به گزارش پایگاه خبری چهاردانگه، به نقل از پایگاه خبری تحلیلی ساری شهر شادی، دهمین روز از خرداد ماه سال یکهزار سیصد و سی و چهار خورشیدی، در کشاکش گرمای آن روزگاران، در فصل کار و سرزندگی و در زمان کاشت و داشت و برداشت و در حین ماههای نشاء و نشاط، روستایی در چند کیلومتری ساری با نام سلیم بهرام، شاهد رویش فرزندی از سلاله پاک زهرا (س) در دامان پر مهر پدر و مادری از نوادگان حضرت رسول الله (ص) بوده است.
پدر نام او را هم نام برادر مرحومش قرار داد و او را به نیکی سید مسیح نامید. سید مسیح، روزگاران سخت و خاکستری آن دوران را با حسن رفتار و یاری به هم نوعانش سپری نمود و هنگامی که انقلاب اسلامی با دستان پینه بسته ی مردمان مستضعف به رهبری آن یگانه رهبر دوران به پیروزی رسید، خدمت به مردمان هم نوعش را جز افتخار خود دانست و کمر همت به رفع آن رنج های به چشم دیده ی و از جان لمس کرده ی خویش نمود.
در دوران بعد از انقلاب با حضور در عرصه های مختلف مدیریتی از جمله بخشداری چهاردانگه ساری، بخشداری مرکزی ساری، فرمانداری شهرستان ساری، فرمانداری علی آباد کتول، معاون تحقیقات سازمان محیط زیست کشور، مدیر عامل شرکت جنگلهای آستان قدس رضوی، موسس و مدیر باشگاه فرهنگی، ورزشی آستان قدس، فرماندار شهرستان قائمشهر، فرماندار شهرستان ساری ، مشاور استاندار مازندران، نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی (دوره ی ششم)، عضو و منشی اول کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، عضو کمیسیون تدوین آئین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی، منشی گروه دوستی پارلمانی ایران و چین، رئیس کمیته تربیت بدنی مجلس شورای اسلامی، عضو هیئت رئیسه فدراسیون کشتی جمهوری اسلامی ایران حضور تاثیر گذاری از خود به جای گذاشت.
ثمره زندگی سید مسیح، سه دختر و یک پسر بود که فرزند پسر را محمد حسین نامید تا میراث دار خصایل و ادب و رفتار پدر شود.
در این مجال اندک و در این برهه زمانی، باید تفکر سلیم النفس او را بعد به بعد به بررسی پرداخت و از آن به عنوان الگوی عملی در زندگی خویش بهره برد.
یاد آنروزها بخیر، وقتی رای اول شهرستان ساری و میاندرود را کسب نمود، در همان لحظات ابتدایی اعلام آرا، به سراغ آقای روزبهی (دیگر نماینده راه یافته به دور ششم مجلس شورای اسلامی) رفت و دست در دست او فشرد و به او بیان کرد، که اگر تا به امروز با هم رقیب بودیم، حال رفیقیم و اگر خط و جناحمان به هم نمی خورد اشکالی ندارد، چرا که ما امروز باید تنها به خط و جناحمان در راستای کار برای مردم بیاندیشیم.
و آقای روزبهی چه زیبا از آن مرحوم یاد می کند که «در اوج نام آوری از جانب کار، به دنبال بی نامی بود و در کارها اگر خود انجام می داد آن را به نام همگان تمام می کرد»
وقتی مصاحبه های ایشان را دوباره مرور می کنم، تنها نکتهی جالبی که در آن بیشتر جلوه می کرد آن بود که منیت از آن بزرگوار دور بود و استفاده از کلمه ی «ما» بر کلمه ی «من» در کلام او قابل قیاس نبود.
آری این چنین است برادر، مرد روزهای خاکستری ما کسی بود که در مسیر اتحاد بین نمایندگان شمال کشور قدم برداشت و زندگی خویش را در مسیر مردم وقف نمود. مردم شهر می دانستند که سید مسیح شهرشان به دنبال زد و بند های سیاسی و یا بهره گیری از رانت های اقتصادی نبود ، چرا که خودشان در شب وداع با یارشان ، شنوای قسمتی از وصیت نامه او بودند که خطاب به ورثا وصیت نمود: «من در هیچ یک از بانک های داخلی و خارجی حسابی ندارم و به عده ای نیز بدهکارم! »
مردم شهر در لحظه ی وداع با او ، بیاد سادگی روزهای با او بودن و صداقت رابطه با او داشتن را در ذهنشان می گذراندند.
مردم شهر با نماینده ای وداع می کردند که تنها افتخارش خدمت خالصانه به آنان بود.
مردم شهر می دانستند که سید مسیح شهرشان در عین رنج بردن از بیماریهای کلیوی و قلبی ، همچنان قلبش برای آنان می تپد.
مرد روزهای خاکستری ما در برابر سختیهای کار صبور و در ارائه خدمت به مردم وقت گذار و دارای روحیه و رویه ای مردمی بود و مردم ما هم قدر شناس خدمتگزاران خویش همیشه بودند و هستند. چرا که اوج قدر شناسی آنان را در تشییع جنازه ی بی سابقه آن بزرگوار باید دید.
مرد روزهای خاکستری شهرمان به این جمله همواره معتقد بود و در آخرین مصاحبه اش که تنها چند روز به پایان عمرش باقی مانده بود، بیان می کرد: « من همیشه احساس می کنم به مردم مدیونم هر کاری را که احساس کنم به مردم ضرر می زند از آن پرهیز می کنم اگر لازم باشد حیثیت خودم را هم برای خشنودی مردم هزینه می کنم ولی به منابع مردم آسیب نمی زنم. هیچ قدرتی را بر مردم ترجیح نمی دهم.من همواره خورم را به مردم بدهکار می دانم. »
جسم سلیم بهرامی امروز در کنار ما نیست لکن تفکر او تفکری سلیم النفس و ماندگاری برایمان خواهد بود.
یادآوری آن ایام، تنها یادآوری خاطرات از رنگ و رو رفته آن دوران نیست، بلکه تلنگری به انسانیت آدم و آدمیت انسان است. سید مسیح شهرمان در مسیری متعالی و در سمت و سوی الهی قدم برداشت و به هدف خود که نیل به تقرب رضایت پروردگار عالمیان بوده رسیده است.
یادش گرامی و نامش جاودان
خدایش بیامرزد.
خاطرات خوش آن روزهای با او بودن برایمان تداعی شد.
چهاردانگه همواره به این بزرگمرد مدیون هست.