به گزارش پایگاه خبری چهاردانگه، به نقل از بلاغ، زبالهها هر روز وسعت بسیار زیادی از جنگلهای شمال در مازندران را به نابودی میکشاند. هرچند مشکل زباله و پسماند تنها به مازندران محدود نمیشود و استانهای زیادی با آن درگیر هستند.
زبالههایی که حالا بخشی جدا نشدنی از آبهای زیرزمینی شدهاند. رودخانه تلار که قرار بود یک دهه پیش، از دست فضولات و مرغهای مرده رهایی پیدا کند، حالا به محل ثابت انباشت زبالههای شهر قائمشهر تبدیل شده است. جنگلهای حفاظت شده «انجیلی» شیرگاه هم یکی دیگر از محلهای دپوی زبالههای شهری- صنعتی است. مراتع زیبای «ارس» بین کیاسر و سمنان هم بوی زباله گرفتهاند.
کوهپایههای البرز را هم زبالههای شهری- صنعتی آمل محاصره کرده تا شیرابههای آن آبشاروار به سمت هراز بریزد. زبالههایی که محل درآمد خانوادههای کارگری غیرقانونی است که به گفته محلیها در اختیار مافیای زباله هستند.
۵۰۰ سفر خارجی شهرداری و استانداری مازندران هم نتوانسته از پس حل معضل زبالهها بربیاید و آن طور که محمدحسن محمدی کیادهی، مشاور شهردار در امور شورای شهر میگوید این سفر به اقدام عملی برای حل این بحران منجر نشده است. زبالههایی که استانهای شمالی را از مرز بحران رد کرده تا محمد مجابی، معاون توسعه مدیریت، حقوق و امور مجلس سازمان حفاظت محیط زیست از آمادگی این سازمان در بحث حل مشکل پسماند و زباله به مازندران خبر بدهد.
ساری
پارک ملی کیاسر در ساری به سمت استان سمنان که میرود، میشود مراتع زیبای ارس که بوی بد زبالههای تلنبار شده در این مراتع هر بینندهای را آزار میدهد. مسیری که البته دور از شهر ساری قرار دارد و به اعتقاد اولادزاد همین مسأله باعث شد تا برخی رویشگاه ارس و مراتع پارک ملی کیاسر- با فاصله ۱۳۰ کیلومتری با شهر- را مکان خوبی برای انباشت زبالهها بدانند. پیش از این منطقه سمسکنده محل دپوی زبالهها بود.
سمسکنده یکی از جنگلهای با ارزش ساری است. همین مسأله باعث اعتراض مردم به حمل زبالهها به جنگل شد. هرچند سمسکنده از زبالهها رهایی یافت اما به جای آن رویشگاههای زیبای ارس گرفتار شد تا این سؤال پیش بیاید که آیا هیچ راهکاری برای دفن زباله وجود ندارد؟ چطور این زبالهها در کشورهای دیگر معنی «طلای کثیف» را پیدا میکند اما در ایران به معضلی لاینحل تبدیل شده است. زبالههایی که تولید برق از آنها پیشتر توسط نماینده شهر ساری در بهارستان وعده داده شده است.
قائمشهر
زباله و رودخانه «تلار» قصه کهنهای است. یکی از رودخانههای مهم مازندران که در مسیر شهر سوادکوه، قائمشهر و سیمرغ قرار دارد. رودخانهای که یکی از منابع آبی کشاورزی منطقه است اما زمینهای مجاور آن را نخالههای ساختمانی، پسماندهای چوبی، پلاستیک و… پر کرده که کارشناسان از آن به عنوان خطری جدی برای محیط زیست منطقه یاد میکنند. رودخانهای که از دل روستای «نجار کلا» میگذرد و مزارع و باغات زیادی را تحت پوشش خود دارد. اما آنچه افکار عمومی را نگران کرده، استفاده حیوانات اهلی از این آب است، چون احتمال دارد که باعث بیماری آنها شود. سهیل اولادزاد فعال محیط زیست که بیشتر وقتش را صرف تهیه گزارش و عکس از محل دفنهای غیرقانونی زباله در جنگلهای شمال کرده، به روزنامه ایران میگوید: «روزانه دهها لیتر فضولات انسانی توسط تانک داران تخلیه فاضلاب در تلار خالی میشود.» کارشناسان محیط زیست هم میپرسند که آیا کسی میداند این زبالهها چه بر سر آبهای زیرزمینی میآورند؟ آبهای زیرزمینی که تأمین کننده آب شرب منطقه هم هستند. اولادزاد میگوید: «در کمی بالادست، شاید تنها ۱۰۰ متر بالاتر، مهندسی رودخانه در حال انجام است که آن هم پیمانکار مشخصی ندارد.»
چند کیلومتر تا زبالهها
به گفته وی، فاصله محل دپوی زبالهها از شهرها، جادهها، رودها، آبادیها، دانشگاهها و مدارس یکی دیگر از معضلات شهرهای درگیر است. در قائمشهر محل دپو از نخستین مدرسه به صورت هوایی تنها ۲۰۰ متر فاصله دارد و کوه زباله از داخل یا کنار مدرسه به راحتی دیده میشود، به اولین دانشگاه یک کیلومتر. همچنین در همان یک کیلومتری محل دپو که بوی بد هوا را گرفته، بیمارستانی در حال ساخت است. کمتر از ۵۰۰ متر آن طرفتر، پارک شهر ساخته شده تا این سؤال پیش بیاید که جای طرحهای آمایش سرزمین در شهرهای مختلف کشور کجاست؟
او میگوید چندبار به سازمان محیط زیست این شهر مراجعه کرده اما با پاسخی درخور روبهرو نشده است. هرچند عواملی همچون نداشتن بودجه برای تأمین محیطبان در منطقه، توجه نکردن مسئولان به اخطارهای سازمان محیط زیست و همچنین نبود مجازات کافی برای این عمل مجرمانه از جمله عوامل تأثیرگذار در انباشت زباله در این منطقه میداند. آن طور هم که اولادزاد میگوید، تاکنون چند نفر از این کامیونداران به محاکم قضایی معرفی شدهاند که به علت نبود مجازات تأثیرگذار باز هم به این عمل خطا دست زدهاند.
شیرگاه
انباشت زباله به جنگلها و رودخانههای قائمشهر محدود نمیشود. جنگلهای حفاظت شده انجیلی هم از گزند زبالهها در امان نیستند. جنگلهایی که البته درمنطقه تحت الحفظ جنگلبانی و منابع طبیعی استان مازندران قرار دارند. منطقهای که دارای در ورودی و خروجی وکنترل محمولههای جنگلی است. چندین تابلو با آرم محیط زیست هم دارد که مدام هشدار میدهند رهاسازی هرگونه زباله در این محل پیگرد قانونی دارد. با این حال عکسهای تهیه شده از این منطقه نشان میدهد که زبالهها به شکل فاجعهبار در این منطقه تلنبار میشود. اولادزاد میگوید: زبالههایی که حتی اندک خاکی برای سرپوش گذاشتن روی آنها و کم کردن بوی بد زباله ریخته نمیشود: «در این منطقه تاکنون سم پاشی و آهک پاشی انجام نشده است، زبالهها روی یک تپه قرار دارد که از ۳ طرف شیرابه آنها به درون درههای مجاور ریخته میشود، درههایی که از یک طرف به یک روستا، از طرف دیگر به یک رودخانه (یکی از شاخههای تلار) و از سویی دیگر به درون جنگل منتهی میشود.»
بابلسر
بابلسر شهری توریستی است اما این ویژگی نه تنها این شهر را از بحران زباله دور نگه نداشته که حضور گردشگران به یکی از علل افزایش زبالهها منجر شده است. زبالهها حاشیه ساحلی و مرکز این شهر توریستی را به اشغال درآوردهاند. کمی بالاتر از ساحل، پارکینگهای شهرستان بابلسر و در فاصله ۷۰ متری از ساحل دریا، محل دپوی عظیم زباله شهرستان مسافر پذیر بابلسر به چشم میخورد. به فاصله ۱۰ متر از زبالهها آپارتمانهای مسکونی ساخته شده و تنها به علت وجود ماسه فراوان مسئولان شهری توانستهاند کمی از بوی بد زبالهها نسبت به سایر مناطق بکاهند. اما آیا معضل شیرابههای این محل و نفوذ آنها به درون آبهای زیر زمینی نیز حل شده است؟ آیا نمیتوان یکی از دلایل آلودگی میکروبی شناگاههای مازندران را به علت وجود این محلهای انباشت ساحلی دانست؟
آمل هم بوی زباله میدهد
آمل هم بحران زباله دارد، بحرانی پای کوهپایههای البرز. به گفته اولادزاد در همین محل انباشت زباله، معدنی شنی وجود دارد که بخشی از آن برای شهرداری آمل است.
دو محل انباشت شیرابه در این محل وجود دارد، که یکی از آنها در شیب دره قرار دارد و آبشاروار وارد دره هراز میشود اما این همه ماجرا نیست.
در همین محل انباشت زباله، زبالههای صنعتی برخی از کارخانهها نیز تخلیه میشود. از شن و سنگ برای پوشاندن زبالهها استفاده میشود که خود عاملی برای چند برابر شدن میزان شیرابه میشود. نکته تلختری هم وجود دارد؛ فاصله محل انباشت زبالههای آمل تا جاده هراز کمتر از ۲۰۰ متر است. جاده هراز یکی از توریستیترین جادههای کشور است.
وضعیت این جاده این سؤال را در اذهان عمومی مردم به وجود میآورد که در جادههای کمتر شناخته شده چه خبر است؟ مردمی که البته خود یکی از مقصران اصلی وضعیت آلوده شهرها هستند.
واقعیت آن است که در حل معضل زبالهها و پسماندها به تنهایی نمی توان به دولت و دستگاههای اجرایی اکتفا کند. احمد امیرسلیمانی، شهردار آمل هم اعتقاد دارد عدم مدیریت زبالهها فاجعه زیستمحیطی به دنبال دارد.
آشغالهای دوست داشتنی
زبالهها فقط جنگلها را اشغال نمی کنند. تنها آلودگی را به سفرههای زیرزمینی نمیبرند. هرچند پیامدهای همین دو اتفاق هم غیر قابل جبران است. اما وجود خانوادههایی که همگی مشغول به جمعآوری زباله هستند تا از این رهگذر زندگی را بگذرانند خود یک هشدار دیگر است که به نظر نمیرسد کسی به آن توجهی داشته باشد.
مادرانی که کودک خردسال خود را کول گرفتهاند و در میان انبوهی از زباله به دنبال فردای نیامده خود و کودکشان هستند. کسانی که به طور طبیعی نمیتوان درباره بهداشت محیط کار با آنها حرف زد. صحبت درباره بیمه بودن آن بیشتر به شوخی تلخی میماند.
محلیها میگویند آنها در اختیار مافیا هستند. کسانی که بدون هیچ ترسی در میان زبالهها چمباتمه میزنند تا سهم خود را از زندگی بگیرند.
در کنار همان زبالهها اگر گرسنه شوند آنچه در بقچه دارند، میخورند. کمترین حقوق را میگیرند و باز هم به طور طبیعی هیچ جایی از آنها حمایت نمیکند. به گفته اولادزاد شهرداریها از وجود این کارگران مطلع هستند.کارگرانی که برخی قوطیهای فلزی و برخی هم پلاستیکها را در میان سرنگهای عفونی بیمارستانها جمع میکنند.
افکارعمومی نسبت به بیمار شدن این افراد و انتقال آنها به سایرین بارها هشدار داده است.
اما همین زبالهها به منبع درآمدی برای افراد زیادی تبدیل شده است. جهان به آنها طلای کثیف لقب داده است. بازارشان آنقدر سکه است که مافیا هم تشکیل دادهاند.
حالا این سؤال از سوی افکارعمومی پیش میآید که چرا باید آشغالهای دوست داشتنی که میتوان به عنوان یک منبع انرژی به آنها نگاه کرد، به چنین بحرانی تبدیل شوند؟