب، می گردند.
تالابها دارای ارزشهای بالای فرهنگی ، تاریخی ، اقتصادی و علمی پژوهشی بوده می توانند بعنوان کانونهایی برای توسعه صنعت توریسم مورد استفاده قرار گیرند .
بر اساس برآوردها ارزش افزودهء هر هکتار تالاب ۲۰هزار دلار، هر هکتار جنگل ۱۵هزار دلار و هر هکتار زمین کشاورزی ۱۲۰ دلار تعین شده است.
حدود ۶% از سطح کره زمین را تالابها در بر می گیرند که محیطهایی با ویژگی های بین خشکی و دریا هستند . تالابها ممکن است فصلی یا دائمی باشند . تالابها ذخیره گاه ارزنده ای برای انبوه پرندگان ، خزندگان ، دوزیستان ، ماهیان و بی مهره ها محسوب می شوند .
در شرایطی روز جهانی تالابها ۴۰ ساله شد که امروز ۱۵۹ کشور عضو کنوانسیون رامسر هستندو بیش از ۱۸۵۰ تالاب به نام این کنواسیون در اقصی نقاط جهان به ثبت رسیده است .
حدود ۵ سال بعد از کنواسیون رامسر یعنی ۱۳۵۴ تعداد ۷ کشور جهان از جمله ایران ، فهرست تالابهای با اهمیت خود را برای ثبت معرفی کردند و نخستین تالابهای بین المللی جهان از بین اکوسیستمهای آبی این ۷ کشور به ثبت رسیده در این سال ۱۸ تالاب از ایران به ثبت رسید و با گذشت ۳۵ سال از ۱۳۵۴ تا کنون، فقط ۴ تالاب دیگر از ایران به ثبت رسید که بدین ترتیب تعداد تالابهای به ثبت رسیده در ایران به عدد ۲۲ رسید این در حالی است که ایران دارای ۲۵۲ تالاب بوده ۸۴ تالاب آن بین المللی است و تنها ۲۲ تالاب ثبت سایت کنواسیون می باشد.
اولین تالاب ایران وشاید جهان که در کنوانسیون رامسر به ثبت رسید، تالاب منحصر به فردی از شمال ایران یعنی تالاب میانکاله می باشد . این تالاب که در ۱۲ کیلومتری شمال بهشهــر قرار دارد از ویژگیهای خاصی برخوردار می باشد . از مهمترین ویژگیهای این تالاب همجواری با شبه جزیره میانکاله می باشد . مجموعه تالاب و شبه جزیره میانکاله فضایی رویایی را با هم تشکیل داده اند که هر بیننده ای را شگفت زده می کند .
جغرافیای بهشهر در فاصله دریای خزر تا کوه جهانمورا ؛که حدوداً ۲۰ کیلومتر فاصله دارد جزء استثناعات خلقت بشمار می آید.وقتی از کوههای جنوب بهشهر حرکت می کنید با عبور از جنگلهای متنوع هیرکانی به دشت سر سبز و خرم و سپس به زمینهای پست شورزار ساحلی در جنوب تالاب و بعد از آن به تالاب می رسید ، بعد از عبور از تالاب به شبه جزیره میانکاله و سپس به خزر دسترسی پیدا می کنیدکه این مسیر یک مسیر بسیار زیبا ، دیدنی و تاریخی بود .
تالاب و شبه جزیره میانکاله با هم تشکیل مجموعه ای از هم ناگسستنی را می دهند که بر شرایط اقلیمی و زیست بوم یکدیگر تأثیر مستقیماً گذاشته و از هم افزائی ارزش یکدیگر برخوردارند .
شبه جزیره میانکاله بخشی از آبسکون بزرگی است که روزگاری یکی از مراکز تجاری جاده ابریشم به شمار می رفت شاهد تحرکات اقتصادی فراوان در دوره های گوناگون بود .
تالاب میانکاله به جهت ویژگیـهای طبیعی همـواره در قرون گذشته بعنـوان زیستـگاه حیات وحش و شـکارگاه و تفرج گاه شناخته شده که وجود آثار ، بقایا و ابنیه تاریخی در میانکاله مبین این واقعیت است.
شبه جزیره میانکاله از یال ۱۳۴۸ به عنوان منطقه حفاظت شده تحت حمایت محیط زیست قرار گرفت.در سال ۱۳۵۴ ارتقاء درجه حفاظتی یافت و به پناهگاه حیات وحش تبدیل شد. این شبه جزیره به عنوان منطقه حفاظت شده در فهرست تالابهای جهان ،در سال ۱۳۵۵ به ثبت کنوانسیون رامسر رسید و بعنوان یکی از ذخایر بیوسفری جهان که دارای ارزشهای زیاد اکولوژیکی و زیستی است شناخته می شود .
منطقه میانکاله با بیش از ۶۸ هزار هکتار وسعت با ارتفاع ۱۵- تا۲۸- متر از سطح ابهای آزاد ، بعنوان یکی از ذخیره گاه زیست کره جهان می باشد، میانکاله مهمترین دالان زیستی غرب آسیا به حساب می آید ، بهشت پرندگان آسیا نامیده می باشد . سواحل میانکاله مهمترین محل تخم گزاری ماهیهای خاویاری است . سالانه دو سوم پرندگان مهاجر مازندران به این منطقه می آیند .از نظر تنوع، حدود نیمی ازتنوع زیستی پرندگان ایران را در بر می گیرد. میانکاله دارای ۳ اکوسیستم آبی ، باتلاقی و خشکی است . این ۳ اکوسیستم توسط دریا در شمال و جلگه در جنوب محصور می گردند . زمینهـای آن مجموعه از شن زارهای ساحلـی ، اراضی باتلاقی ، آبگیــرها ، مرداب جنگلی با پوشش درخچه های گز ، درختان انار و توسکا ، بوته های تمشک و سازیل و… می باشد . چهل سال است از روز جهانی تالابها میگذرد، در طی این چهل سال چقدر در حفظ و حراست تالاب موفق بودیم؟ چقدر برنامه محور حرکت کردیم؟ چقدر فرایندهای ارتقای کیفیت را طی کردیم؟از جمله اینکه برای افتخار تالابهای ایران و بلکه جهان یعنی میانکاله چه برنامه ریزی داشتیم ؟ اگر یک مقایسه کوتاهی از امروز و چهل سال پیش این منطقه داشته باشیم به این نتیجه خواهیم رسید که کاش میانکاله به ۴۰ سال قبل و بلکه به ۴۰۰ و حتی به ۴۰۰۰ سال قبل ارتقا درجه می یافت و ما امروز شاهد زخمهای بیشمار بر پیکره این جاندارِ زبان بستهء بی جان و بی دفاع نبودیم . زخمهایی که هر یک از آنها اگر به مکانی جزء میانکاله نائل می شد از آن مکان هیچ اثری باقی نمی ماند . ظرفیت بالا ، استقامت ستودنی ، پایداری مثال زدنی ، مقاومت جانانه میانکاله موجب شد تا در مقابل این همه آسیبها و بلاها و زخمهای دشنهء مهاجمین همچنان مقتدرانه اما سوال انگیز،ادعای حیات داشته باشد و ناباورانه به زندگی نباتی خود ادامه دهد که البته این زندگی نباتی برازنده و شایسته میانکاله نیست چرا که این منطقه می بایست پویا ، پررونق و بکر و بالنده باقی می ماند تا آبروئی باشد بر مدعیان و بنیانگـذارانِ حفظ تالابهـای جهـان ، زیرا از این سـرزمیـن بود که آواز بلنـد ثبت و حفـاظت از تالابهـای بین المللی به گوش جهانیان رسید .
۴۰ سال از اولین معاهده حفظ تالابها می گذرد . در شرایطی ۴۰ سال را پشت سرگذاشتیم که بسیاری از جانوران تالاب بین المللی میانکاله یا منقرض شدند یا رو به انقراض گذاشته اند .
در شرایطی ۴۰ سالگی روز جهانی تالابها را جشن خواهیم گرفت که حتی ۴۰ اصله درخت انار ، توسکا یا گز در میانکاله کاشته نشد . ۴۰ سانت بر اراضی میانکاله افزوده نشد .۴۰بال بر پرندهگان میانکاله اضافه نشد و حتی ۴۰ روز برای میانکاله برنامه نداشتیم . ۴۰سال از کنوانسیون می گذرد بعید می دانم ۴۰ کلمه بر دانش ما در زمینه حفاظت و حراست اصولی از تالابها اضافه شده باشد .
به هر حال علیرغم همه نامهربانی ها نسبت به میانکاله ، معتقدیم هر زمان جلوی ضرر را بگیریم منفعت خواهد داشت . لذا ضمن اشاره به برخی از آسیبهای میانکاله امیدواریم مسئولین امر با حساسیت منطقی و معقول اقدامات شایسته بعمل آورند.
آنچه امروز بسیـار غم انگیز است و جـای بسی تأمل و به دنبال آن تدبیر دارد اینکه عوامل مختلفـی میانکاله را تهدیـد می کنند که اگر تدبیر نشود اگر برنامه ریزی نگردد اگر درایت نپذیرد اگر مدیریت کارآمد منطقی و معقول صورت نپذیرد هم تالاب و هم شبه جزیره به نابودی خواهند رفت که به برخی از این عوامل فهرستوار اشاره می نمایم تا شاید متولیان امر کمی به خود آیند و اقدامات موثری انجام دهند:
۱-نداشتن طرح جامع حفاظت از میانکاله : بعد از گدشت ۴۰ سال از روزجهانی تالابها و بیش از ۳۵ سال است از ثبت جهانی میانکاله هنوز طرح جامع مدونی جهت حفاظت از میانکاله وجود ندارد . گویند به تازگی مطالعاتی انجام شد که امیدواریم اگر چه ناقص لااقل اجرایی گردد .
۲-مدیریت سخت افزاری حفاظت از میانکاله : تا آنجا که اطلاع دارم تعداد معدودی محیط بان زحمت کش که مجموع آنان به عدد انگشتان دست نمی رسد . از این منطقه وسیع بصورت شبانه روزی محافظت می کنند که سرانه حفاظتی هر محیط بان بیش از ده هزارهکتار است که عملاً یک نفر در طول ۲۴ ساعت قادر به مراقبت از این وسعت نبوده و نخواهد بود.
۳-عدم وجود تجهیزات محافظتی کافی : کل این منطقه با چنددستگاه قایق موتوری فرسوده، موتورسیکلت ولندور کشت زنی می گردد . که عده تجهیزات فرسوده و ناکارآمد و غیرموثر می باشند .
۴-عدم وجود سیستم های محافظتی مدرن : نظیر دوربینهای مداربسته، سایتهای دیدبانی مناسب، وسایل مناسب گشت آبی وخشکی و…
۵-ساخت و سازهای بی رویه با سازه های سنگین : طی حدود ۴۰ سال گذشتـه متاسفانـه بیشترین ساخت و سـازها توسط محیط زیست صورت گرفت. ساخت چند واحد پاسگاه نگهبانی و یک ویلا ( مهمانسرا)توسط محیط زیست فضا را برای دیگر متخلفین باز کرد و به تبع محیط زیست بعضی افراد حقیقی نیز اقدام به احداث بناهایی نمودند که با شرایط محیطی این منطقه سازگار نبوده و موجب تهدید محیط زیست خواهد شد . بهتر و منطقی تر آن بود که خود محیط زیست از کانکسهای پیش ساخته و یا سازه های چوبی سازگار با محیط استفاده می کردو همچنین دیگران نیز در حد محدود ومجاز اقدام می کردند.
۶-ورود بی رویه افراد به منطقه : طی همه ایام سال بخصوص ایام تعطیل مردم اقصی نقاط استان و کشور بدون هیچگونه کنترل و نظارتی وارد منطقه حفاظت شدهء میانکاله می گردند و در تمام سطح منطقه منتشر می گردند که طبعاً ورود این همه جمعیت که در بعضی روزها بیش از ۱۰ الی ۱۵هزار نفر می رسد اولاً محیط برای جانوران ناامن می کند ثانیاً موجب آلودگی محیـط می گردد ، ثالثاً سبب تخریب درختان و بوته هاو به هم خوردن اکوسیستم می شود.
۷-ورود وسایل نقلیه موتوری سبک و سنگین : به تناسب وجود این همه مسافر لزوماً تعداد زیادی وسایل نقلیه نیز وارد فضای میانکاله می شود که موجب آلودگی صوتی ، آلودگی هوا ،تخریب چمنزارها و دیگر مشکلات برای منطقه و همچنین ناامنی برای جانوران منطقه می گردد.
۸-صید بی رویه آبزیان : در قسمت شمالی میانکاله و در جنوب دریای خزر در حدود ۳۲ پره ماهیگیری که هر یک با چند دستگاه تراکتور و قایق موتوری به صید به روش سنتی می پردازند . هم نوع صید آنان که بدون جایگزینی استارد بچه ماهی صورت می گیرد موجب آسیب و کاهش و حتی انقراض نسل بعضی آبزیان خواهد بود و هم نوع وسایل صیادی نظیر تراکتور ها و قایق های موتوری موجب آسیب به محیط زیست خواهد شد . همچنین تعدادی از صیادان نیاز اقدام به احداث بناهای آجری نمودند که خارج از ضوابط تالاب می باشد . برای میزان صید وبرداشت آبزیان نیز فرآیندی طراحی نشد و استانداردی تدوین نگردید و فقط با یک جمله کلی صیادان از ۱۵ مهر تا ۱۵ فروردن سال بعد به مدت شش ماه مجاز به صید آنزیان به هر مقدار توانستند، می باشند.
۹-شکار بی رویه پرندگان : در جای جای حریم داخل تالاب و مناطق به اصطلاح حفاظت شده تالاب، شکارچیان اقدام به ساخت کمینگاه جهت شکار کرده اند و بدون هیچ ضابطه ای به صید و شکار مشغولند که ظاهراً مسئولین محترم محیط زیست یا توان مقابله ندارند یا تمایل به جلوگیری نشان نمی دهند که این امر باعث شد هر ساله بر تعداد این شکارچیان افزوده شود . اگر چه محیط زیست زمانهای خاصی را برای شکار مشخص نمود لیکن بنا به هر دلیلی ، شکار بی رویه اتفاق می افتد.
۱۰-تعرض اشخاص حقیقی به املاک میانکاله : طی سالیان نه چندان دور گذشته و مخصوصاً طی سی و اندی سالی که میانکاله ثبت جهانی گردید . متعرضین و سود جویان، به اراضی میانکاله تعرض نموده و برخی افراد ده ها هکتار زمین کشاورزی با از بین بردن مراتع و درختان تهیه نموده و به کشت زرع مشغولند . حتی تعدادی برای زمینهای خود سند نیز دریافت نموده اند که قاعدتاً اخذ سند با استعلام از مراجع ذیصلاح نظیر منابع طبیعی ، اداره کشاورزی و محیط زیست بوده است .
امروزه بخش اعظمی از میانکاله در تصرف این اشخاص بوده و هر روز نیز به آن افزوده می شود و از سطح مشجر میانکاله کاشسته می شود . ضمن اینکه در بسیاری از این مناطق اقدام به ساخت بناهای غیر مجاز نیز نموده اند.
۱۱-دامهای غیر مجاز : سرانه نگهداری دام در میانکاله نیز می بایست تعریف شده باشد، شاید هم تعریف شدهاست ولی آنچه که مهم است امروزه میزان دامهایی که در میانکاله نگهداری می شوند بسیار بیشتر از حد مجاز نگهداری دام در میانکاله می باشد که یقیناً موجب آسیب رسیدن به گونه های مختلف گیاهی میانکاله و از بین رفتن پوشش گیاهی آن، به عنوان مامن و پناهگاه جانوران ، بوده و هستیم . برخی دامداران منطقه نیز همانند بقیه! اقدام به احداث سازه های غیر مجاز نموده اند.
۱۲-آلاینده های تالاب : با توجه به شیب مزارع و مناطق جنوبی تالاب به سمت تالاب، یقیناً تمام فاضلابهای سطحی جاری در شهرها و روستاهای جنوبی تالاب که منطقهء از بهشهر تا کردکوی و بندر ترکمن را شامل می شود در سطح جاری شده و نهایتاً به تالاب می رسند همچنین فاضلاب های کشاورزی که سرشار از انواع سموم ارگانوفستره و غیره می باشند نیز بعد از طی مسیر کوتاه به تالاب رسیده و موجب آسیب به آبزیان تالاب می گردد. که در این بخش نیز تا کنون هیچ برنامه ای جهت جلوگیری از ورود فاضلاب ها به تالاب ارائه نگردید . البته این فاضلابها علاوه بر آلودگی تالاب موجب آلودگی خاک و همچنین آبهای تحت الارضی نیز خواهند شد . لازم است هم از ورود مستقیم فاضلابها به تالاب جلوگیری گردد و هم آزمایشات شیمیایی و میکروبی به صورت منظم از آب تالاب بعمل آید.
۱۳-وجود تأسیسات و اسکله های مختلف : در شرق میانکاله تأسیسات مختلفی از قبیل بندر بزرگ امیر آباد ، پایانه نفتی شمال ، صنایع دریایی صدرا و نیروگاه شهید سلیمی قرار دارند که اگر اقدامات محافظتی لازم انجام نشود با توجه به اینکه همچنان کارخانجات متعدد در حال شکل گیری می باشند آینده خوبی برای میانکاله پیش بینی نمی شود .
۱۴-عدم جایگزینی درختان توسکا : نوار ساحلی شمالی میانکاله در سالیان نه چندان دور پوشیده از درختان تنومند توسکا بود که در اثر پیشروی آب تعداد زیادی از این درختان از بین رفته و معدود درختان باقیمانده نیز در معرض تهدید قرار دارند که لازم بود منابع طبیعی یا محیط زیست نسبت به جایگزینی این درختان که اهمیت زیادی در حفلظ اکوسیستم میانکاله داشتند، اقدام می نمودند که تاکنون چنین نشد .
۱۵-تغییر الگوی کشت درختان : شاید بدانید که الگوی رشد درختان در میانکاله بسیار متفاوت با بقیه اقلیم هاست . در میانکاله شاهد تنها جنگل انار وحشی جهان هستیم که می بایست از این مجموعه عظیم و دیدنی به عنوان یک موزهء طبیعی منحصر به فرد که یادگار تاریخ وهدیه بی بدیل خداوند است بخوبی حفظ وحراست می گردید و همچنین درختان توسکا در نوار شمالی ، درختچه های گز ، بوته های تمشک و گیاه سازیل جز عمده ترین انواع پوشش گیاهی این منطقه به شمار می رفتند که لازم بود از این مجموعه بخوبی مراقبت می شد و در صورت از بین رفتن جایگزین می گردید که نه تنها این جایگزینی اتفاق نیفتاد بلکه اقدام به کشت گونه ای غیر بومی یعنی اکالیپتوس گردید . تعدادی از این اکالیپتوسها توسط محیط زیست در داخل محدودهء میانکاله کاشته شد و در سالهای اخیر نیز در ورودی شبه جزیره احتمالاً از طرف بندر امیر آباد در سطحی حدود ۵۰۰ هکتار اقدام به کشت درخت اکالیپتوس گردید که البته این کار شاید توجیه علمی برای منابع طبیعی و بندر دارد ولی توجیه اکوسیستمی ندارد و در صورتیکه این روند به داخل میانکاله نیز سرایت کند به عنوان یک تهدید جدی به حساب می آید .
۱۶-برداشت بی رویه انار و تمشک : می دانیم هر موجود زنده ای برای اینکه در منطقه ای ادامه حیات دهد نیاز به حق حیات (آب، پناهگاه و غذا) دارد . انار ، تمشک و دانه های گیاهان در میانکاله جز لاینفک اکوسیستم و چرخه زیست جانوران میانکاله می باشند. با برداشت تمشک و انار طبعا قوت لایموت میلیونها بال پرنده که بخشی بومی میانکاله هستند و بخشی میانکاله را برای زمستان گذرانی انتخاب می کنند را از آنها سلب می کنیم و در نتیجه بر اثر کمبود غذا ،از تعداد پرندگان نیز کاسته خواهد شد ظاهراً در سال ۸۹ توسط محیط زیست شرکتهای تعاونی منطقه جهت برداشت انار و فروش آن ساماندهی گردید که بنا بود طی سال گذشته حدود ۳۵ هزار تن انار از میانکاله برداشت گردد ولی حدود ۱۰% تحقق یافت . نفس این اقدام بعنوان یک تهدید برای اکوسیستم میانکاله می باشد که باید از آن جلوگیری بعمل آید تا کور سوی حیات در میانکاله خاموش نگردد .
۱۷-شکار بی رویه پرندگان در داخل شبه جزیره : علاوه به شکار بی رویه و غیرقانونی و کنترل شده در تالاب، متاسفانه شکارچیان وارد مناطق حفاظت شده میانکاله نیز گردیده و اقدام به شکار دور از دید شکاربانان می کنند که لازم است مبادی ورودی متعدد میانکاله بخوبی محافظت و مراقبت گردد. در صورت عدم مراقبت احتمال انقراض نسل پرندگان بخصوص قرقاول وجود دارد.
۱۸-شکار و قاچاق باز: شنیده ها حاکی از ان است که سالانه تعدادی باز توسط افراد سود جو و فرصت طلب در میانکاله به صورت زنده صید و به کشورهای عربی قاچاق می شود.
۱۹-احیاء ببر مازندران : بیش از یکسال است که ماجرای شیرین ببر مازندران رسانه ای گردید . این که ضرورت این کار چه بود نمی دانم و اما دو نکته مهم، اول اینکه در میانکاله در گذشته ای نه چندان دور گوزن زرد مازندران ، شوکا، مرال ، گرگ ، خرس ، یوزپلنگ و دیگر حیوانات مظلوم زبان بسته بودند که اینک هیچ اثری از آنان نیست که نیست . می شد بجای اینکه کلی هزینه کنیم و دست به دامن روسها شویم تا یک جفت ببر احتمالاً مازندرانی را به ما به قیمت گزاف بفرو شند، فعلا در اولین اقدام ، از همین حیوانات زبان بسته بی منت جنگلهای شمال نظیر ، گرگ ، خرس ، گوزن و آهو و… را به این مکان هدایت می کردیم تا در صورت ازدیاد نسل اینها و نیاز به کنترل جمعیت، از ببر استفاده می کـردیم یا شایـد ببر فضا را مناسب می دید خود به اینجـا می آمد و نکته دوم و بسیار جالب اینکه در عمق حدود ۴۵ کیلومتری داخل میانکاله با نظر کارشناسان خبره و البته اهل فن محیط زیست !! فضا و یا بهتر بگویم قفسی با استفاده از فنس به ارتفاع حدود ۲ متر و به طول و عرض ۱۰۰ متر (با فونداسیون بتنی) تعبیه گردید . پایه های این فنس لوله های ۲ اینچی می باشد که در مجموع به یک آغول گوسفند بیشتر شباهت داشت تا زیستگاه ببر مازندران!. شاید نکته ای که موجب مرگ و یا دق مرگ ! این ببر گورکانی گردید همان بود که من کجا ، میانکاله کجا ، قفس در بسته چرا ؟ اگر بناست در ایران باشم مرا در جنگل گورکانی رهایم سازید تا ببر باشم نه گوسفندی در بند . خوراکم شکار حیوانات وحشی باشـد نه گوشت خر مرده که معلوم نیست خر بود یا الاغ صاحب مرده! . بگذریم به هر حال در صورت تحقق پیدا کردن این امر اگر قرار بود خوراکی برای آن برده شود یا طببی و کارشناسی و … با ی مسافت طولانی ۴۵ کیلومتر یا بیشتر از مسیر داخل میانکاله نیز پیموده می شد و همچنین مردمِ ببر ندیده یا تماشاگرا ویا توریستها برای دیدن آن می با یست با وسایل نقلیه این مسیر طولانی را طی می کردند تا به تماشای جمالش نایل می گشتند.حال که این قضیه به خیر و خوشی تمام شد، و به عبارتی ختم به خیر گردید، پیشنهاد منطقی و معقولانه آن است که در صورتیکه قصد احیای جانوران میانکاله را داریم ابتدا از جانوران بومی جنگلهای شمال استفاده شود و آنها را در میانکاله رها سازیم، نیازی به قفس نیست چون اگر مردم خواستند ببر یا هر حیوان دیگری را در قفس ببینند به باغ وحش پارک ارم مراجعه می کنند که هم سهل الوصول تر است هم کم زحمت تر. گفته می شود در مناطق حیات وحش جهان که مردم برای دیدن و تماشای حیوانات می روند انسانها داخل قفس برروی اتومبیل قرار میگیرند و از داخل مناطق حفاظت شده حیات وحش عبور می کنند و به تماشای حیوانات واقعا وحشی نه وحوش در بند انسان می پردازند . در آن صورت است که می توان از میانکاله به عنوان پناهگاه حیات وحش نام برد لکن فعلاً از وحوش در آنجا خبری نیست فقط به زحمت نامش به یدک کشیده می شود تا برای برخی تولید نان نماید .
۲۰-عدم تعریف مناطق ویژه گردشگری عمومی : همانگونه که می دانیم در فرهنگ گردشگری مفاهیم متعددی نهفته است نیازی نیست که همه افراد جامعه بدون هیچ کنترل ، امکانات ؛محدودیت ، آموزش و رعایت ضوابط، وارد مناطق حفاظت شده گردند، در صورتیکه این اتفاق در میانکاله در حال انجام است . حتی در نقشه پیش نویس طرح جامع میانکاله که توسط محیط زیست در حال انجام است دیده می شود که مناطق وسیعی را بعنوان ذون گردشگری در حواشی شبه جزیره طراحی کردند که به طول حدود ۴۰ کیلومتر و به عرض حدود ۵۰۰ متر می باشد که به نظر می رسد کارشناسان فن نه اطلاع کامل از تعریف گردشگـر داشته اند، نه محیط زیست و اکوسیستم میانکاله را می شناختند؛ نه از جغرافیای منطقه مطلع بودند . زیرا اولا اگر منظور از توریسم اکو توریسم است در اینصـورت کل منطق میـانکاله اعم از زون امن، بافر و… باید مد نظر باشد. اگر منظـور تورسیم علمی-پژوهشی است که باید کل سطح میانکاله را در بر بگیـرد ،اگر منظـور گردشگـران ،مسافرین و افـراد عادی است که می خواهند وارد میانکاله شوند در مسیرهای طراحی شده و پیش بینی شده دسترسی مشکل و در صورت دسترسی کنترل مشکل تر خواهد بود و همچنان شاهد تخریب میانکاله خواهیم بود. پس باید در طراحی انواع توریست و گردشگر مشخص گردد و نوع کاربری نیز علمی و اصولی تعریف گردد و برای افراد و مسافرین عادی مناطق محدود و با امکان دسترسی آسان ،مشخص گردد تا این افراد با طی حداقل مسافت ودر کوتاهترین زمان به مناطق تفریحی-توریستی برسند .
۲۱-آتش سوزیها : سالانه هکتارها از بوته زارهای داخل میانکاله طعمه حریق می گردد که امکانات اطفای حریق در میانکاله وجود ندارد و ماشینهای آتش نشانی نیز با پیمودن حدود۱۰۰کیلومتر مسیر بعد از ساعتها امکان حضور در مکانهای مربوطه را خواهند داشت ،ضمن اینکه بسیاری از منطق نیز صعب العبور میباشدو این دون شان یک تالاب بین المللی است که نه تنها امکانات مدرن اطفاء حریق بلکه حتی امکانات اولیه اطفای حریق را نداشته باشد .
۲۲-جاده های فرعی و اصلی داخل میانکاله : چندین جاده بصورت طولی و همچنین عرضی و آنتنی در داخل میانکاله وجود دارد که دائماً از این جاده ها وسایل نقلیه شخصی ، عمومـی و دولتـی در تردد می باشند که موجب چند تکه شدن میانـکاله می گردند .
۲۳-ضرورت وجود مدیریت واحد سیاسی و حفظ یکپارچگی میانکاله: یکی از آسیبهایی که طی سالیان اخیر متوجه میانکاله گردید خروج از یکپارچکی مرزهای جغرافیایی آن است. هر یک از دو استان مازندران و گلستان دعوی سهم خواهی دارند و به تبع آن شهرهای جنوبی تالاب نیز مدعی هستند . این مشکل در طی سالیان اخیر بدون در نظر گرفتن سوابق تاریخی و شرایط اقلیمی و تعاریف پذیرفته شده جغرافیایی رخ داد و این منطقه دستخوش تقسیمات گردید و به دنبال این تقسیمات یقیناً رقابت در استفاده از منابع آن نیز اتفاق خواهد افتاد که احتمالاً این رقابت در بهره برداری شروع گردید وجای بحث و تأمل بسیاردارد که آیا تقسیمات علمی و کارشناسانه بود یا براساس چانه زنی و روابط و فشارها صورت گرفت ؟ آیا ضرورت انجام این تقسیمات وجود داشته و دارد یا خیر ؟ آیا با این تقسیمات اکوسیستم منحصر به فرد میانکاله سود خواهد برد یا زیان ؟ آیا این سهم خواهی ها در جایی متوقف خواهد شد یا خیر ؟ آیا در آینده ای نه چندان دور شاهد سازه های سنگین در داخل میانکاله خواهیم بود یا خیر ؟ و دهها سوال که یقیناً مسئولین و متولیان باید پاسخگو باشند .
۲۴-عدم استفاده توریستی از میانکاله : براساس تعریف جامعه اکوتوریسم بین المللی (I.E.C ) توریستهایی که به مناطق حفاظت شده محیط زیست و حیات وحش مسافرت می کنند باید دارای شرایط و ضوابط خاص باشند . شاخص مراجعات باید تعـریف گردد ، زمان و مدت بازدید مشخص شود، نوع وسیله نقلیه تعیین گردد . حتی پوشش توریستها باید به گونه ای باشد که موجب ترس و وحشت موجودات نگردد . در حقیقت شرایط استتار رعایت شود ،که متأسفانه هیچ یک از این مسائل در میانکاله رعایت نمی گردد . امروزه اکوتوریست در دنیا یک صنعت است که بیش از ۶۰ – ۴۰% کل توریستهای بین المللی را اکوتوریست تشکیل می دهد . در صورت تحقق این امر در میانکاله علاوه بر استفادهء اصولی از میانکاله، توجیه اقتصادی بالایی نیز برای منطقه داشته ودر رشد وشکوفایی شرق استان مازندران تاثیر زیادی خواهد داشت.
۲۵-نداشتن جاده دسترسی مناسب : سالیان سال قبل از آنکه این منطقه بعنوان منطقه حفاظت شده تحت حفاظت قرار گرفت (۱۳۴۸) جاده ای از بهشهر به دریا وجود داشت که محل تردد بومیان ، شهروندان و تجار بود که جزیی از جاده ابریشـم به شمـار می رفت این جاده تا حدود ۳۰ سال قبل تنها مسیر دسترسی عمومی به میانکاله بود. در زمانی که تالاب ثبت جهانی می شد نیز این جاده شن ریزی شده وجود داشت و اصلا هیچ قیدی در ثبت جهانی میانکاله، نسبت به وجود یا عدم وجود این جاده ذکر نگردید و حتی این جاده نیز جزیی از اکوسیستم میانکاله به شمار می رفت زیرا اکوسیستم میانکاله و تالاب فقط به چند گیاه و پرنده خلاصه نمی شود . این اکوسیستم مجموعه ای بود از درختان توسکا ، انار ، گز ، بوته های تمشک و سازیل و انواع گیاهان ، همچنین جانوران مختلف نظیر مرال ، گوزن ، ببر ، پلنگ ، خرس ، گراز ، گرگ وحشی ، گربه سانان ، حیوانات اهلی نظیر گاو ، گاومیش ، اسب ، گوسفند ، پرندگان فراوان (نظیر فلامینگو،قوها، باکلانها، پلیکانها، مرغابی ها، عقاب دریایی دم سفید،اردک سرسفید، غازها، قرقاول،سار، کبوترو…)، آب ( آب شیرین ، لب شور و شور ) خاک حاصل خیز ، شن زارها ، جاده های ارتباطی و در کنار همه این مواهب طبیعی یقیناً وجود انسان نیز جزء لاینفک این اکوسیستم به شمار می رود .انسانی که باید از میانکاله مراقبت نماید . انسانی که باید به گشت و گذار در میانکاله بپردازد و بر صنع خدایی خدا بنگرد و از زیباییهای آفرینش آفریدگار لذت ببرد و از مواهب و موهبتهای الهی بهره مند گردد و شکر ایزدش به جای آورد .
این تالاب بین المللی در شرایطی ثبت جهانی گردید که حتی احتمال این نمی رفت روزی جاده دسترسی مردم به میانکاله زیر آب رود و مسئولین وقت به سادگی از کنار این امر مهم عبور کنند و حق قانونی ده ها هزار نفر از شهروندان بهشهری را نادیده بگیرند و با بسته شدن این جاده میانکاله تبدیل به حیاط خلوت عده ای فرصت طلب ، غیر مسئول و سودجو گردد . با بسته شدن این جاده روند تخریب میانکاله آغاز گردید و در مدت زمان کوتاهی زحمات چند صد ساله و بلکه چند هزار ساله شهروندان بهشهری به باد رفت و اراضی مشجر میانکاله تبدیل به زمینهای کشاورزی گردید . درختان به یغما رفتند ، پرندگان را تاراج نمودند . نسل بسیاری از جانوران را منقرض نمودند . آن انارستان انبوه رو به نابودی گذاشته شد . سالیانه هکتارها هکتار از بوته زارها به عمد یا سهو طعمه حریق گردید . صید و شکار بی رویه با مجوز یا قاچاق انجام پذیرفت و می پذیرد. با مسدود شدن جاده ، از غرب و شرق به این منطقه آنگونه تاختند که انگار سرزمینی را موقتاً غنیمت گرفته اند و باید هر آنچه در آن هست را تاراج کنند و چوب حراج بزنند که زدند نمونه بارز آن کندن انار و فروش آن در پاییز ۸۹ بود که بیش از ۲ هزار تن انار از این منطقه خارج گردید و صد البته با مرمت و بازسازی این جاده امید آن می رود که تالاب و شبه جزیره میانکاله جانی دوباره گیرد پرندگان به عنوان دوستان انسانها در کنار انسانهای شریف و نجیب منطقه و گردشگران با شعور و آگاه احساس امنیت و آرامش کنند . دیگر صدای تفنگ شکارچیان آنان را نیازارد . ساچمه های سربی بر سر و تنشان ننشیند . دیگر کودکان به سمت آنها سنگ پرتاب نکنند بلکه بجای آن به آنان غذا دهند که در بسیاری از نقاط جهان شاهد این گونه رفتار با حیات وحش هستیم .
اگر چه با پیگیریهای شبانه روزی و مستمر شهروندان و مسئولین شهر بالاخره مرمت جاده بصورت احداث پل بر روی تالاب تصویب گردید که جای شکر و تشکر دارد لیکن احداث پل چوبی هیچگونه توجیه علمی و عقلی ندارد بلکه باید پلی با سازه ای مناسب و سازگار با محیط زیست ساخته شود تا مسافران و مردم بتوانند با وسایل نقلیه مناسب خود را به ساحل دریا نیز برسانند . زیرا در آن زمانیکه این تالاب ثبت جهانی می شد مردم از این مسیر با وسایل نقلیـه عبور و مرور می کردند . البته منطقی و معقول آن است که تعداد وسایل نقلیه باید براساس استاندارد تعریف گردد و دستگاههای متولی نسبت به نصب تعدادی وسیله مورد نیاز اقدام نمایند یا مدیریت صحیح اعمال نمایند . شاید بعضی از دوستداران محیط زیست جاده را برای میانکاله مضر بدانند که لازم است این عزیزان مطالعات دقیق تری روی مناطق حفاظت شده جهان داشته باشند و ببینند چگونه دنیا توانست بین انسان و طبیعت آشتی برقرار نماید و اصولاً برنامه ریزان براین باورند که همه این مکانهای ثبت شده و محافظت شده برای انسان و برای استفاده انسان است نه اینکه دیواری فولادین بدور این مناطق بکشیم تا انسان وارد نشود که البته اگر در میانکاله حتی این اتفاق نیز می افتاد باز هم جای شکرش باقی بود . یقیناً احداث پل و مرمت جاده می تواند نقش به سزایی در مراقبت و محافظت از میانکاله ایفاد نماید و در نهایت امید آن داریم که اولاً پل روی تالاب سازه سنگین سازگار با محیط زیست ساخته شود دوماٌ فضاهای محدودی را در ابتدا و انتهای پل و همچنین ساحل دریا برای استفاده عموم تعریف و طراحی نمایند . سوماً افرادی که وارد بقیه فضاهای میانکاله می شوند تحت شرایط خاص و رعایت استانداردها وارد شوند . چهارم اینکه نسبت به باز پس گیری اراضی از متصرفین یا خریداری از مالکین اقدام شود . پنجم اینکه دامها را به حد استاندارد برسانند . ودر نهایت از شکار و صید بی رویه قاچاق یا با مجوز جلوگیری بعمل آید ، نسبت به احیای جنگل اقدام شودو…. و میانکاله را برای استفاده نسل حال و آینده حفظ نمایند .
دکتر اسلام بابانژاد
مطلب فوق در سال ۱۳۹۰ در چهلمین سالگرد کنوانسیون رامسر نوشته شد و امروز با توجه به اتفاقات اخیر رخ داده در میانکاله، بنظر می رسد بار دیگر باید این مقاله را مرور کرد.